اما از حیث زمانبندی سفر آقای لاریجانی با توجه به تحولات جدیدی که در منطقه بهخصوص بعد از حمله رژیمصهیونیستی به قطر برای ترور مقامات حماس اتفاق افتاد و با عنایت به احساس خطری که بین کشورهای عربی بعد از این حمله به وجود آمده است، اهمیت بیشتری مییابد. این حمله باعث شوک مقامات عرب شد و بهنوعی خوشبینی پیشین آنها به آمریکا را زیر سؤال برد. این کشورها با صهیونیستهایی روبهرو شدهاند که دیگر بیمحابا از اسرائیل بزرگ سخن میگویند و برای خود در این زمینه یک ماموریت توراتی قائل هستند و چون در غزه به نتیجه مطلوب نرسیدهاند، احتمال ارتکاب اقدامات شدیدتر علیه اعضای حماس در کشورهای عربی و منطقه بعید نیست. یکی از پیامهای اقدام اسرائیل علیه حماس در خاک قطر تلاش برای دلسرد شدن آنها از پیگیری موضوع بهرسمیتشناختن فلسطین است. البته اسرائیل پیشتر با تلاش برای اشغال کامل غزه و همینطور تصویب الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی در کنست، اقدامات خود در برابر این تلاش دستهجمعی اعراب را شروع کرده بود. حمله به قطر هم در چارچوب تلاش برای ازبینبردن رهبران فلسطین است که با این امید انجام میشود شخصیتهای مهمی که استعداد رهبری فلسطینیها را دارند، حذف کنند. اسرائیل درهمین چارچوب در حال حمله به هشت کشور عربی، از تونس گرفته تا همین اواخر به قطر بوده و درواقع درحال اعمال ترس در بین اعراب است.دراین میان کشورهای عربی اعتماد خود را به دونالد ترامپ هم از دست دادهاند. ترامپ با تغییری که در وزارت دفاع ایجاد کرد و آن را به وزارت جنگ تغییر داد نشان داد بسیار خطرناکتر از پیش شده است. همه اینها فرصتی است برای پیگیری سیاست همسایگی ایران در منطقه و توسعه روابط خود با کشورهای عربی. توسعه روابط با عربستان بهنوعی میتواند روی مسائل یمن هم تاثیرگذار باشد. شاهد بودیم که عربستان چندی پیش سیاست آتشبس را کنار گذاشت و دوباره حملهای به بخشی از مناطق یمن داشت، آنهم درست بعد از حملات اسرائیل به یمن؛ اما حملات شوکآور اسرائیل به قطر و تداوم اشغالگری در سوریه و لبنان و عراق شاید زمینهساز ایجاد نگاه متفاوتی در منطقه شود البته ما باید واقعگرا باشیم و انتظار اینکه مثلا کشورهای اسلامی به جریان مقاومت بپیوندند، شاید چندان واقعبینانه نباشد، اما این ایده را که امنیت عاریهای نمیتواند مؤثر باشد و همینطور اینکه بهترین راه تامین امنیت در منطقه همکاری با همسایگان است را تقویت کند.