من به طور مکرر با کارشناسان ارشد امنیتی و هستهای اسرائیلی تماس ویدئویی داشتم. ما هر کاری که انجام میدادیم، حمایت فوقالعادهای از آن داشتیم.» این اعتراف نهتنها هماهنگی عمیق دو رژیم را تأیید میکند بلکه نشاندهنده نیابتی بودن رژیمصهیونیستی بهعنوان بازوی اجرایی سیاستهای ضدایرانی آمریکاست.
سابقه تاریخی؛ از کودتای ۱۳۳۲ تا محور مقاومت
همکاری آمریکا و رژیمصهیونیستی علیه ایران، ریشه در دوران پهلوی و سیاستهای استعماری واشنگتن دارد. در سال ۱۳۳۲، کودتای ۲۸ مرداد با حمایت مستقیم CIA و MI۶، دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرد و محمدرضاشاه را به قدرت بازگرداند. این عملیات که اسناد آمریکایی آن را Operation Ajax مینامند، نهتنها نفت ایران را به غارت برد بلکه زمینهساز نفوذ اسرائیل در خاورمیانه شد. رژیم صهیونیستی، بهعنوان متحد استراتژیک آمریکا، از این کودتا برای گسترش نفوذ خود در ایران استفاده کرد و روابط نظامی ــ اقتصادی با شاه برقرار نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، این همکاری به شکل خصمانهتری ادامه یافت. آمریکا، که ایران را «محور شرارت» نامید، رژیمصهیونیستی را بهعنوان نیابت خود برای مقابله با جمهوری اسلامی به کار گرفت. در دهه ۱۹۸۰، طی جنگ تحمیلی صدام، واشنگتن صدام را با سلاحهای شیمیایی تجهیز کرد و همزمان با اسرائیل در عملیاتهای پنهان علیه ایران همکاری میکرد.
در دهههای اخیر، این همکاری به اوج رسید. از سال ۲۰۰۰، اسرائیل بهعنوان «بازوی نظامی» آمریکا عمل کرده و حملات سایبری (مانند ویروس استاکسنت در ۲۰۱۰ علیه تأسیسات هستهای نطنز)، ترور دانشمندان هستهای (مانند شهید فخریزاده در ۲۰۲۰) و بمباران مواضع ایرانی در سوریه را با چراغ سبز واشنگتن انجام داد. طبق گزارشهای شورای روابط خارجی (CFR)، آمریکا از ۱۹۴۸ تاکنون بیش از ۳۱۰ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل داده، که ۶۹درصد واردات تسلیحاتی تلآویو را تشکیل میدهد. این کمکها، از هواپیماهای F-۳۵ تا موشکهای هلفایر، مستقیما برای مقابله با ایران طراحی شدهاند.این سابقه نشان میدهد که رژیمصهیونیستی نه یک بازیگر مستقل بلکه «نیابت» آمریکاست. ابزاری برای اجرای سیاستهای هژمونیک واشنگتن بدون هزینه مستقیم برای ایالات متحده.
اسرائیل؛ بازوی آمریکا در خاورمیانه
رژیم صهیونیستی، از بدو تأسیس در ۱۹۴۸ با حمایت آمریکا، بهعنوان پایگاه نظامی واشنگتن در خاورمیانه عمل کرده است. طبق توافق ۲۰۱۶، آمریکا سالانه ۳۸ میلیارد دلار کمک نظامی (شامل پنج میلیارد برای دفاع موشکی) به تلآویو میدهد که این رقم در دوران ترامپ به چهار میلیارد دلار اضافی برای مقابله با ایران افزایش یافت. این کمکها، از جمله سیستمهای گنبد آهنین که ۹۰درصد آن آمریکایی است، مستقیما برای مهار مقاومت طراحی شدهاند.
واقعیات روی زمین به وضوح نیابتی بودن اسرائیل و اقدامات جنایتکارانه تلآویو با چراغ سبز آمریکا را فریاد میزند. آمریکا و اسرائیل با حمایت از گروههای تکفیری (مانند داعش در سوریه) و تحریمهای اقتصادی، سعی در تضعیف ایران دارند اما جمهوری اسلامی با حمایت از مقاومت مردمی در منطقه، این توطئه را خنثی کرده است. اعتراف شرمن تأیید میکند که حتی در برجام ــ که ظاهرا دیپلماتیک بود ــ اسرائیل حمایت فوقالعاده داشت و این ادعا که همکاریهای کنونی آمریکا و اسرائیل به دوران دونالد ترامپ محدود است با عرصه واقعی سیاست خارجی واشنگتن همخوانی ندارد.
از جنگ غزه تا حمله به قطر
تحولات اخیر نیز نشان میدهد این همکاری در درگیریهای نیابتی علیه ایران تشدید شده است. در جنگ ۱۲روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران نیز تلآویو با چراغ سبز واشنگتن، جنایات خود را آغاز کرد. علاوه بر این طبق گزارشهای سازمان ملل، آمریکا از اکتبر ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴، ۱۷.۹میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل داد، شامل موشکهای هدایتشونده و بمبهای ۲۰۰۰ پوندی که برای تخریب غزه استفاده شد.
در آخرین نمونه، حمله اسرائیل به قطر در سپتامبر برای هدفگیری رهبران حماس در دوحه بهرغم ادعاهای مقامات آمریکایی مبنی بر عدم آگاهی، با تجهیز و پشتیبانی واشنگتن صورت گرفت. گزارشهای سیانان و گاردین نشان میدهد که آمریکا از حمله مطلع بود و در اقدامی خائنانه ۱۰دقیقه پس از آن به قطر هشدار داد و سیستمهای پدافندی خود را به روی تجاوز صهیونیستها خاموش کرد. این حمله که به کشته شدن شش نفر از جمله یک افسر قطری منجر شد، بخشی از استراتژی مشترک برای تضعیف کشورهای منطقه بود. ترامپ، با وجود حمایت کلی از اسرائیل، آن را «ناخوشایند» خواند اما هیچ توضیحی درخصوص چرایی عدم مداخله در برابر موشکها بهرغم حضور نظامی در خاک قطر نداد.
بیداری انقلابی در برابر توطئه
اعتراف شرمن نهتنها نقاب از چهره دیپلماسی آمریکایی برمیدارد بلکه نشان میدهد تقویت محور مقاومت ضرورت دارد. همچنین مشخص شد ادعاهای «بیسابقه بودن همکاریها» یا «توهم ایجاد شکاف بین آمریکا و اسرائیل»، تنها یک پروپاگاندای رسانهای است و از مذاکره تا جنگ همواره رژیمصهیونیستی مأمور پیادهکردن طراحیهای آمریکا بوده و حتی زمانی که واشنگتن تلآویو را در جریان امور قرار داده تنها رویکرد مشورتی برای اجرای بهتر پروژههای ضدامنیتی و سیاسی در منطقه بوده است.با این حال آمریکا با ارتش رسانهای خود تلاش دارد تا ایران را به نیابتیسازی در منطقه متهم کرده و جای جلاد و شهید را عوض کند. تحولات کنونی غرب آسیا و تجاوز رژیمصهیونیستی به غزه، لبنان، ایران، سوریه، یمن و قطر اکنون فلسفه حمایت ایران از گروههای مقاومت مردمی را نشان میدهد. کشورهای منطقه نیز به این درک رسیدهاند که حضور ایران در منطقه برخلاف مداخلات و تحرکات آمریکا و رژیمصهیونیستی نه برای قدرتطلبی بلکه اقدامی در خدمت امنیت و ثبات بوده است و تنها نیابتی منطقه در تلآویو باید متوقف شود.