بی‌سلاح در آب؛ روایت عشق و وفاداری

بی‌سلاح در آب؛ روایت عشق و وفاداری

این روزها و از ۱۷ شهریور فیلم «زیر آب‌های سوزان» به نویسندگی و کارگردانی مسعود احمدی در گروه هنر و تجربه روی پرده سینماها رفته است. این فیلم روایت غواصی است که به‌دنبال همرزم شهیدش می‌گردد. او زیر آتش دشمن، همرزمش را پیدا نمی‌کند و در وسط امواج و بدون اسلحه، تصاویری را از گذشته، حال و آینده می‌بیند و به نظر می‌رسد در زیر آب‌های سوزان، خودش را گم کرده است.
کد خبر: ۱۵۱۸۴۱۴
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ
 
این فیلم نسبت به دیگر فیلم‌هایی که در گروه سینمایی هنروتجربه اکران می‌شود، فضای جسورانه و تجربه‌گرایی دارد و به شایستگی برای نمایش در این گروه سینمایی انتخاب شده است. در این فیلم که شبیه سبک سیال ذهن روایت می‌شود، هیچ اسلحه‌ و گلوله‌ای برای پیشبرد درام مشاهده نمی‌شود و هرآنچه بیان می‌شود بیشتر به شکل نمادین و معنایی درونش نهفته است. به بهانه اکران این فیلم، با مسعود احمدی، سازنده این اثر گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

ایده اولیه زیر آب‌های سوزان و این ساختار متفاوت از کجا نشأت می‌گیرد‌؟ 
سال‌های ۹۳ و ۹۴ دیدم که به شهدای غواص کمتر پرداخته شده است.متنی نوشتم و چاپ شد.شش ماه بعد ۱۷۵ شهید غواص پیدا شدند. از آن زمان در این فکر بودم که فیلمی درباره گمنامی غواص‌ها ساخته شود. ما در شیراز به‌دلیل کمبود امکانات از مرکز دور هستیم و برای همین این‌گونه کارها کمتر اتفاق می‌افتد.می‌خواستیم کاری در حوزه دفاع‌ مقدس بسازیم که متفاوت باشد. معمولا فیلم‌های دفاع‌ مقدس پر ازصحنه‌های بزرگ اکشن و انفجار است و ازنظر من از قصه خالی شده بود. در این فیلم می‌خواستم نوعی جریان سیال از ذهن خود سرباز غواص در فضای سیال دیگری مثل آب روایت شود. از همان ابتدا تصمیم داشتم کل فیلم در آب باشد و حتی عوامل فیلمبرداری و صدابرداری هم در آب کار کنند. با قبول تمام شرایط پیش رفتیم تا بیشتر به بعد درونی این شهدا بپردازیم تا صحنه‌های اکشن و جلوه‌های ویژه میدانی.
 
آیا فیلم خاصی را دیده‌اید که چنین روایتی داشته باشد. یعنی فلش‌بک‌ها و حتی فلش‌فورواردها در فضای جغرافیایی مشخص اتفاق بیفتد؟ این شکل روایت و قاب‌بندی‌های تجربی چطور به ذهن شما رسید؟
همیشه سعی می‌کنم ایده‌های متفاوتی را مثل ساخت فیلم «مهاجرت» که بدون دیالوگ بود، دنبال کنم. دنبال ایده‌هایی هستم که کمتر دیده شده باشند. فیلمی شبیه زیر آب‌های سوزان ندیده‌ام. در حال‌حاضر نیز فیلم جدیدی ساخته‌ام که هنوز اکران نشده و آن هم یک فیلم دو ساعته بدون دیالوگ با فضایی خاص است. اینجا هم می‌خواستم یک فضای خاص را بسازم. در واقع این کار ادای دینی به یکی از شهدای استان فارس به نام رضا ذاکرعباس بود. او در یک عملیات غواصی گم می‌شود و برادرش به مادرش قول می‌دهد او را پیدا کند. در نهایت برادر، پیکر دو شهید را پیدا می‌کند و برمی‌گرداند. 
 
گفتید این فیلم را برای ادای دین به شهیدی غواص ساختید اما فیلمبرداری در آب و با این همه مشقت کار بسیار سختی است. چه انگیزه‌ای باعث شد این مسیر را ادامه دهید و خسته نشوید؟
سال‌هاست با یک گروه تئاتر کار می‌کنم. ما همه شور و شوق گروهی داشته وبه کاری که انجام می‌دهیم، عرق خاصی داریم. خوشبختانه، اعتمادی هم میان اعضای گروه ومن وجود دارد.سختی‌های پشت‌صحنه فیلم، حتی ازخود صحنه‌ها هم دراماتیک‌تر بود. همه می‌دانستند که بالاخره فیلم به نتیجه خواهد رسید.ما فیلم را برای جشنواره مقاومت فرستادیم و حالا در ادامه برای جشنواره‌های دیگر نیز می‌فرستیم. انگیزه اصلی ما،خلق اثر هنری است. چون از لحاظ مالی، ساخت فیلم در شیراز برای ما ضرر است. همان‌طور که تئاتر هم همین‌طور است. این عشق و علاقه به هنر است که باعث می‌شود همه این سختی‌ها را به جان بخریم. البته علاقه‌ام به شهدای غواص هم در این کار بی‌تأثیر نبود. به نظرم، ژانر جنگی به‌خودی‌خود مقدس است اما وقتی کلمه دفاع مقدس به آن اضافه می‌شود، مردم کمی نسبت به آن پس‌زدگی پیدا می‌کنند. در مورد سختی‌ها نیز در چند رودخانه فیلمبرداری می‌کردیم. قبل از شروع، غواص آوردیم تا رودخانه‌ها را بررسی کند و مطمئن شویم خطری برای بازیگران و عوامل وجود ندارد اما گاهی اوقات در قسمت‌های عمیق‌تر، رودخانه شبیه باتلاق می‌شد. یک یا دو بار صدابردار با دستگاهش کامل در آب فرو رفت؛ حتی دوربینی که خریده بودیم، از همان سال گذشته تا الان خراب است و تعمیر نشده. به جز این، حداقل دو ماه در آب سرد بودیم و آب هم کثیف بود. یکی ازبازیگران که نقش مادر را بازی می‌کرد، تا‌به‌حال در زندگی‌اش داخل آب نرفته بود. از من خواهش کرد دیالوگ‌هایش را روی خشکی بگوید اما فرم فیلم این اجازه را نمی‌داد. یکی از سخت‌ترین صحنه‌ها، صحنه‌ای بود که چند غواص حضور داشتند و بیشترشان از سرما نتوانستند در آب بمانند و رفتند. آن روز هوا ابری بود و مجبور شدم از ترفندهایی استفاده کنم تا آنها را در آب نگه دارم و سکانس را بگیرم.
 
آن رودخانه‌ها در کدام منطقه بودند؟
یکی ازرودخانه‌ها درجهرم بود وبیشتر لوکیشن‌ها درفارس بودند.یک لوکیشن عجیب‌وغریب در زمین‌های برنجکاری‌ کام‌فیروز داشتیم که زیر آب رفته بود.
 
یکی از وجوهی که در فیلم شما برجسته است، نمادین بودن بعضی مسائل است. به‌عنوان مثال در بخشی می‌بینیم غواص پلاکش را گم کرده و اسمش را به یاد نمی‌آورد. در بخشی دیگر نیز فیلمبرداری که شهید شده و راوی جبهه‌های جنگ است، به این‌که دوربینش حکم اسلحه در جنگ را دارداشاره می‌کند. این ایده‌ها را چطور در فیلم به کار گرفتید؟
پرداختن به این موضوعات بیشتر در فیلم قبلی «مهاجران» نیز دیده می‌شود. سعی کردیم از نمادها استفاده کنیم. چون زبان سینما به نوعی نمادین است. حتی در پایان فیلم نیز نمادی داشتیم که سرباز ــ غواص نقش اصلی (دست و پایش) بسته بود و این موضوع به همان شهدای دست‌بسته باز می‌گشت اما به‌دلیل شرایط سخت فیلمبرداری در آب و هوای سرد، نتوانستم این صحنه را تصویربرداری کنم. 
 
چطور برای کارتان به این ترکیب بازیگران رسیدید؟
همان‌طور که گفتم. چون سال‌هاست با گروه تئاتر خودم کار می‌کنم، بیشتر بازیگران از اعضای گروه خودمان بودند. شناخت کاملی از آنها داشتم و وجود این شناخت لازم بود. چون کار سخت بود و احتمال داشت بسیاری از آنها خسته شوند و کنار بکشند. برای همین مجبور بودم کسانی را انتخاب کنم که به آنها اعتماد دارم و بعد هم به آنها لهجه دادم. در فیلم می‌بینید بعضی به لهجه‌های کرمانی، کردی، یزدی و ترکی صحبت می‌کنند. می‌خواستم نشان دهم که در جنگ، تمام اقوام ایرانی حضور و مشارکت داشتند.
 
در انتهای فیلم، مخاطب حس تلخی و وحشت را تجربه می‌کند. آیا قصد شما همین بود یا می‌خواستید مثل بعضی فیلم‌های ژانر جنگ را  که در رویا می‌گذرد و آرامش به مخاطب منتقل می‌کند عمل کنید؟ 
می‌خواستم سردرگمی شخصیت را نشان دهم. وقتی قصه در آب می‌گذرد، انگار گذشته، حال و آینده او همه روی آب هستند. می‌خواستم بگویم این سرباز در وضعیتی قرارداشته که همه چیزش روی آب است واین شبیه اضطراب و سردرگمی اوست. 
 
شاید اگر فیلم کمی کوتاه‌تر بود و موجزتر  جذابیتش بیشتر می‌شد. نظرتان در مورد طولانی بودن فیلم چیست؟ 
موافقم که زمان فیلم طولانی شده. شاید اگر امکانات بیشتری داشتیم، می‌شد آن را جذاب‌تر کرد. قبول دارم که ممکن است گاهی خسته‌کننده باشد اما بخشی از این مشکلات به‌دلیل کمبود امکانات بود. ما دیر مجوز ساخت را گرفتیم. قرار بود فیلم زودتر ساخته شود اماکاربه شهریور موکول شد.بعد از۱۵شهریور،رودخانه‌ها سردمی‌شوند وما تا اول آبان درگیر فیلمبرداری در آب بودیم. از سرما دندان‌های بازیگران به هم می‌خورد. گاهی مجبور بودیم سکانسی را که دیروز گرفته بودیم دوباره تکرار کنیم. چون به‌دلیل سرما بازیگر نمی‌توانست دیالوگ بگوید. این مشکلات باعث شد کار خوب پیش نرود. زیرا باید فیلم را به کنگره می‌رساندیم و سرما اجازه نمی‌داد.
 
تدوین فیلم در پیشبرد داستان و بهتر شدن درک مخاطب از اثر اهمیت ویژه‌ای داشت. تدوین به چه نحوی انجام شد؟ 
تدوین فیلم را همسرم که بازیگر نقش همسر شهید غواص است، انجام می‌دهد و در عین‌حال تهیه‌کننده است. او بیشتر کارهای من را تدوین کرده و با فضای فکری من آشناست و می‌داند دقیقا چه چیزی می‌خواهم تا داستان به شکل سیال ذهن روایت شود. به‌نظرم به‌دلیل شناختی که از خواسته‌های من دارد، می‌تواند فضایی را  که می‌خواهم ایجاد کند. البته واقعا به علت بعضی مسائل، دستش از لحاظ دسترسی به راش تصویر خیلی خالی بود. می‌خواستیم بیشتر از این فیلمبرداری زیر آب داشته باشیم اما تعدادی از آنها میسر نشد. در اکران اول در شیراز متوجه شدیم که فیلم کمی طولانی است و حدود ۱۰ دقیقه از آن را کم کردیم. در حال حاضر هم یک ساعت و ۳۹ دقیقه است ولی ابتدا دو ساعت بود و حالا حدود ۲۰ دقیقه کم شده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰