قدرت زشت چهره واقعی صیهونیسم

قدرت زشت چهره واقعی صیهونیسم

این‌بار نه‌تنها از دیدگاه سینما و فیلم، بلکه می‌خواهم همزمان، از دیدگاه یک معمار  یک فیلم را ببینم. بروتالیست، برای من دو کلاس همزمان است‌؛ تجربه‌ای که با آن هم شکوفایی خلاقیت‌های ذهنی یک معمار بزرگ را می‌بینم، هم این شکوفایی و رشد را در قالب تصویری یک فیلم به دوش می‌کشم.
کد خبر: ۱۵۱۶۵۱۱
نویسنده بهنام حبیبی - هنرجوی مدرسه نقد جام‌جم
 
در تعریف بروتالیسم، این اصطلاح را بیانی عریان از سازه‌های ساختمانی در برابر دید بیننده می‌خوانیم: زِبره‌کاری، یا معماری بروتالیستی، سبکی از معماری است که در آن، ساختمان‌ها کلا با بتن زِبره وبدون روکش و دیگر عناصر کاربردی، یا به‌عبارتی به‌شکل عریان و عاری از زینت، اجرا می‌شوند. اصطلاح زِبره‌کاری (بروتالیسم) در۱۹۵۴ در فرانسه و بریتانیا برای توصیف این شیوه به کار رفت. این کلیدواژه، بیشترین سهم را در اندیشه فیلم بروتالیست داراست. 
     
تاکید بر محوریت یهود
فیلم از همان آغاز، ورود لازلو توث، معمار مهاجر مجارستانی به ایالات متحده آمریکا را به استعاره‌ای از خروج او از تاریکی مطلق به روشنایی در پای مجسمه آزادی آمریکا بدل می‌کند‌؛ ورود به سرزمین آرزوها و رویاها: آمریکا. این ورود لازلوی یهودی به آمریکا، پس از چند دقیقه، با بیانیه تاریخی سازمان ملل متحد درباره اعلام رسمی تشکیل کشور مستقل اسرائیل در منطقه تحت تسلط بریتانیا، همراه می‌شود تا تصمیم نویسنده را برای تاکید بر یهودمحوری فیلم اعلام کند. 
     
معماری بزرگ، شخصیتی متزلزل
لازلو، دانش‌آموخته معماری در باهاوس (Bauhaus)، بهترین مدرسه معماری آن زمان در اروپاست و مکتب بروتالیسم را آنجا نزد بهترین اساتید معماری اروپافراگرفته وتجربه کرده است.اومعماری برجسته است که به‌موازات توانایی‌های کم‌نظیرش در معماری، درگیر اخلاق و عاداتی ناپسند نیزهست. اوموادمخدر استعمال می‌کند و این مشکل، درکنار تنهایی‌اش در غیاب همسر، از او شخصیتی متزلزل و ناپایدار ساخته است. فیلم تلاش دارد این گرایش به مواد مخدر را جزو اخلاقی بداند که لازلو از شرق با خود به آمریکا آورده است. ولی دنیای صنعتی سودمحور غربی آمریکا، این نمره منفی او را در برابر توانایی‌های منحصر‌به‌فردش نادیده می‌گیرد واعتباری آمریکایی به اومی‌بخشد.هریسون ون‌بورن،ثروتمند اهل دویلزتاون پنسیلوانیا، در مسیر زندگی لازلو توث قرار می‌گیرد و از او می‌خواهد یک مرکز اجتماعی برای استفاده عموم مردم این شهر طراحی کند. ون‌بورن که یک بورژوای تازه‌به‌دوران‌رسیده است،به‌خوبی می‌داند ازمهاجر گرسنه وناتوانی مانند لازلو چگونه بهره‌کشی کند. ون‌بورن و پسرش، آنچنان امتیاز بهره‌کشی از مهاجران رابرای خود محفوظ می‌دانند که تجاوز جنسی ون‌بورن به لازلو در معدن سنگ، برای ون‌بورن امری عادی و موجه جلوه می‌کند. لازلو درمیان سقف‌های بلندمعدن،دچار سرگشتگی می‌شود. او در میان رویاهای ذهنی‌اش در معماری، از‌خودبی‌خود می‌شود و باز هم مواد مخدر مصرف می‌کند. هریسون به او تجاوز می‌کند تا هم مزدبگیر‌بودن او را به‌عنوان دلیلی برای سکوتش گوشزد کند، هم ناتوانی و نقطه‌ضعفش درباره مواد مخدر را دلیلی برای سکوت او در برابر تجاوز جنسی هریسون عنوان کند. لازلو هم فقیر است هم ناتوان. 
     
کلیسایی برای انتقام
مرگ هریسون ون‌بورن، استعاره هوشمندانه نویسنده برای بازگرداندن او به کلیسای ساخت لازلو است. اگرچه دختر ژوفیا، خواهرزاده لازلو در پایان فیلم به توضیح انگیزه‌های لازلو از طراحی ساختمان کلیسا و ارتباط آن با دوران زندگی سخت او در اردوگاه نازی‌ها اشاره می‌کند، ولی همچنان باید به این مهم اشاره کرد که کلیسا در معماری خود، اگرچه در دنیای مینی‌مالیسم معماری گام برمی‌دارد، اما نمی‌توان از طراحی پست‌مدرن معماری آن نیزبه‌سادگی گذشت. این حجم از ساختمان، به‌موازات حرکتش در مسیر مینی‌مالیسم، همچنان در سبک آرت دکوی معماری مدرن نیز جای می‌گیرد. طراحی معماری داخلی کلیسا با پیروی از معماری اهرام فراعنه مصر باستان، با دیوارهای بتنی یکدست و مرتفع، راهروها و شبستان‌های دراز و مستقیم و پلکان‌هایی مستقیم که تالارها و فضاهای مختلف را به یکدیگر پیوند می‌دهند، انگیزه هوشمندانه طراح یهودی ساختمان را در یادآوری معماری اهرام مصر، به مخاطب گوشزد می‌کند. اگرچه بنا در هدف، ساختمان مسیحیت را به نمایش می‌گذارد، ولی در عمل، قدرت و طراحی معماری یهودی را در خود پنهان می‌کند. هریسون ون‌بورن، برای تطهیر گناهان خود به‌سوی این سازه فراخوانده می‌شود و اگرچه نور صلیب مسیحیت بر سنگ محراب مرکز کلیسا خودنمایی می‌کند، ولی روح معمار یهودی آن، انتقام سخت از این بورژوای مسیحی را به رخ مخاطبان می‌کشد. 
     
تبلیغ بی‌پرده یهودیت
تبلیغ یهودیت، عنصری گریزناپذیر در طول داستان فیلم است. درچند اینسرت تصویری ازآمریکاوشهر پنسیلوانیا، شکل‌گیری دولت و کشور اسرائیل، با ورود مهاجران یهودی به آمریکا همزمان می‌شود. بدین ترتیب، نقش یهودیان مهاجر در آمریکا، خودبه‌خود در رشد و شکوفایی این کشور پیشرفته، پررنگ‌تر می‌شود. لازلو اگرچه با نامهربانی‌ها و توهین‌های بسیاری روبه‌رو می‌شود، ولی هرگز از هدف متعالی خود در اجرای پروژه‌اش عقب نمی‌کشد. او حتی حاضر می‌شود از دستمزدش برای افزایش ارتفاع دیوارها و سقف ساختمان استفاده شود اما از زیبایی و هدف محتوایی ساختمان او کاسته نشود؛ این در حالی است که همسر و خواهرزاده‌اش به‌تازگی از اروپا به او پیوسته‌اند و دچار بحران مالی شدیدی هستند. 
در بخش دیگری از فیلم، ژوفیا در توجیه بازگشتش به اسرائیل، این کار خود را انجام وظیفه دینی برمی‌شمارد و از این‌که شاید در اسرائیل دچار بحران‌های کاری و مالی شود، پروا ندارد. همه این‌ها، قصد و تلاش نویسنده و کارگردان را برای جاری‌کردن اندیشه یهودمحورش در محتوا و تصویر فیلم نمایان می‌سازد و گویی سازندگان فیلم از این ابراز دینی در برابر جامعه مسیحی آمریکا و غرب، پروا ندارند. 
     
ریتم کشدار فیلم
در بررسی کارگردانی فیلم پیش از هر‌چیز باید به زمان طولانی آن اشاره کرد. فیلم، بی‌دلیل کشدار و طولانی است و این در پی تکرار و تمدید شات‌هایی از روایت فیلم است که کارگردان قصد تاکید بر فضاسازی‌های آنها دارد تا بیننده را بیشتر در فضای آن بخش از روایت درگیر کند. بیشتر سکانس‌ها و شات‌های فیلم با محوریت لازلو شکل می‌گیرند و گویی نویسنده و کارگردان، قصد دل‌کندن از او را ندارند و باید پیوسته او را دنبال کنند. سکانس‌ها و شات‌های بدون حضور او، بخش کوتاهی از فیلم را به‌خود اختصاص می‌دهند. بروتالیست، بیان یک فریاد خاموش از گروهی کوچک در جامعه آمریکاست؛ گروهی که تلاش دارد خود را نه‌تنها سرمایه‌گذار پولی و مالی در اقتصاد بزرگ آمریکا بداند، بلکه همچنان در زمینه‌های ساختمانی، معماری، ایدئولوژیک و معنایی نیز، وزن و حجم خود را برجسته سازد تا این برداشت همگانی درباره جامعه جهانی یهود، مبنی بر سرمایه‌گذاران بی‌دانش و بی‌کاربرد یهودی را ترمیم و تصحیح کند. بروتالیست، بیان زشتی، خونسردی و پایداری قوم یهود در برابر نیروهای متضادشان در جهان است که در این فیلم در قالب بیان ساختمانی به تصویر کشیده می‌شود. دیوارهای بلند بتنی ساختمان مرکز اجتماعات دویلز تاون، بر بلندای تپه مشرف بر شهر، یادآور معابد بزرگ یونان باستان بر فراز تپه‌های این کشور است که همچنان به‌عنوان معابدوپرستشگاه‌های مورد احترام درمعماری شناخته می‌شوند.لازلو، نماینده گروهی از مردم در جامعه جهانی است که با صراحت، همزمان هم زشتی چهره را با بینی بزرگش به بیننده ارائه می‌کند و هم دو بعد شخصیتی خود را در توانایی‌های معماری و ناتوانی‌های اخلاقی‌اش به مخاطب عرضه می‌کند تا ذهن مخاطبش را به داوری منصفانه درباره این گروه بدنام از جامعه جهانی وادارد. او زشت است، خاموش وسرد است، ولی محکم مانند بتن. او مانند سبک معماری‌اش، نیازی به روکش نما بر جان دیوار بتنی در خود احساس نمی‌کند، چرا‌که گویی خود در ستون‌ها و دیوارهای بتنی ساختمانش جای دارد. او خود وهمکیشانش راهمان‌‌گونه که هستند به نمایش می‌گذاردو ازروکش‌کردن درونیات خود با اخلاق نمایشی بورژوازی مانند هریسون ون‌بورن، خودداری می‌کند. او با این تفکر و بیان معماری، گویی بیانیه و فراخوانی ضمنی را برای جامعه جهانی یهود قرائت می‌کند: برای ماندگاری باید خاموش و محکم بود، اگرچه زشت و بدنام. این همان‌چیزی است که از این قوم مطرود در گوشه‌ای از خاور‌میانه، مردمی قدرتمند و ماندگار و مؤثر در جهان می‌سازد. او در توضیح آثارش به ون‌بورن می‌گوید شاید روزی، دیگر اثری از او در این جهان نباشد، ولی آثار او برای همیشه، پایدار و ماندگار خواهند بود؛ حرفی که کنایه واستعاره‌ای ازسهم جامعه یهود دراقتصاد وساخت زیرساخت‌های اقتصادی آمریکاست. بروتالیست، بیانی نمادین و معمارانه از قوم یهود در جهان است: زشت، خاموش، ولی محکم مانند بتن. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰