چرا؟ آنان خوب میدانستند که با این ماده، از دایره تصمیمگیری چین و روسیه را کنار نهاده و پذیرفتهاند تا تصمیمگیرندگان در فعال کردن بازگشت تحریمها، صرفا قدرتهای غربی سلطهخواه و خواهان نابودیجمهوری اسلامی باشند. دو قدرت مهمی که در مذاکره بودند و رقیب دشمن ما محسوب میشدند، حضورشان به سود ایرانعمل میکرد، آنان عملا حذف شدند و این البته سبب اعتراض و حیرتشان که چرا نمایندگان جمهوری اسلامی علیه منافع ملت و کشور خود عمل کردهاند؟ آنان یا در مقام ماُمور قدرتهای غرب این ماده را پذیرفتند که در آن صورت خیانتکردند یا باید بگویند این ماده به نفع ایران بود که بایددلایل خود را ارائه میدادند یا باید دروغ بگویند یا بگویندما متن را نخوانده، امضا کردیم!
حرف از امتیازدهی قجری و قرار داد وثوقالدوله که در مقاله قبلی به آن اشاره کردهام، گذشته است. بیکفایتی وخدمتگزاری دشمن لکه سیاهی است که تاریخ بر پیشانیاین قرارداد حک کرده است و بدنامی امضاکنندگان آن و روش ضدملی و ضدمردمی و پنهانکاری آقای ظریف که پسرش ساقدوش داماد در عروسی پسر جان کری و دوست معتمد وزیر خارجه آمریکاست، فراموش نخواهد شد. آمریکاهیچگاه ماجرای برجام، اهدافش و دلایل پذیرش اینقرارداد وحتی پاره کردن آن بوسیله رئیسجمهور بعد از اوباما را از افکار عمومی مخفی نکرد، اما در ایران حتیوکلای مردم از متن برجام خبر نداشتند و خود آقای ظریفمنکر وجود کلمات کلیدی یا ترجمه غلط مشهود آنها بود. اینرفتار با وعدههای فریبای رفاه و شکوفایی اقتصادی و پایاننزاع و دورانپرشکوه یکدوستی برابر و بهشت برین رابطه با غرب بهوسیله رئیسجمهور آن زمان، چنان اغوایی تلخ است که باور نکردنی است.
سپاس و هزار شکر که ماجرا به گونهای پیش رفت که خداوند همه عواقب مکانیزم ماشه را پوچ و بیهوده کرد. در جهان آمریکا و اسرائیل و اروپا، چنان رسوا و ضدقانون و وحشیمعرفی شدهاند که خودبهخود بازی اسنپبک به امریزورگویانه در جهان معنا میشود و در عمل هم با تحریمهای ۱۰ بار گستردهتر آمریکا، این بازگشت تحریمها کاریمضحک است و دلایل گوناگونی برای بیاهمیتی وجه واقعیآن و صرفا بازی روانی کهنهاش وجود دارد.
اما موضوعهایی که در این ماجرا برای ما درسآموز است، متنوع است. لیکن مهمترینش روش ناصادقانه انداختن توپ در زمین رهبری است. پذیرش اسنپبک یک مورد عیان ایندروغ بزرگ را ثبت کرده است.
☆☆☆☆
غالبا در سخن رسمی جریان غربگرا، درخصوص تصمیمات و عملیات کلان اجرایی، مدیران اصلی روسا و وزرا و وکلا. سیاست و عمل دلخواه خود را به مقام رهبری نسبت میدهند و بهویژه در موارد حیاتی و اختلافی با سخنان دوپهلو که همه امور تحت عدایت ولیفقیه است و بدون رضایت ایشانتصمیمی گرفته نمیشود، وانمود میکنند نظر و عملشان همان نظر و اوامر مقام ولایت و زعامت است. آیا چنین بوده است؟
☆☆☆☆☆☆
امام خمینی (ره) بقا و حیات طیبه ایران را اتحاد حول ولایت فقیه و پیروی از آن و حفظ آن دانسته که همان جمهوری اسلامی حقیقی است؛ زیرا شیاطین خوب میدانند استحاله حکمرانی الهی رسول اعظم صلواتالله علیهو آله به حکمرانی غاصب اموی و عباسی. هم همچنان نامتهی حکومت اسلامی را یدک میکشید.
☆☆☆☆☆
جریان غربپرست. در ۴۶ سال اخیر در بیرون و درون حکمرانی بر عرصه انقلاب اسلامی دو برخورد عمده به موضوع رهبری در نظام اصیل جمهوری اسلامی بروز داد. اول مخالفت علنی در اشکال سیاسی و نظامی و تروریستی و تجزیهطلبانه و کودتاگرانه و...
برخورد دوم، پذیرش زبانی ولایت فقیه و رهبری دینی ولیمخالفت عملی و خزنده و عدم تبعیت از سیاست کلی و هدایت ولیفقیه است که در زمان امام (ره) هم این روش به صورت پوشیدهتر و نهانروشانهتر وجود داشت و در قلمرو جنگ تحمیلی و عدالت اجتماعی و اقتصاد استقلالطلب وسیاست داخلی و رسانه و مدیریت، کار خود را پیشمیبرد و با نفاق و مخفی کردن افکار و نگاه خود و عمل فشل در اجرای جهادی رهنمود امام جامعه و طی مسیر مقاومت و همدلی با مستضعفان، طرح خود را بهاجرا درمیآورد.
☆☆☆☆☆
امروز باید دوباره تحقیق کرد و تعیین کرد و ثبت کرد و پرسید: طی ۴۶ سال رهبری ولایت فقیه کدام سیاستهاهدایت ولی فقیه بود و کدام سیاستها و امور سه قوا در تقابل با رهبری و به صورت نارهبری پنهان با نقاب پیروی از اوامر رهبری صورت گرفت؟
آن بخش که عصیان آشکار و اغتشاش و سخن علنی بهشمار میآید که روشن است. امر ناروشن همانا امر نفاقزده است.
در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و رسانه، تفکر و عمل مدیریتو اداره امور این موضوع را میتوان با اسناد و مدارک فاش کرد و با رجوع به رهنمودهای روشن و سخنرانیها و تذکرات و هشدارها اثبات نمود و حتی اعتراضهای امام خمینی (ره) و امام خامنهای و خطابهایشان و روکردن به مردم و بیانعریان نظر و نفی ادعاهای غربپرستان و حتی متحجران را دقیقا شاهد آورد.
☆☆☆☆☆
در همه دولتها از زمان دولت موقت و دولت بنیصدر تا دولتهای بعدی این تمایز کموبیش وجود داشته و مربوط به ساختار سیاسی مردمسالاری اسلامی است. گاه این نظر متفاوت حکم حکومتی ولیفقیه نبوده. قانونا نهادهای مسئول در تصمیمگیری از حقشان استفاده کرده و حکمت رهبریاز ولیفقیه را زیر پا نهاده و کاری هم نمیشود کرد. مشکل آنجا ظاهر میشود که بهجای اعلامنظر متفاوت و نهاد رئیسجمهوری یا شورای امنیت ملی و یا هر نهاد سیاسی و قضایی و تقنینی، گاه کوشیدند که اینتصمیمات را مطابق نظر رهبری وانمود سازند. از پربسامدترین موارد این وانمودکردن آرا و نظرات ضد نگاه رهبری بهاسم نظر رهبری در دولت ۱۱ و ۱۲ و ۱۴ در ارتباط با برجام و مذاکرات و توسعه دانش و فناوری مستقل و امر استقامت علیه تعدی سلطهخواهانه شیطان غرب رخ داد؛ و همه آگاه هستند که تکرار این امر فراوان رخ داده است.
☆☆☆☆☆
در این میان در قلمرو رفتار قوای سهگانه در زندگی اجتماعیباید پرسید آیا امامخمینی (ره) موافق سیاست روشهایغیرقانونی و خشن مقابله با حجاب از یک سو و از سویدیگر نشر فرهنگ اباحهگری و غربگرایی و لاقیدی در جامعه بود؟ آیا امام (ره) موافق تقویت قشر نومانکلاتورا و ممتاز رانتخوار و زیست اشرافی مسئولان و اهل تکاثر و زندگیمصرفی بهسود سرمایهسالاری وابسته و زندگی مدل غربیبود؟ آیا موافق بیعدالتی و تبعیض در آموزش و بهداشت و. انتفاعیکردن آنها بود؟ آیا موافق رهاکردن نظارت دولتی بر بوروکراسی فاسد در قوه مجریه و قضاییه و فساد و ایجادرابطه انتخابات با کانونهای ثروت و تاثیر آنها و سرمایهدلالی بر سرنوشت انتخابات با الگوی دموکراسی غربی و ایننفوذ مدیریت مافیایی و غیر متخصص و غیرصالح در انتخابات شوراها و خرید آرا بود؟ و...
ایا امام خامنهای با سیاستهای اشرافی دولت مرحوم هاشمی و خصوصیسازی فاسد و نامعقول و ویرانی تولیدملی و مستقل مثل تولید چای و رشد آموزش و پرورش طبقاتی زمان دولت اصلاحات و خودسریهای دولت بهار و ویرانگری و چشم به غرب دوختن و دستشستن از راهحلهایملی تولید صنعتی و کشاورزی و سوقدادن نخبگان به مهاجرت از سوی دولت اعتدال و مواد کاملا ضد ملی در توافقنامه برجام و فریب مردم و رهبری و گنجاندن مکانیزمماشه بوده است؟
همه سخنان علنی رهبری و همه گزارش جلسات خصوصیگویای تاکید ایشان است بر حفظ منافع ملی و گول لبخند و دستان خونآلود چدنی با دستکش سفید کسانی، چون وندیشرمنها و جان کریها را نخوردن و. بوده است.
مردم باید در انتخاب مدیرانی که با رای مستقیم یا غیرمستقیم خود انتخاب میکنند و رصد عملکردشان و مطالبه سازوکارهای نظارت و کنترل و پاسخگویی و تنبیه درصورت ضرر به منافع ملی سر زنده و بیدار باشند. امروز هم بایداز تداوم روش امتیازدهی نوکرانه از قماش اسنپبکجلوگیری کنند.
تنها و تنها توجیه پذیرش اسنپبک آن میتوانست باشد که واقعا ایران با مرگ روبهرو میبود. نه مرگ از ترس دشمن بلکه واقعا با مرگ عینی از گرسنگی. اما حقیت آن است غربپرستها برخلاف مردم تحمل کمترین سختی را ندارند و به هر بهانهای کشور را تسلیم دشمن میکنند. مکانیزم ماشه سند روشن این روش حراج قجری ایران بهوسیله غربپرستان است. این مهمترین درسی است که باید بیاموزیم.