اقلیت کوچک، اثرگذاری بزرگ

برآوردهای تازه نشان می‌دهد که جمعیت یهودیان جهان در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۵.۷میلیون نفر بوده است؛ یعنی کمتر از ۰.۲درصد جمعیت کل کره زمین (Jewish Agency for Israel, ۲۰۲۳). این سهم اندک در نگاه نخست می‌تواند نشان‌دهنده نقشی حاشیه‌ای در روندهای جهانی باشد؛ اما شواهد تاریخی و آماری نشان می‌دهد که این اقلیت کوچک، حضوری فراتر از وزن جمعیتی خود در حوزه‌های علمی، اقتصادی و رسانه‌ای داشته است.
کد خبر: ۱۵۱۷۱۷۳
نویسنده دکتر محمد جواد نجفی | تحلیلگر مسائل بین الملل
 
یکی از نمونه‌های روشن این وضعیت، سهم یهودیان در تولید علم است. با وجود جمعیت اندک، آنان حدود ۲۰ درصد جوایز نوبل علمی را به خود اختصاص داده‌اند (Nobel Prize, ۲۰۲۱). این دستاورد نشان می‌دهد که راهبرد سرمایه‌گذاری مستمر بر آموزش و پژوهش، جایگاهی ویژه برای آنان در نظام دانشی و در نهایت در نظام اقتصادی بین‌الملل فراهم کرده است.در عرصه انرژی، تناقض آشکاری دیده می‌شود. طبق آمارهای OPEC (۲۰۲۲)، بیش از ۶۰ درصد ذخایر اثبات‌شده نفت و گاز جهان در قلمرو کشورهای اسلامی قرار دارد؛ با این حال سهم این کشورها از سود نهایی و تصمیم‌سازی‌های کلان در زنجیره ارزش انرژی بسیار ناچیز است. بازارهای جهانی انرژی و سازوکارهای قیمت‌گذاری عمدتاً در مراکز مالی نیویورک، لندن و توکیو شکل می‌گیرند، جایی که نفوذ لابی‌های غربی و یهودی محسوس است.بررسی‌ها نشان می‌دهد که در فهرست شرکت‌های بزرگ جهانی نظیر Fortune ۵۰۰ یا Forbes Global ۲۰۰۰، شمار قابل توجهی از مدیران و سرمایه‌گذاران برجسته یهودی‌تبار حضور دارند. گرچه نمی‌توان سهم دقیق و قطعی آنان را بدون داده‌های تفصیلی تعیین کرد، اما همین حضور نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری بلندمدت در حوزه‌های مالی و صنعتی، این اقلیت را به بازیگری فراتر از ظرفیت جمعیتی‌اش بدل کرده است (Forbes, ۲۰۲۲).
در کنار این عوامل، رسانه و لابی‌گری سیاسی نیز اهمیت دارد. رسانه‌های جریان اصلی نظیرCNN، نیویورک تایمز و بسیاری از کمپانی‌های هالیوود، به‌طور تاریخی تحت مدیریت یا نفوذ چهره‌های یهودی بوده‌اند. همچنین لابی‌هایی مانند AIPAC در ایالات متحده نقش تعیین‌کننده‌ای در پیوند میان اقتصاد و سیاست ایفا کرده‌اند.
پرسش اصلی در اینجا شکل می‌گیرد: چگونه جمعیتی کمتر از دو دهم درصد توانسته چنین سطحی از نفوذ و اثرگذاری به دست آورد، در حالی‌که بیش از یک‌ونیم میلیارد مسلمان با در اختیار داشتن منابع عظیم استراتژیک، همچنان در حاشیه نظام اقتصادی بین‌الملل قرار دارند؟
پاسخ را بایددرچند متغیرکلیدی جست‌وجو کرد:انسجام شبکه‌ای، تمرکزبرآموزش وپژوهش،بهره‌گیری هوشمندانه از ابزارهای رسانه‌ای و مالی، و نگاه بلندمدت به سرمایه‌گذاری. در مقابل، جهان اسلام اغلب به درآمدهای کوتاه‌مدت منابع طبیعی بسنده کرده و کمتر توانسته شبکه‌ای علمی و رسانه‌ای با اثرگذاری جهانی پدید آورد.
نتیجه آن است که در عصر کنونی، قدرت اقتصادی صرفاً به میزان ذخایر طبیعی وابسته نیست، بلکه بیش از هر چیز به مدیریت منابع انسانی، انسجام راهبردی و حضور فعال در عرصه‌های دانش، رسانه و بازارهای مالی گره خورده است. برای کشورهای اسلامی، درس این تجربه روشن است: طراحی شبکه‌های علمی، مالی و رسانه‌ای مشترک، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای دستیابی به سهم واقعی و مستقل در معادلات اقتصادی آینده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰