در همه دولتها اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و انقلابی و غیر انقلابی، هر سال هیأتی عریض و طویل تشکیل گردیده، جلساتی برگزار کرده، پرداختهای مالی نسبتا قابل توجهی تحت عنوان حق جلسه به آنها پرداخت شده، آنها هم پس از چند مرحله، فیلمی را انتخاب و به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا میفرستند تا با ۵۰-۴۰ فیلم دیگر از کشورهای مختلف رقابت کرده و در صورت پسند آکادمی، ابتدا به یک پیشفهرست ۹ فیلمی و سپس به لیست نهایی ۵ فیلمی نامزدهای اسکار بهترین فیلم بینالمللی راه یابند.
در تمامی این هیأتها هم بحث اصلی و البته منطقی این است که چه فیلمی انتخاب کنیم که آنها بپسندند! چون اگر قرار باشد فیلمی بفرستیم که آنها نپسندند، دیگر این چه کاری است که هر سال زحمتی را گردن عدهای انداخته و پولهایی هزینه شود و کلی جر و بحث هم همراهش بیاید؟!
اما آنها چه میپسندند؟ آیا هر فیلمی را که بهاصطلاح «فیلمتر» و «سینماییتر» باشد، میپسندند؟ اگر اینچنین بود دیگر نیازی به رعایت آن فرمولها نبود تا مدام اعضای هیأت انتخاب ملاک قرار دهند که چه فیلمی انتخاب کنیم که آنها بپسندند! خیلی ساده و با قوت میگفتند بهترین فیلم را بهلحاظ ساختار سینمایی و فرم هنری میفرستیم تا در یک رقابت عادلانه مورد قضاوت آدمهای حرفهای سینما قرار بگیرد.
ولی حتما قضیه این نیست! یعنی ماجرای اسکار، هنر و سینما و قوت ساختاری نیست. پس داستان چیست؟ برای پاسخ به این سؤال مانند هر سازمان و مؤسسه و نهاد و ارگان و شرکت و. باید قواعد پذیرش و پسند آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا را مطالعه کرد؛ بعد از مطالعه این قواعد نگاهی به سیر فیلمهایی خواهیم داشت که در ۹۷ دوره مراسم اسکار نامزد دریافت جایزه شده و یا آن را دریافت نمودند.
قوانین اسکار از کجا آمدند؟
زمانی که فکر تاسیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در ۱۱ ماه مه سال ۱۹۲۷ در یک مهمانی شام و در خانه لویی بیمهیر، رئیس کمپانی مترو گلدوین مهیر مطرح گردید و قرار شد این آکادمی علاوه بر وظایف دیگر، همهساله تعدادی هم جایزه به محصولات کمپانیهای آمریکایی بدهد، برپایی یک مراسم اهدای جوایز برای محصولاتی از این کمپانیها مد نظر بود که علاوه بر دارابودن نوعی ساختار بهاصطلاح کلاسیک سینما (ساختار کلیشهای هالیوودی)، دو شرط را رعایت کرده باشند:
۱- فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی را (با همه خصوصیات تاریخی و سیاسی و فرهنگی اش) گسترش دهند
۲- به رشد صنعت سینمای آمریکا کمک کنند
این اهداف به وضوح در اولین بیانیه اعضای نخستین آکادمی که در همان مهمانی شام حضور داشتند، ذکر شد و در طول همه دورهها، مو به مو در همه رشتهها و کلیه جوایز اعطایی در نظر گرفته شده است.
در بیانیه فوق، به هیچوجه هنر سینما مطرح نبوده و آنچه مد نظر بنیانگذاران آکادمی قرار داشت، استعداد سروکلهزدن با تولید و استفاده از ابزار و تکنولوژی برای به تصویر کشیدن شمایلی از یک قهرمان آمریکایی در مقابل دیگران یعنی آدمهای درجه دو از ملتها و نژادها و قومیتهای دیگر بود که هر زمان در شکل و قوارهای نمایان میشد.
فرمول هالیوود
به جز این قواعد اصلی، در سالهای مختلف نیز ضوابط و قوانینی اعلام گردید که در گزینش و انتخاب فیلمهای برگزیده در مراسم اسکار به دقت رعایت میشود.
مثلا اینکه در سال ۲۰۲۰ اعلام گردید، برای فیلمهایی که قرار است نامزد دریافت جایزه اسکار شوند، انتخاب کاراکتر اصلی و یا کاراکترهای مکمل از میان زنان، همجنسگراها و تراجنسیتیها یا تمرکز قصه فیلم بر این اقلیتهای جنسی و جنسیتی و یا اختصاص ۳۰ درصد از نقشهای ثانویه به همین اقلیتها لازم است.
نگاهی به فیلمهایی که در طول دورههای گذشته همواره مورد حمایت و تجلیل و گزینش مراسم اسکار بودهاند، خود گواهی همین مدعاست. مرور فیلمهای برگزیده در رشتههای مختلف و خط ایدئولوژیکی که هر دوره با تم و رنگ و شکلی خاص در میان برگزیدگان به چشم میخورد، هیچ رمز و رازی ندارد که نیاز به برخورداری از هوش سرشاری داشته باشد!
نگاهی به آثار برگزیده این ۹۷ دورهای که از اهدای جوایز اسکار میگذرد، به خوبی این واقعیت را نشان میدهد و هیچ نکته پنهانی در آنها وجود ندارد، هیچ توطئهای در کار نبوده، هیچ کار خارق العادهای صورت نگرفته، فقط براساس یک سری قوانین و قواعد خاص، (مانند هر مؤسسه و سازمان و نهاد و ارگان و شرکت و جشنواره و...) فیلمها را پذیرش کرده و میکنند و این قوانین را رسما و علنا اعلام نموده و آنها را علاوه بر قواعد اصلی هالیوود، در تمام این سالها رعایت کردهاند.
قواعد اصلی تولید فیلم هالیوود که در فرمول تدوین شده کنفرانس کالیفرنیا مابین سازمانهای نظامی و امنیتی آمریکا و نمایندگان هالیوود هم ثبت شد، چنین بود که فیلمها:
۱- همواره اصول و روشهایی را که سبک زندگی آمریکایی و قهرمان آمریکایی برپایه آنها قرار گرفته، نمایش دهند
۲- همواره مخاطره ایدئولوژیهای مخالف سبک زندگی آمریکایی را به تصویر بکشند
۳- همواره انگیزه مقابله با آن ایدئولوژیها را به مخاطب تزریق کنند
این یک سیر منطقی است مانند اینکه فرضا شرکت در مسابقات کشتی قواعدی دارد و نمیتوان مثلا روی تشک کشتی، فوتبال بازی کرد و یا نمیشود در دانشکده فنی، دانشجوی رشته دامپزشکی شد و همچنین در یک کارخانه اتومبیلسازی فیالمثل کنسرو لوبیا تولید نمیشود!
از طرف دیگر افراد و کسانی آن کارخانه به اصطلاح رویاسازی هالیوود را بهوجود آوردند، آرمان و ایدئولوژی خاصی داشته و دارند؛ اغلب یهودیان صهیونیستی بوده و نوادگان آنها هستند که از اروپای شرقی (آنچنانکه صریحا در خاطراتشان نوشته و گفتهاند) و برای تحققبخشیدن به همان آرمانها و به قصد سرزمین موعود به آمریکا آمدند. از همین روی آثاری که آرمانها و آرزوهای آنها را بازتاب میداد (مانند فیلمهای درباره هالوکاست)، بالطبع مورد توجه آکادمی اسکار قرار گرفته و میگیرد و آثار مخالف و مغایر (بدون توجه به قوت سینمایی و هنری) حذف گشته و میگردد.
از همین روی آکادمی اسکار به جز خیل فیلمهای ضد فلسطینی که همواره در لیست برگزیدگانش جای داشته مانند «اکسدوس» و «سامسون و دلیله» و «مونیخ» و...، به آندسته از فیلمهای بهاصطلاح فلسطینی اعتنا کرد که به نوعی ملت فلسطین را یا تحقیر کرده یا خائن و ترسو نشان داده و یا آنها اسرائیل را به رسمیت شناختند (فیلمهایی مانند «حالا بهشت» و «عمر» و «پنج دوربین شکسته»).
قواعد بازی را نمیدانند!
آسیب آنجاست که افرادی میخواهند در این مورد اظهار نظر کرده و مثلا فیلم انتخاب کنند که آن قواعد و قوانین و ضوابط را نمیدانند و مثلا برای کنکور ارشد مهندسی برق، همه کتابهای زیستشناسی و زمینشناسی دبیرستان را حفظ کرده و انتظار دارند، دانشگاه شریف قبول شوند!
حالا اگر برفرض آن قواعد و قوانین را هم بدانند، طبعا باید فیلمی را انتخاب نمایند که ضوابط فوق را رعایت کرده باشد، یعنی:
فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی را بسط دهد.
اصول و روشهایی که برپایه آنها، سبک زندگی آمریکایی و قهرمان آمریکایی قرار میگیرد را نمایش دهد
مخاطره ایدئولوژیها و فرهنگهای مخالف و مغایر با آن اصول و سبک زندگی را به تصویر بکشد
انگیزه مقابله با این ایدئولوژی و فرهنگهای مغایر را در مخاطب ایجاد نماید
کاراکترهای اصلی و فرعی و محور قصه و... روی اقلیتهای جنسی و جنسیتی بچرخد
و. ..
آیا فیلمی را که چنین اصول و قواعدی را رعایت نماید تا به اصطلاح مورد پسند آکادمی اسکار قرار بگیرد، اساسا میتوان فیلم ایرانی دانست؟ آیا چنین فیلمی، در واقع یک فیلم آمریکایی نیست؟ یعنی همان آثاری که ۹۷ دوره در مراسم آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا جایزه گرفتند؟
به خاطر داشته باشیم که مراسمهای سینمایی مانند اسکار یا بفتا (در انگلیس)، سزار (در فرانسه) و یا گلدنگلوب اساسا با جشنوارههای سینمایی متفاوت بوده و اگرچه آنها هم قواعد و قوانین خاص خود را دارند ولی تا این حد به طور علنی خودی و ناخودی (آمریکایی و غیرآمریکایی) بر قوانینشان حکمفرما نیست!
قواعد اکران برای فیلمهای اسکاری
البته چنین موضوعی حتی نمیتواند نشانهای از انحصارطلبی آمریکاییها باشد. چرا که مراسم اسکار اساسا نه فقط یک مراسم آمریکایی بلکه یک مراسم لسآنجلسی است. در قوانین و قواعد این مراسم بهصراحت ذکر شده که فیلمهایی میتوانند برای جایزه اسکار مورد قضاوت قرار گیرند که در بازه زمانی اول ژانویه یکسال تا آخر دسامبر همان سال در یکی از سینماهای لسآنجلس حداقل به مدت یک هفته به نمایش گذارده شده باشند.
یعنی اگر فیلمی در تمام دنیا و حتی تمام سینماهای آمریکا اکران شده ولی همان یک هفته را در یکی از سالنهای سینمایی لسآنجلس نمایش داده نشده باشد، در مراسم اسکار نمیتواند مورد قضاوت قرار گیرد.
برهمین اساس فیلم «لایملایت» چارلی چاپلین به دلیل تبعید فیلمسازش، در همان سال تولید یعنی ۱۹۵۲ در لسآنجلس به نمایش درنیامد و علیرغم اکران در دیگر کشورها و حتی سینماهای نیویورک و سانفرانسیسکو در همان سال، اما چون در یکی از سالنهای سینمایی لسآنجلس نمایش داده نشده بود، به مراسم اسکار راه نیافت تا ۲۰ سال بعد که چاپلین به آمریکا و مراسم اسکار دعوت شد و قبل از آن فیلم لایملایت در سینماهای لسآنجلس به نمایش درآمد و در نتیجه در مراسم اسکار هم مورد قضاوت قرار گرفت و جایزه اسکار بهترین موسیقی متن را دریافت نمود.
(البته چند سالی است این موضوع در مورد فیلم خارجی یا بینالمللی منتفی و شرط حضور در قضاوتهای اسکار برای فیلمهای غیر انگلیسیزبان، نمایش مشخص در یکی از سالنهای سینمایی کشور تولید کننده است)
به جز اینها، از میان ۲۳ رشته جوایز اسکار فقط یک بخش به فیلمهای خارجی یا بینالمللی اختصاص دارد، و در بقیه رشتهها، عمدتا فیلمها و عوامل آمریکایی حضور دارند و یا آنهایی که توسط کمپانیهای آمریکایی تولید یا پخش گردیدهاند.
فیلمهای خارجی در صورتی که همان قواعد و قوانین تولید و پخش (توسط یکی از کمپانیهای اصلی توزیع شود) و اکران را رعایت کنند، میتوانند در سایر رشتهها هم حضور یابند ولی این موضوع به ندرت اتفاق افتاده و میافتد.
کاپیتولاسیون سینمایی برای هیأت ایرانی انتخاب فیلم اسکار
نکته قابل توجه دیگر اینکه از سال ۲۰۲۰، اعضای هیأت انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار بایستی از سوی آمریکاییها تأیید صلاحیت شوند! انگار که میخواهند برای اعضای این هیأت، ویزا و یا تابعیت آمریکایی صادر شود!
یعنی اعضای هیأت ایرانی انتخاب فیلم برای مراسم اسکار پس از تأیید آمریکاییها، میتوانند در این هیأت حضور پیدا کرده و به انتخاب فیلم از سینمای ایران اقدام کنند!
گفته شده تاریخ دوبار تکرار میشود، بار اول تراژدی است و بار دوم کمدی! زمانی رؤسای سیاسی و حتی نمایندگان مجلس برای حضور در مجلس، بایستی از سوی کشورهای بیگانه و استعمارگر تأیید صلاحیت میشدند.
مستشاران نظامی آمریکا در ایران بودند تا ارتش ایران که قرار است از مرزهای ایران در برابر دشمن دفاع کند را تأیید صلاحیت کنند! کانونهای معلومالحال خارجی صلاحیت شاه ایران را بررسی میکردند و سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی نخستوزیر و وزرا را معرفی مینمودند و؛ و حالا سالها بعد در یک اتفاق کمیک و مضحکهآمیز برای یک رخداد ظاهرا هنری و سینمایی، اعضای یک هیأت ایرانی که میخواهند فیلمی ایرانی را برای یک مراسم انتخاب کنند بایستی از سوی آن خارجیها تأیید شوند! گویی قرار است در یک مراسم بالماسکه شرکت کنند و هویت و نامشان همراه لباس فراگ و کراوات و پاپیون باید از سوی دربانان آن نمایش مورد تأیید قرار بگیرد و حالا برخی از این اعضا هم مانند همه شبهروشنفکران طول تاریخ این سرزمین به این خفت تاریخی میبالند و از این که مورد تفقد آمریکاییها قرار گرفتهاند، سر فخر به آسمان میسایند!