به گزارش جامجمآنلاین ازباشگاه خبرنگاران جوان، در حالی که جهان در آستانه تحولات اساسی ژئوپلیتیکی قرار دارد، مانور مشترک کشورهای بریکس که از دیروز در آفریقای جنوبی در حال برگزاری است به عنوان یکی از نمادهای نظم در حال گذار بینالملل نگریسته میشود.
این مانور که شامل تمرینهای دریایی و زمینی در بندر کیپ تاون میشود، با حضور نمایندگان کشورهای عضو مانند برزیل، هند، آفریقای جنوبی و همچنین ناظرانی از قدرتهای نوظهور مانند ایران و اندونزی بر همکاریهای دفاعی و اقتصادی تأکید دارد.
این رویداد نه تنها قدرت نظامی و فنی این کشورها را به نمایش میگذارد، بلکه در حال ارسال پیامی روشن به جهان است: دوران سلطه یکجانبه غربی به پایان رسیده و جهان چندقطبی مبتنی بر عدالت در حال شکلگیری است مانور بریکس که در میان تنشهای جهانی مانند فشارهای اقتصادی بر کشورهای جنوب جهان برگزار میشود، نشاندهنده همبستگی فزاینده میان قدرتهای نوظهوری است که به دنبال کاهش وابستگی به سیستمهای غربی هستند.
این تمرینها، که شامل سناریوهای مقابله با تهدیدات مشترک مانند تروریسم و اختلالات زنجیره تأمین میشوند، زمینهای برای بررسی عمیقتر تغییرات ساختاری در نظم بینالمللی فراهم میکنند.
اجلاس شانگهای: چشمانداز یک نظم جدید
این تحولات را میتوان با اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای در تیانجین چین مرتبط دانست، جایی که ۲۶ کشور جهان، از جمله قدرتهای منطقهای و جهانی نوظهور، گرد هم آمدند تا چشماندازی از یک جهان جدید و نظم بینالمللی مبتنی بر چندجانبهگرایی ترسیم کنند. این اجلاس، که با حضور رهبرانی از اوراسیا، غرب آسیا و جنوب جهانی همراه بود را باید بیش از یک گردهمایی دیپلماتیک دید. این یک بیانیه سیاسی قدرتمند در مقابل ساختارهای قدیمی غربیمحور به شمار میرفت.
تمرکز بر مسائل امنیتی مشترک، تجارت بدون وابستگی به ارزهای غربی و همکاری فرهنگی، نشاندهنده ظهور یک سیستم جایگزین است که بر اصول عدالت، احترام متقابل و عدم مداخله استوار است.
ایران: بازیگر محوری در نظم چندقطبی
در قلب این تغییرات، نقش ایران به عنوان یکی از قدرتهای تأثیرگذار و نظمساز در منطقه غرب آسیا برجسته است. ایران که اخیراً به عضویت کامل در سازمان شانگهای و بریکس دست یافته، فرصتی تاریخی برای تعریف جایگاه جدید خود در جهان چندقطبی یافته است.
این عضویتها نه تنها کشور را از انزوای تحمیلی غرب خارج میکنند، بلکه آن را در کنار و همسطح دیگر قدرتهای نوظهور جهانی و منطقهای قرار میدهند. کشورمان، با منابع غنی انرژی، موقعیت استراتژیک ژئوپلیتیکی و تجربیات طولانی در مقاومت برابر فشارهای خارجی، میتواند به تعادلبخشی در این نظم جدید کمک شایانی کند.
برای مثال، همکاریهای ایران در زمینه انرژی و فناوری با کشورهای جنوب جهان، مانند پروژههای مشترک در دریای خزر یا ابتکارات حملونقل، کشور را به بازیگری کلیدی تبدیل کرده که الگویی از استقلال و عدالت ارائه میدهد. در اجلاس تیانجین، حضور فعال هیئت ایرانی در بحثهای امنیتی و اقتصادی نشاندهنده ظرفیت کشور برای ایفای نقش محوری است، جایی که ایران نه تنها به عنوان پلی بین آسیای مرکزی و خاورمیانه عمل میکند، بلکه صدای جنوب جهانی را در برابر هژمونی غربی تقویت مینماید.
این نقش ایران در نظم جدید چندقطبی را باید در مقابل نظم قدیم و ساختارهای غربی قرار داد، نظمی که بر پایه هژمونی یکجانبه استوار است و اکنون پایههای لرزان آن بیش از پیش آشکار شده. نظم غربی، که توسط آمریکا و قدرتهای اروپایی رهبری میشود، به هر شکلی خواهان نابودی نظامهای مستقلی همچون ایران است. این رویکرد نه تنها دستاوردهای علمی، فرهنگی و اقتصادی کشور را هدف قرار داده، بلکه بر خلاف تمام قوانین و قواعد بینالمللی، به دنبال ترور سران سیاسی و زیرساختهای کشور است.
تحریمهای گسترده، فشارهای نظامی و کمپینهای رسانهای علیه ایران، نمونههایی از این سیاستهای خصمانه هستند که هدف نهاییشان جلوگیری از ظهور قدرتهای مستقل در جنوب جهان است.
پایههای لرزان هژمونی
همزمان با اجلاس شانگهای، ۸۰۰۰ هزار کیلومتر آنطرفتر رهبران غربی در پاریس گرد هم آمدند تا در نشستی موسوم به «ائتلاف داوطلبان»، تلاش کنند پایههای رو به نابودی نظم قدیمی را حفظ کنند. این نشست، که توسط انگلیس و فرانسه رهبری شد و بدون حضور مستقیم آمریکا برگزار گردید، بر حمایت از کییف تمرکز داشت و نمادی از ضعف غرب بود: جایی که رهبران اروپایی در غیاب حمایت قاطع واشنگتن، سعی در حفظ اتحاد علیه قدرتهای نوظهور داشتند.
چندجانبهگرایی: مسیری مسالمتآمیز به سوی عدالت
نظم جدید چندقطبی، برای اولین بار در تاریخ، به طور مسالمتآمیز در حال رخ دادن است. برخلاف تغییرات گذشته که اغلب با جنگهای جهانی همراه بودند، این گذار بر پایه همکاریهای اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی پیش میرود. سازمانهایی مانند شانگهای و بریکس که خارج از نفوذ غرب شکل گرفتهاند، جایگزینهایی برای نهادهای غربیمحور مانند سازمان ملل تحت سلطه غرب یا صندوق بینالمللی پول ارائه میدهند. در شانگهای، که اکنون بیش از ۴۰ درصد جمعیت جهان را پوشش میدهد، تمرکز بر امنیت مشترک، تجارت بدون وابستگی به دلار و مقابله با تهدیدات جهانی مانند تروریسم است.
این سازمان، با عضویت کشورهایی از اوراسیا و جنوب جهان، نشاندهنده وحدت بدون غرب است. ایده «نه علیه غرب، بلکه بدون آن» در اینجا معنا پیدا میکند: کشورهای عضو به دنبال ایجاد سیستمهایی هستند که وابستگی به مکانیسمهای غربی را کاهش دهد، بدون اینکه مستقیماً با غرب درگیر شوند. برای ایران، این چارچوب فرصتی برای رهایی از تحریمها و ایفای نقش فعال در اقتصاد جهانی است.
ایران، با پیوستن به بریکس، میتواند در تجارت بدون دلار شرکت کند و با پروژههایی مانند کریدور شمال-جنوب، جایگاه خود را تقویت نماید. این عضویتها به ایران اجازه میدهند تا در تصمیمگیریهای جهانی، صدای عدالتخواهی جنوب جهان را بلند کند و از دستاوردهای خود مانند پیشرفتهای علمی در فناوری هستهای صلحآمیز و فرهنگی غنی دفاع کند.
ایران در برابر تهدیدات نظم غربی
از منظر قدرتهای نوظهور، این تغییرات بخشی از مقابله با ایدئولوژی غربی است که بر سلطه یکجانبه تأکید دارد. غرب، که منابع کمتری برای تقسیم دارد، نمیتواند دیگر سلطه خود را با وعدههای اقتصادی حفظ کند. سیاستهایی که بر فشار بر کشورهای جنوب تمرکز دارد، نتیجه معکوس داده و این کشورها را به سمت همکاریهای چندجانبه سوق داده است.
ایران به عنوان یکی از قربانیان اصلی این فشارها، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که میتواند نقش پیشرو در این گذار ایفا کند. برای مثال، همکاریهای ایران در زمینه امنیت انرژی و مقابله با تروریسم در شانگهای، نه تنها به ثبات منطقه کمک میکند، بلکه الگویی برای دیگر کشورها ارائه میدهد.
این رویکرد، که بر چندجانبهگرایی تأکید دارد، در مقابل نظم غربی قرار میگیرد که به دنبال نابودی نظامهای مستقل است. ایران، با مقاومت برابر تحریمها و فشارهای نظامی، نشان داده که میتواند در جهان چندقطبی، جایگاه واقعی خود را پیدا کند و به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، استانداردهای جدیدی تعریف نماید.
آیندهای عادلانه با محوریت قدرتهای نوظهور
غرب، در مقابل، در حال مسابقه با زمان است. سیاستهایی که بر فشار اقتصادی و سیاسی تمرکز دارد، این کشورها را به سمت همکاریهای جایگزین سوق داده است. قدرتهای نوظهور، با رشد اقتصادی سریع و جمعیت عظیم، وزنهای سنگین در ترازوی جنوب جهانی هستند و حضور فعال آنها در تیانجین و مانور بریکس، علیرغم فشارهای غربی، نشاندهنده این تغییر است.
غرب که هنوز بر رسانهها و نهادهای مالی تسلط دارد، تلاش میکند این تغییرات را به عنوان «تهدید» جلوه دهد، اما واقعیت این است که سازمانهای مانند شانگهای و بریکس، با تمرکز بر عدالت و عدم مداخله، جذابیت بیشتری برای کشورهای در حال توسعه دارند.
این سازمانها، برخلاف ساختارهای غربی که بر اساس سلطه یکی بنا شده، بر تصمیمگیری جمعی تأکید دارند. برای ایران، این فرصت بینظیر است تا در کنار دیگر قدرتهای نوظهور، نظم غربی را که خواهان نابودی دستاوردهای آن است، چالش کند. ایران میتواند با تأکید بر چندجانبهگرایی، نقش محوری در امنیت منطقهای ایفا کند و از تهدیدهایی مانند حمله به زیرساختهای حیاتی خود جلوگیری نماید.
جهانی عادلانهتر با صدای ایران
در نهایت، این گذار به جهان چندقطبی نه تنها یک تغییر ژئوپلیتیکی، بلکه یک تحول ایدئولوژیک است. نظم جدید، مبتنی بر عدالت، اجازه میدهد کشورهای جنوب و شرق جهان صدای خود را داشته باشند و از هژمونی غربی رها شوند. ایران، به عنوان یکی از بازیگران کلیدی، میتواند در این نظم نقش محوری ایفا کند و به تعریف استانداردهای جدید کمک نماید.
مانور بریکس در آفریقای جنوبی و اجلاس شانگهای در تیانجین، نقاط عطفی در این مسیر هستند که نشان میدهند جهان آینده، جهانی است که در آن عدالت جایگزین سلطه میشود. این تغییرات، اگرچه مسالمتآمیز، اما غیرقابل بازگشت هستند و غرب را وادار به بازنگری در رویکردهای خود میکنند.
با ادامه این روند، جهان شاهد توزیع عادلانهتر قدرت خواهد بود، جایی که صدای همه شنیده میشود و قدرتهای نوظهوری مانند ایران، در کنار دیگران، آینده را شکل میدهند.