شاید بیش از جنایت آمریکا، از این نوع نگاه متنفر شدم و حقارت و ذلت او و همفکرانش آنچنان در دل و ذهنم حک شد که تا الان هر وقت یاد آن میافتم آزرده خاطر میشوم.از آن موقع تاکنون بارها با یادآوری این خاطره، این پرسش ذهنم را مشغول کرده که در دستگاه تحلیلی یک انسان چه اختلالی پیش میآید که آنچنان جنایتی اینگونه توجیه میگردد و به چنان کشتار وحشیانهای که آثارش پس از حدود ۸۰سال همچنان گریبانگیر ملت ژاپن است، اینچنین مشروعیتی داده میشود؟
این روزها وقتی تجویزات و راهحلهای برخی بیانیهها را میبینم یا در برخی اظهارات از کسانی میشنوم که ناکارآمدترین دولتها را بهنام خود ثبت کردهاند، شگفتزده میشوم و ناخودآگاه پاسخ آن مقام ژاپنی برایم تداعی میشود. اگرچه هنوز جای خوشحالی دارد که نویسندگان و گویندگان داخلی صراحتا تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی را محکوم کردهاند ولی جای تعجب است که چگونه روح حاکم بر راهحلهای پیشنهادی آنها، همان بوی آزاردهنده ذلت و حقارت را میدهد و گاهی بوی تعفن خودمقصرپنداری را!!
واقعا چرا راهحلهای این جماعت پیش و پس از تجاوز اخیر ذرهای تغییر نکرده و تحقق مفهوم دشمن و دشمنی، کوچکترین تأثیری در تحلیل این جماعت نگذاشته است؟
این درجا زدن در حالی است که بهقول نشریه فارنپالیسی، وقتی بمبها فرو ریختند، ایرانیان با واقعیت روبهرو شدند و به گفتمان مقاومت نظام پی بردند.پس ازحمله اسرائیل اتفاقی غیرعادی رخ داد.نسل جوان ایران که نسبت به ایدئولوژی نظامشان پیرامون تهدید موجودیت آمریکا و اسرائیل برای ایران تقریبا بیاعتنا بودند، وقتی بمبها فرو ریختند تغییر کرد. همانهایی که گاهی گفتمان نظام را مسخره میکردند، برای اولین بار به روایت نظام از مقاومت پی بردند.
تحلیلگر این نشریه آمریکایی میافزاید: سالیان دراز نگاه بسیاری از ایرانیان به جنگ اسرائیل و آمریکا با کشورشان انتزاعی و دور بود. این جنگها در سوریه، لبنان و عراق_ و نه اصفهان و تهران_ رخ میداد. در آن دوران، استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی بهعنوان راهبردی هزینهساز مورد انتقاد قرارمیگرفت اما حملات اخیر به ایران این برداشت را تغییر داد. نسلی که بعد از انقلاب بهدنیا آمدعمیقا تغییر کرد و نظرش نسبت به غرب و حل مشکلات از طریق مذاکره با آن عوض شد.
کاش این جماعت مدعی داخلی حداقل به اندازه تحلیلگر آمریکایی درک و فهم داشتند!
نکته پایانی هم آنکه اگر این جماعت واقعا در پی حل مسأله و تجویزات مشکلگشا بودند بهتر نبود جای صدور بیانیه یا انتشار ویدئو و پروپاگاندا، این نظرات و پیشنهادات را مستقیم با مراجع تصمیمساز یا تصمیمگیر نظام مطرح میکردند تا هم به انسجام واتحاد مقدس مردم لطمهای هرچند ناچیز واردنشودوهم موجباتخشنودی دشمن فراهم نگردد؟گویندگان و نویسندگان به توصیه قطعی رهبر انقلاب توجه کنند و بفهمند چهکار میکنند تا به اتحاد مقدس مردم خدشهای وارد نیاید.