معماری، هنری برای درمان عطش کلان‌شهرها

معماری، هنری برای درمان عطش کلان‌شهرها

اگرچه معماری ایرانی در حافظه تاریخی ما بیشتر با قوس‌ها، گنبدها و بادگیرها شناخته می‌شود، اما یکی از عمیق‌ترین وجوه آن در پیوند با آب شکل گرفته است.
کد خبر: ۱۵۱۵۱۴۶
نویسنده دکتر محمدامین بوعلیزاده

در روزگاری که ایران با بحران کمبود منابع آبی روبه‌روست، بازخوانی این رابطه می‌تواند راهی برای اندیشیدن به آینده باشد. آب نه تنها مایه حیات، بلکه عنصری تعیین‌کننده در سازمان فضایی و حتی اخلاق زیست شهری بوده است. نگاهی به باغ‌های ایرانی، از جمله باغ شازده ماهان در کرمان یا باغ فین کاشان، نشان می‌دهد که چگونه حضور آب، نه فقط در قالب حوض‌ها و جوی‌ها، بلکه به‌عنوان محور هویت‌بخش فضا معنا می‌یافت؛ آب، با جریان و خنکای خود، روح جمعی را آرام می‌کرد و عدالت توزیع منابع را در مقیاس شهری به نمایش می‌گذاشت. حال آنکه امروز، همان سرزمینی که زمانی هنر سامان دادن به آب را در اوج خود تجربه کرده بود، با پدیده بی‌آبی و مدیریت نادرست منابع درگیر است.

قنات‌ها و آب‌انبارها نمادهایی از این جهان‌بینی بودند؛ سازه‌هایی که تنها برای ذخیره یا انتقال آب طراحی نشده بودند، بلکه در معماری‌شان پیچیدگی‌هایی وجود داشت که امروز با وجود فناوری‌های مدرن هنوز الهام‌بخش است. طراحی مسیرهای زیرزمینی برای کاهش تبخیر، استفاده از اختلاف دما برای خنک‌سازی آب، و هم‌زمان پیوند دادن شبکه‌های توزیع با محلات و میدان‌ها، نشان می‌دهد که چگونه معماری می‌توانست به مدیریت یک منبع حیاتی معنا ببخشد.

اما مسئله فقط گذشته نیست. امروز در معماری معاصر، بحران آب بیش از هر زمان دیگر خود را نشان می‌دهد. ساختمان‌های بلندمرتبه و مجتمع‌های بزرگ شهری مصرفی از آب دارند که هیچ تناسبی با اقلیم و منابع محدود ایران ندارد. در بسیاری از پروژه‌ها، سیستم‌های تصفیه و بازچرخانی آب یا به کلی نادیده گرفته می‌شوند یا تنها در سطحی نمایشی اجرا می‌گردند. این در حالی است که جهان مدرن سال‌هاست به سمت استفاده‌ی چندباره از آب حرکت کرده است: از جمع‌آوری آب باران برای مصارف غیر شرب گرفته تا بازچرخانی آب خاکستری برای سرویس‌های بهداشتی و آبیاری فضای سبز.

پیچیدگی معماری امروز باید در همین نقطه خود را نشان دهد؛ جایی که طراحی صرفاً به زیبایی نما یا سرعت اجرا محدود نباشد، بلکه ساختمان به‌مثابه یک چرخه‌ی زیست‌پذیر دیده شود. استفاده از تکنولوژی‌های نوین سیرکولاسیون و تصفیه آب برای مصارف شرب، بهداشتی و حتی استحمام، می‌تواند ساختمان را از یک مصرف‌کننده صرف به یک چرخه تولید و بازچرخانی بدل کند.

از سوی دیگر، انتخاب مصالح در معماری معاصر نقشی حیاتی دارد. استفاده گسترده از نماهای شیشه‌ای در اقلیم گرم و خشک ایران باعث افزایش حرارت داخلی ساختمان می‌شود؛ حرارتی که نه تنها نیاز به مصرف بیشتر آب در سیستم‌های خنک‌کننده و برق را افزایش می‌دهد، بلکه بدن انسان را نیز در معرض فشار مضاعف قرار داده و عطش و نیاز به مصرف آب بیشتر را ایجاد می‌کند. در مقابل، بهره‌گیری از مصالح بومی و هوشمند که گرما را جذب نکنند، می‌تواند هم مصرف انرژی و هم مصرف آب را به شکل محسوسی کاهش دهد.

در مقیاس شهری، بازآفرینی مفهوم آب‌انبارها با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های جدید می‌تواند راه‌گشا باشد. ساخت دریاچه‌های مصنوعی در مناطق پرباران، کانال‌کشی اصولی با مصالح مقاوم همچون بتن مسلح و لوله‌های عایق‌کاری شده برای هدایت آب به مناطق پرجمعیت، الگویی است که می‌تواند هم از اتلاف منابع جلوگیری کند و هم شبکه آبرسانی شهری را مقاوم‌تر سازد.

هم‌زمان، انرژی و آب را نمی‌توان جدا از یکدیگر دید. استفاده از سیستم‌های خورشیدی (سولار انرژی) برای تأمین برق ساختمان‌ها، می‌تواند نیاز به خنک‌سازی صنعتی و مصرف آب در نیروگاه‌ها را کاهش دهد. به بیان دیگر، هر کیلووات برقی که از خورشید به دست می‌آید، معادل حجم قابل توجهی صرفه‌جویی در مصرف آب در چرخه‌های تولید انرژی است.

در نهایت، مدیریت آب در سطح شهری و ساختمانی نیازمند اصولی ساده اما حیاتی است: از کنترل شکستگی لوله‌ها و نشت آب تا استفاده از متریال مقاوم و باکیفیت در شبکه‌های آبرسانی. هر قطره آبی که در این چرخه از دست می‌رود، در واقع بخشی از سرمایه ملی و حیات اجتماعی ماست که به هدر می‌رود.

نمونه‌های موفق در جهان نشان می‌دهد که این کار نه تنها شدنی، بلکه اقتصادی نیز هست. برج‌ها و ساختمان‌هایی که آب باران را در مخازن زیرزمینی ذخیره می‌کنند، یا آنهایی که با طراحی پوسته‌ی حرارتی از افزایش دمای داخلی جلوگیری کرده و به کاهش مصرف آب در سیستم‌های سرمایشی کمک می‌کنند، دقیقاً همان آینده‌ای را به ما نشان می‌دهند که بدون آن شهرهای ایران در سال‌های بعد توان زیست نخواهند داشت.

معماری آینده، اگر قرار است در برابر بحران آب حرفی برای گفتن داشته باشد، باید نگاه خود را از ساخت «شیء» به ساخت «چرخه» تغییر دهد. ساختمانی که تنها مصرف‌کننده منابع است، در شرایط اقلیمی امروز ایران، دیگر یک اثر معماری نیست، بلکه باری اضافه بر دوش طبیعت و جامعه است. این همان نقطه‌ای است که باید بازاندیشی را آغاز کنیم؛ بازاندیشی در مقیاس بنا، شهر و حتی فرهنگ زیست.

نویسنده : دکتر محمدامین بوعلیزاده معمار، پژوهشگر حوزه معماری و هنر مدرس دانشگاه و مدیر دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین الملل فرشتگان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰