تولد یک ستاره در هنر پرچمدوزی
جواد طالقانی یکی از کتیبهدوزها و بهقول خودش پرچمدوزهای قدیمی بازار مشهد است که در سال ۱۳۴۲ در خانوادهای مذهبی بهدنیا آمده. دیپلم ریاضیفیزیک دارد و دبیرستان را در دبیرستان ابوذر غفاری (اسدالله اعلم) پنجراه سناباد مشهد به اتمام رسانده و با وجود اینکه درسش خوب بوده و میتوانسته مهندس شود اما از همان دوره دبیرستان وارد عرصه هنر حسینی شده و حالا یکی از قدیمیهای این عرصه است و نزدیک به ۴۰سال است به این هنر خدمت میکند. آقای طالقانی میگوید: طایفه مادری من همه گلدوزی میکردند و سجاده و جانماز میدوختند. برادرم به همین واسطه وارد این حرفه شد ولی بعدها مسیر پرچم دوزی و کتیبهدوزی را در پیش گرفت و مرا هم وارد این کار کرد. برادرم معتقد بود این کار سالم است، درآمدش پاک و منزه است و برکت دارد. او میگوید: اینکه مدام پشت چرخ خیاطی بنشینی سخت است اما علاقه داشتم برای امام حسین کاری بکنم. به همین دلیل صبر کردم این حرفه را به خوبی بیاموزم.
بینام علی و اباالفضل نمیشود
طالقانی از حال و هوای کار برای امام حسین(ع) میگوید و اینکه لبخند رضایت مشتری برایش ارزش دارد. چون آنها هم برای اهل بیت قدمی برمیدارند. وقتی نام امام حسین(ع) به میان میآید، چشمهای آقاجواد بارانی میشود. او میگوید: من عاشق ارباب هستم. حضور امام در زندگیام مرا بهسمت این کار سوق داد. اگر امروز بین مردم عزت و احترامی دارم، بهخاطر این است که نام حسین بر پیشانی زندگی من حک شده. صحبت به نام حسین که میرسد، نم اشکهای آقای طالقانی به سیلاب بدل میشود. تلاش او برای پنهان کردن اشکهایش بینتیجه است. عینکش را برمیدارد. انگار روضه محرم را زودتر برایش خواندهاند. این هنرمند مشهدی از ارزش کار برای امام حسین و اعتقادی که از عمق وجودش برخاسته میگوید و اینکه بدون وضو پشت چرخ نمینشیند. آقای طالقانی به دو پرچمی که در کارگاه کوچکش نصب شده اشاره میکند و میگوید: نام اباالفضل و علی باید در مغازه من باشد. اگر نباشد، گویی چیزی کم است.
بایدهای خلق یک اثر هنری
جواد طالقانی به جنبه هنری کار کتیبهدوزی و پرچمدوزی اشاره میکند و میگوید: استفاده از رنگ، طرحهای گرافیکی و خلاقیت هنری در کار ما بسیار ارزشمند است. البته نظر مشتری برای من خیلی مهم است اما زمانی که ببینم نظرات او به کار لطمه میزند، سعی میکنم با توضیح اینکه کار باید سمت و سوی هنری داشته باشد او را قانع کنم. ترکیب رنگ در دوخت پرچم و کتیبه بسیار مهم است و مانند هنر نقاشی باید اصول آن را رعایت کرد.
آقای طالقانی میگوید: یکی از راههای بهتر شدن کار این است که از خبره کار استفاده کنیم. من برای خطاطی از استاد قاجار کمک میگیرم. بسیاری از همکاران برای طراحی اسلیمی و رنگبندی از نظرات آقای قاجار بهره میبرند ولی من نیازی به این دو مورد ندارم و اگر طرح کوچکی از یک طراحی اسلیمی را به من بدهند، میتوانم آن را بهصورت بزرگتر روی پارچه، بدون اینکه از اسلوب کار خارج شود اجرا کنم اما در خطاطی از هنر استاد قاجار استفاده میکنم. هرچند که به این بخش کار هم تسلط دارم ولی برای بهتر شدن کار باید از متخصص کمک بگیرم تا اگر اثر من به شهر دیگری رفت و یکی از اهالی فن آن را دید، نتواند از آن ایراد بگیرد.
طیالارض با هنر حسینی
«آثار من در استرالیا، اسپانیا و کانادا و شهرهای تهران، تبریز و... حضور دارند. باور دارم خودم همراه کارهایی که به هیئات و مساجد مسلمانان ایران و جهان فرستادهام، درمراسم آنها حضور دارم.»این جملات را آقای طالقانی با شور و هیجان برایم میگوید و اظهار میکند: من با نام حسین به همه دنیا سفر کردهام. پرچمی برای مسجدی در اسپانیا دوختهام که متن کامل زیارت عاشوراست. یکی ازمشتریانم که گاهی به ایران میآید و به من سرمیزند،نقل میکند که آن اثر هنوز در مسجد موجود است.اینکه اثری خلق کردهام که به شرق وغرب عالم سفر کرده، برایم ارزشمند است.خاطرم هست سالها قبل پرچمی را برای هیأت شمال شرق تهران به سفارش خودحاج محمودکریمی دوختم وچندین پرچم را نیز برای هیأت عزاداران شب دهم که وابسته به حاج حسن خلج است گلدوزی کردم، که البته بیشتر وقتها طرح را خود آنها برایم ارسال میکنند.
یادگاری برای حسینیه رزمندگان
آقای طالقانی که سابقه ۲۱ماه حضور در جبهه محور پیرانشهر_سردشت را دارد، از خاطرات دوران جنگ و مبارزه با کومله و دموکراتهای کردستان میگوید: در آن ایام رزمندگانی که در منطقه کردستان خدمت میکردند خیلی سختی دیدند. علاوه برجنایاتی که کومله ودموکراتها مرتکب میشدند،یکی ازرنجهای ما این بودکه در ایام شهادت ائمه،آنها جشن عروسی برپا میکردند. این بزم و پایکوبی آنها تیری بر قلب مابود. یکی ازکارهایی که در آن ایام برای تسلای دل رزمندگان و همرزمانم انجام دادم، این بود که دو پرچم برای برپایی عزای اهل بیت(ع)باخودم به جبهه بردم که باعث خوشحالی رزمندگان شد. سنگر کوچکمان را با آن پرچمها سیاهپوش و به حسینیه تبدیل کردیم. برپایی عزاداری در همان سنگر مرهمی بود بر زخمی که دشمن با توهین به مقدسات روی قلب و روح ما گذاشته بود.
عشق حسین است، چه ها میکند
جواد طالقانی میگوید: زمان کار همیشه به ائمه متوسل میشوم و نام هر یک از آنها را که روی پارچه نقش میزنم، برای جوانها، مردم و خودم دعا میکنم و به آن عزیز معصوم متوسل میشوم. بیش از دهها هزار بار نام سیدالشهدا(ع) را بر پارچه نقش زدهام و تمام این زمانها برای همه متوسل شدهام. سخت میشود که از کار خسته شوم اما زمانی که خستگی بر من غلبه میکند، میگویم «یا حسین دست من و دامن دردانه تو/ عمر خود صرف نمودم به در خانه تو». این چندمین مرتبه است که آقاجواد وقتی نام حسین را میبرد، اشک میریزد. میگوید با تکتک کوکهایی که زده، گویا برای حسین فاطمه(ع) روضه خوانده و پای همین چرخ گلدوزی قدیمی اشک ریخته است. او معتقد است این شغل کاسبی نیست؛ هنر است که با عشق آمیخته شده. آقای طالقانی میگوید: کار ما بعد از ماه رمضان شروع میشود و شلوغی کار کلا دو ماه است و تقریبا بقیه سال کار چندانی نداریم. این شغل درآمد آنچنانی ندارد و آنچه هنرمندان این حرفه را پای کار نگهداشته، عشق حسین است و بس!
علم هنر حسینی را زمین نگذاریم
آقای طالقانی که دست تنها همه سفارشها را به سرانجام میرساند، میگوید: قبلا شاگردان زیادی داشتم ولی الان به تنهایی همه کارها را انجام میدهم. من هم مثل خیلی دیگر از هنرمندان این عرصه، دغدغه تداوم کار پس از خودم را دارم اما نسل حاضر خیلی مایل به ورود به این کار نیستند. چون کار سختی است. شاگردان زیادی را تربیت کردهام. برخی از شاگردانم که کار را بهخوبی یاد گرفته بودند، این هنر را رهاکردند وادامه ندادند.البته حدود هشت نفر ازشاگردانم درپاساژ فیروزه و بازار مرکزی چهارراه شهدا کارگاه پرچمدوزی و کتیبهدوزی دارند یا درمنزل به این هنر میپردازند.جواد طالقانی با ابراز تأسف از اینکه این هنر با اقبال کم نسل جوان مواجه شده است، کمتوجهی به هنرمندان وهنر پرچمدوزی را دلیل دیگر کمرونقی آموزش و فراگیری این هنر میداند. او که نگران کمرنگ شدن یا انقراض هنر پرچمدوزی و کتیبهدوزی است، میگوید: باید تبلیغات گستردهای برای ادامه حیات این هنر انجام شود و کسانی که ذوق و استعداد دارند جذب شوند. معتقدم باید دورههای آموزشی منسجم وحرفهای برای جوانان طالب این هنر برگزار شود اما من وآقا میکائیل طیرانی بهعنوان آدمهای کهنهکار این حرفه، امکانات برپایی دورههای آموزشی برای هنرآموزان جدید را نداریم. ازمسئولان صنایع دستی میخواهم همانگونه که برای تداوم هنرهایی مثل قالیبافی با برنامه ورود پیدا کردهاند، برای تداوم کار پرچمدوزی و کتیبهدوزی نیز فکری کنند. اینکه برای ما هنرمندان این عرصه کارتی صادر شود کافی نیست.آقاجواد با اشاره به اینکه هنرمندانی که کار قابل قبولی ارائه میکنند بالای ۲۰سال سابقه دارند، ادامه میدهد: از نسل جوانی که وارد این کار شدهاند هنر فاخری ندیدهام و برای این مسأله باید چارهای اندیشیده شود. اگر همانگونه که سازمان فنی و حرفهای برای آموزش حرفه و هنرهای دیگر برنامهریزی کرده، برای آموزش پرچمدوزی و کتیبهدوزی نیز همت کند، بهعنوان یکی از قدیمیهای این هنر پای کار میآیم و به جوانان آموزش میدهم. آقاجواد در ادامه میگوید: قبول دارم که هنر قالیبافی گستردگی بیشتری دارد و این ظرفیت را دارد تا بازار جهانی را به خود جلب کند اما حرفه ما اینگونه نیست و مخاطب کمتری دارد. چون یک هنر دینی مختص شیعیان است و محدودیتهایی برای جذب مخاطب دارد اما باید این هنر را حفظ کنیم و اجازه ندهیم با آمدن بنرهای چاپی، جایگاه خود را در مساجد و هیئات از دست بدهد. او پیشنهاد دیگری هم برای حفظ جایگاه هنر پرچمدوزی میدهد و با گلایه میگوید: در همه این سالها که از پیرغلامان امام حسین نام برده شده، نامی از هنرمندان هنر پرچمدوزی به میان نیامده است. خوب است کسانی که دستاندرکار این برنامهها هستند، گوشه چشمی به هنرحسینی پرچمدوزی و کتیبهدوزی داشته باشند و هنرمندان این عرصه را نیز جزو پیرغلامان حضرت اباعبدالله(ع) به حساب بیاورند. هرچند از کار ما حمایت نمیشود و دیده نمیشویم اما همین که به چشم امام حسین آمدهایم و میتوانیم نامش را روی پارچه نقش بزنیم، از آقای خودمان سپاسگزاریم.