۱. محور مقاومت به رهبری ایران، که طی دو دههی اخیر به عنوان اصلیترین جریان ضدصهیونیستی تثبیت شده است.
۲. محور اخوانالمسلمین با کانونهای اصلی در ترکیه و قطر، که پیوندی نزدیک با جریانهای اسلامگرای سنی دارد.
۳. محور سعودی-اماراتی به عنوان نمایندهی جریان سنی سکولار، که همپیمان راهبردی غرب و بهویژه ایالات متحده محسوب میشود.
در هفتههای اخیر، نشانههایی آشکار از تغییر اولویتهای امنیتی تلآویو به چشم میخورد. رژیم صهیونیستی که در سالهای گذشته بیشترین تمرکز خود را بر مقابله با محور مقاومت قرار داده بود، اکنون با تهدید مستقیم قطر و ترکیه، عملاً کانونهای اخوانالمسلمین را هدف گرفته است. این تغییر رویکرد، دلالت بر آن دارد که رژیم صهیونیستی جریان شیعی را – دستکم در کوتاهمدت – تهدیدی کنترلشده و قابل مهار میداند و از این رو، انرژی خود را معطوف به مهار جریانهای سنی اسلامگرا کرده است.
چنین جابهجایی راهبردی را میتوان در چارچوب «امنیتبخشی نوین» تبیین کرد. براساس نظریهی بوزان و ویور (Buzan & Weaver, ۲۰۰۳)، هرگاه یک بازیگر، تهدید را از یک بخش به بخش دیگر منتقل کند، نشاندهندهی تغییر در اولویتهای امنیتی و تلاش برای بازتوزیع منابع قدرت است. اکنون نیز تلآویو میکوشد با ایجاد شکاف میان محورهای سنی و شیعی، با القا ایرانی بودن مسئله فلسطین مانع از شکلگیری جبههی واحد اسلامی علیه پروژههایش شود.
اما نکتهی مهم آن است که چنین تحولی میتواند پیامدهای ناخواستهای برای خود رژیم صهیونیستی داشته باشد. ورود به تقابل مستقیم با جریانهای اهلسنت – از اسلامگرایان اخوانی گرفته تا حتی بخشهایی از محافل سعودی و اماراتی – ممکن است در نهایت به همگرایی ناخواسته این جریانها علیه طرح عادیسازی (موسوم به «پیمان ابراهیم») بینجامد. تجربه تاریخی نیز نشان داده است که دشمن مشترک میتواند مهمترین عامل همگرایی نیروهای متعارض باشد؛ چنانکه در جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ یا جنگ غزه در ۲۰۱۴، طیف متنوعی از گروههای اسلامی حول محور ضدصهیونیستی تجمیع شدند.
از منظر راهبردی، محور مقاومت باید این تغییر صحنه را به فرصتی بدل سازد. مهمترین ابزار در این مرحله، «مدیریت جنگ روایت» است. اگر روایت مقاومت بتواند از سطح فرقهای عبور کرده و خود را بهعنوان گفتمان کلان ضد اشغالگری و ضد استعمار نظام سلطه و جهان اسلام معرفی کند، ظرفیت آن را دارد که شیعه و سنی را در یک جبهه واحد گرد آورد. در چنین حالتی، پروژهی ابراهیم – پیش از آنکه به انسجام نهادی دست یابد – از درون با بحران مشروعیت روبهرو خواهد شد.
در نهایت، آیندهی این روند به میزان توانایی بازیگران اسلامی در همگرایی بستگی دارد. اگر محور مقاومت بتواند همزمان با مقابله میدانی، در عرصهی افکار عمومی جهان اسلام نیز ابتکار عمل را به دست گیرد، موازنه قدرت در منطقه بار دیگر به زیان رژیم صهیونیستی تغییر خواهد کرد.
---
📚 منابع پیشنهادی برای استناد تحلیلی
Buzan, B. , & Wæver, O. (۲۰۰۳). Regions and Powers: The Structure of International Security. Cambridge University Press.
Gerges, Fawaz A. (۲۰۱۸). Making the Arab World: Nasser, Qutb, and the Clash That Shaped the Middle East. Princeton University Press.
Hinnebusch, R. (۲۰۲۲). The International Politics of the Middle East. Manchester University Press.
دکتر محمدمهدی اسماعیلی
دکتر محمدجواد نجفی