جدول نهمین روز جشنواره تئاتر فجر در تهران

ورود تماشاخانه آو، بازگشت «سقراط» به صحنه

نمایشی از جنس مسائل روز

نمایشی از جنس مسائل روز

تماشاخانه سنگلج این شب‌ها میزبان نمایش «مکبث‌الدوله» به نویسندگی و کارگردانی حامد شیخی و تهیه‌کنندگی فاطمه عبدالرحیمی است. این اثر با نگاهی به دنیای پیرامون نمایشنامه «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر و به‌فراخور ذائقه تماشاگر امروز نوشته شده است. به بهانه اجرای نمایش مورد اشاره با این کارگردان آن به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۱۵۱۷۰۱۴
نویسنده آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر
 
تجربه‌ من به‌عنوان یک مخاطب از نمایش‌های شما این بوده که هربار با تکیه بر یک نمایشنامه شاخص جهانی تلاش کرده‌اید تا آن متن را برای ارتباط گرفتن مخاطب با کار ایرانیزه کنید و در مکبث‌الدوله هم با چنین مولفه‌ای روبه‌رو هستیم.
هدف من در این نمایش، نشان دادن دو بازه تاریخی و درعین‌حال، تلاقی وقایع دو سرزمین بوده است. در یک سوی این ماجرا که سال ۱۰۵۴ میلادی روایت می‌شود، با پایان دوران حکومت مکبث مواجهیم و در سوی دیگر، دوران آل‌بویه به پایان می‌رسد. همیشه به برداشتن گام متفاوت و نو در کارهایی که می‌کنم علاقه داشته‌ام. مکبث اولین نمایشنامه‌ای بود که در نوجوانی آن را خواندم و وقتی وارد عرصه تئاتر شدم، همیشه دلم می‌خواست اثری بااین تم را روی صحنه بیاورم. ولی کارگردانان تئاتر دراین سال‌ها از زوایای مختلف این اثر را اجرا کرده‌اند. بنابراین فکر کردم اگر قرار است کاری دراین زمینه انجام دهم، بیش از پرداختن به خود مکبث، وقایع پیرامون دوره او را دستمایه کار خود قرار دهم و به‌نوعی از زاویه جدیدی به این اثر برجسته نگاه کنم. خوشبختانه تماشاخانه سنگلج در ردیف سالن‌هایی است که از گذشته تاامروز، مخصوص نمایش‌های آیینی سنتی تعریف شده و بهترین بستر برای اجرای چنین نمایش‌هایی به شمارمی‌رود. 
 
برخی از اهالی تئاتر براین باورند که درسال‌های اخیر تاحدودی از کارهای بومی فاصله گرفته‌ شده و اغلب کارگردانان به سمت اجرای نمایشنامه‌های اقتباسی رفته‌اند، نظرشما دراین‌باره چیست؟
گرایش برخی از کارگردانان تئاتر به سمت‌وسوی اجرای نمایشنامه‌های خارجی دلایل مختلفی دارد. به شخصه تصورمی‌کنم وسعت گستره ادبیات ما به اندازه‌ای است که هرچقدر ازاین آبشخوربهره بگیریم بازهم جا برای کار کردن دارد. منتهی معیار خود من چه درحیطه بازیگری و چه کارگردانی، همیشه این بوده است که اول می‌سنجم آن اثر چقدر می‌تواند برای مخاطب تازگی داشته باشدواین مولفه من رابه‌عنوان بازیگروکارگردان سرذوق بیاورد.بهترین نمونه دراین میان،نمایش«کافه مک‌ادم» بود که طی‌ماه‌های اخیربه کارگردانی آرمان شهبازی روی صحنه رفت.درحالی‌که زنده‌یاد محمود استادمحمد، نمایشنامه‌نویس شهیر معاصر این کار را در سال ۱۳۸۹ اجرا کرد. ولی وقتی بازی دراین کار به من پیشنهاد شد، متوجه شدم که آرمان شهبازی، دیگر کارگردان این نمایش تلاش کرده تا با گنجاندن مونولوگ‌های امروزی، شکل‌وشمایل متفاو‌تی به این اثر دهد، ازاین رو حضور در این نمایش را پذیرفتم. برعکس این مسأله، بازی در نمایش دیگری براساس یکی از متون استاد بهرام بیضایی به من پیشنهاد شد، ولی دیدم این اثر با فیلمی که بر این اساس ساخته شده تفاوت چندانی ندارد و چیز تازه‌ای را به مخاطب و حتی خود من اضافه نمی‌کند، در نتیجه حضور در این پروژه را ادامه ندادم. درمجموع، ترجیح می‌دهم اگر قراراست یک متن (اقتباس یا تالیفی) کارکنم، باید آن را به‌گونه‌ای روی صحنه ببرم که حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد. 
 
یکی از نکات جالب درباره مکبث‌الدوله همذات‌پنداری تماشاگر با برخی از صحنه‌هاست، به‌عنوان مثال حس وحالی که در جنگ ۱۲روزه تجربه کردیم در این نمایش به خوبی مشهود بود.
بله، چون می‌خواستم به‌واسطه بیان مفاهیم امروزی، اثر برای مخاطب ملموس باشد و با کار ارتباط بیشتری برقرارکند. طبعا آنچه در ماه‌های اخیر در قالب جنگ ۱۲ روزه برای ما اتفاق افتاد، رویدادی فراموش‌نشدنی است و چیزهای زیادی از این تجربه ناخوشایند آموختیم که سعی کردم چکیده آن را در این قالب در معرض دید مخاطب قرار دهم. 
 
شما یکی از معدود کارگردانانی هستید که در اجرای آثار ادبیات کلاسیک بر صحنه تئاتر، عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته‌اید، «بهرام به روایت هفت پیکر»، «خسرو» و «داش آکل به روایت نوچه کاکارستم» از‌جمله نمایش‌ها با این بن‌مایه بوده که درسال‌های اخیر از شما دیده‌ایم، بااین‌حال چرا در کار تازه خود این مسیر را ادامه‌ندادید؟
چون نمی‌خواهم خود را در یک قالب تکرارکنم. البته بعداز اجرای «خسرو»در تالار حافظ هم با انتقاداتی از این دست مواجه شده که چرا فقط در حوزه ادبیات کهن کارمی‌کنم. از سوی دیگر، خودم هم بر این باورم که یک کارگردان نباید دائم به تکرار یک سبک یا شیوه بپردازد و لازم است دیگر حیطه‌ها را هم تجربه کند. این شد که سعی کردم با اجرای مکبث‌الدوله  این مسیر را تغییردهم، گرچه ظرفیت گسترده ادبیات کلاسیک ایران همیشه برای من قابل احترام است و امیدوارم در آینده بتوانم به مدد نگاه نوتری، نمایش‌هایی را بر این اساس اجرا‌کنم. 
 
به‌رغم تکثر و تنوعی که درسال‌های اخیر در تئاتر شاهدش هستیم، رشد آثار کیفی را دراین بین چطور ارزیابی می‌کنید؟
غالبا سالن‌های دولتی از کارهای مفهومی که زیرلایه دارند استقبال بیشتری می‌کنند ودرمواقعی،برخی از سالن‌های خصوصی اقبال کمتری نسبت به این سمت نشان داده‌اند. درباره مکبث‌الدوله از همان روز اول نظرم این بود که جنس این نمایش طوری است که برای اجرا درسنگلج مناسب‌تر است.وقتی خانم پریسا مقتدی، مدیر تماشاخانه سنگلج با مطالعه نمایشنامه مکبث‌الدوله، پیشنهادهای سازنده‌ای درباره بهترشدن متن ارائه کردکه همه را به کاربستم ومتن را چندبار بازخوانی واصلاح کردم. درواقع گاهی سالن‌های دولتی حساسیت بیشتری نسبت به متون‌مفهومی دارندوطبعا‌حمایت بیشتری هم ازاین جریان به عمل می‌آورند. 
 
منظورتان این است که برخی از سالن‌های خصوصی با نمایش‌ها برخورد تجاری دارند؟ 
دقیقا؛البته بازهم این مسأله شامل تمام سالن‌های خصوصی نمی‌شود.ولی واقعیت داردکه برخی ازسالن‌ها بیش ازآن که محتوای کاربرای‌شان اهمیت داشته باشد،صرفا به درآمدزایی می‌اندیشند.متاسفانه در سال‌های اخیر،ورود بلاگرها یا چهره‌های سینمایی در برخی پروژه‌های تئاتری، بهانه‌ای برای جذب مخاطب و اجرای آثار گیشه‌ای شده است، درحالی که اعتقاد خود من همیشه بر این بوده که به‌هرقیمتی نباید تماشاگر را به سالن تئاتر بکشانیم.
 
این که برخی از مخاطبان انتظار دارند وقتی برای تماشای نمایش به سنگلج می‌آیند تا با یک اثر مفرح و کمدی مواجه شوند، چقدر صحت دارد؟
این‌طورنیست، اما باید بپذیریم که بالاخره کمدی هم بخشی از نمایش‌های سنتی ماست؛ مثل کارهای روحوضی و سیاه‌بازی. ولی شیوه‌های دیگری هم دراین زمینه داریم، مثلا در ایام محرم وصفر، درسنگلج تعزیه اجرا می‌شود. یا همین اواخر، تئاتر زیبای «سودابه و سیاوش» درقالب یک سوگواره روی صحنه رفت که آن هم شیوه‌ای از نمایش‌های سنتی است. ولی صرفا نمی‌شود گفت که در سنگلج فقط نمایش‌های طنز اجرا می‌شود. البته این مسأله بستگی به زمان مناسب دارد، مثلا خود من مناسب دیدم که درشرایط فعلی درجهت تقویت روحیه جمعی پس از جنگ، به «مکبث‌الدوله» چاشنی طنز هم اضافه کنم و خوشبختانه با مطالعه نظرات تماشاگران در تیوال، از این شکل اجرا رضایت دارم. 
 
درسال‌های اخیر که بحث پرداختن به هویت ملی پررنگ‌تر ازهمیشه شده است، تئاتر چقدر توانسته دراین زمینه کمک‌دهنده باشد؟
صحنه همیشه بهترین تریبون برای بیان حرف‌هایی از این جنس بوده است ودراین سال‌ها، تعداد نمایش‌هایی که بااین درونمایه اجرا شده اند کم نبوده‌است، هرچند فکرمی‌کنم این حیطه هنوز جای کاردارد. 
 
دلیل این‌که کارگردانان تئاتر از جمله خود شما در طول برهه‌های مختلف زمانی به اجرای آثار شکسپیر علاقه‌مند بوده‌اند، چیست؟
مهم‌ترین مسأله این است که تمام آثاری که او قرن‌ها پیش نوشته، اززمانه خودش جلوتر بوده‌اند، به همین دلیل قابلیت اجرا در دوره معاصر را هم دارند. نقطه مقابل شکسپیر، فردوسی است که با خلق اثر ماندگار «شاهنامه» که هزارسال پیش سروده شده است، همچنان نزد ایرانیان و جهان محبوب است و اثرش از زوایای مختلف مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌گیرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰