پیش از سال ۱۹۴۷، ایالات متحده آمریکا رسما نهادی به نام وزارت جنگ داشت. این وزارتخانه از سال ۱۷۸۹ تا پایان جنگ جهانی دوم وظیفه سازماندهی نیروهای مسلح و مدیریت جنگها را برعهده داشت. اما پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم، واشنگتن خود را قدرت برتر نظامی جهان یافت و بهدنبال کسب مشروعیت جهانی بود. رهبران وقت آمریکا دریافتند که عنوان «وزارت جنگ» با چهرهای که از آمریکا بهعنوان «مدافع صلح و آزادی» تبلیغ میکردند، ناسازگار است. در نتیجه، در قالب قانون امنیت ملی ۱۹۴۷، ساختار ارتش بازسازی و وزارت جنگ در وزارتخانهای تازهتاسیس ادغام و اینگونه وزارت دفاع متولد شد. تغییر نام، نه نشانه تغییر ماهیت، بلکه صرفا نوعی بزک زبانی بود. از آن پس، آمریکا با نام «دفاع» جنگهای خود را توجیه کرد. جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) بهبهانه دفاع از دموکراسی، جنگ ویتنام (۱۹۷۵-۱۹۵۵) بهبهانه دفاع از آزادی، حمله به عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳) به بهانه دفاع از امنیت جهانی، اشغال افغانستان (۲۰۰۱) بهبهانه دفاع در برابر تروریسم از جمله این جنگها بود که بهنام دفاع از مردم و آزادی بشریت انجام شد. در واقع میتوان گفت نام تغییر کرده بود اما واقعیت همان باقی ماند چرا که امپراتوری آمریکا بر جنگ بنا شده بود.
ترامپ؛ بازگشت به حقیقت پنهان
ترامپ که به پوپولیسم سیاسی و صراحت جنجالی شهرت دارد، با تغییر دوباره نام وزارت دفاع به «وزارت جنگ» عملا اعتراف کرد که آن بزک تاریخی دیگر کارایی ندارد.درنگاه ترامپ، آمریکا نیازی نداردخود را پشت واژههای نرم پنهان کند؛ او میگوید همانچیزی که جهان در عمل تجربه میکند باید درگفتار نیز عیان باشد. این تغییربهنوعی«راستگویی ناخوشایند» است. از دیدگاه تحلیلگران، ترامپ با این تصمیم دو پیام فرستاد. اول این پیام را به مردم آمریکا داد که دوران ریاکاری به پایان رسیده و ارتش واشنگتن برای جنگ است و نه صرفا دفاع. همچنین این پیام را به جهان داد که ایالات متحده همچنان نیرویی تهاجمی است که میخواهد از موضع قدرت حرف بزند، حتی اگر با این کار وجهه بینالمللی خود را تخریب کند.
تبعات جهانی و داخلی این تغییر
اکنون آمریکا رسما اعتراف میکند که کشور جنگطلب است. این امر دست جنبشهای ضدآمریکایی را باز میگذارد تا با استفاده از همین اعتراف، مشروعیت تبلیغاتی و سیاسی واشنگتن را به چالش بکشند. ازویتنام تاعراق و یمن، ملتها میتوانند بگویند: ببینید، آمریکا همانچیزی است که ما سالها گفتهایم. کشورهای اروپایی و آسیایی که سالها تحت عنوان «چتر دفاعی آمریکا» از حضور نظامی آن حمایت میکردند، اکنون در برابر افکار عمومی خود باید پاسخگو باشند. وقتی نهاد همپیمان شما «وزارت جنگ» نامیده میشود، چگونه میتوان حضور پایگاههای آمریکا را توجیه کرد؟
همچنین این تغییر شکاف داخلی را تشدید میکند. بخشی از جامعه آمریکا که هنوز به «آرمانهای دموکراتیک» باور دارد، این نامگذاری را تهدیدی برای ارزشهای ملی میبیند. اما برای جبهه مقاومت این یک پیروزی نمادین است. از نگاه ایران، حزبالله، حماس و انصارالله، تغییر نام وزارت دفاع به جنگ، همان «اعتراف رسمی آمریکا» به چهره واقعیاش است. این تغییر، اگرچه ممکن است از دید ترامپ یک تاکتیک پوپولیستی باشد اما درواقع نشانهای از افول نرمافزاری ایالات متحده است. قدرتهای بزرگ تنها زمانی نیازمند نقاب هستندکه میخواهند«قدرت مشروع»بهنظربرسند اماوقتی نقاب کنار میرود، به این معناست که قدرت از درون دچار فرسایش شده و دیگر توان پنهانکاری ندارد. آمریکا امروز با بحران مشروعیت، بحران اقتصادی و بحران اجتماعی دستبهگریبان است. نامگذاری جدید وزارت جنگ، تنها عریانسازی همان واقعیتی است که جهان سالها تجربه کرده؛ اینکه ایالات متحده یک امپراتوری جنگ است، نه کشوری مدافع صلح.
لحظهای تاریخی برای جهان مستقل
از این پس، رسانههای مستقل و جنبشهای آزادیبخش میتوانند در جنگ روایتها از این اعتراف استفاده کنند. آمریکا خود رسما اعلام کرده که وزارتخانهاش «جنگ» است. دیگر چهنیازی به سند بیشتر برای اثبات جنگطلبی واشنگتن؟
این همان لحظهای است که میتواند برای تقویت گفتمان مقاومت از آن بهرهبرداری شود؛ برای نشاندادن افول اخلاقی و مشروعیتی آمریکا و برای آشکارکردن این حقیقت که «شیطان بزرگ» امروز خود پرده از چهره برداشته است.