با وجود اینکه در سالهای اخیر، گاه با تولیدات فرهنگی و هنری مواجه شدهایم که به اهمیت هویت ملی اشاره کردهاند، ولی درحالحاضر چه میزان از این مفاهیم در جامعه ما نهادینه شده و مورد شناخت قرار گرفتهاند؟
بحث هویت ملی امروز تا حدودی در جامعه ما نهادینه شده است، هرچند به نظرم مثل آتشی میماند که گویی زیر خاکستر است و نیاز دارد تا متولیان دلسوز آن را شعلهور کنند. درعینحال فراموش نکنیم اگر این عنصر شعلهور نشود، به تمامیتارضی کشور لطمه وارد خواهد شد. هگل دراینباره میگوید: اگر ارزشهای ملی در بین جوانان رسوخ نکند و آنها با این ارزشهای هویتساز آشنا نشوند عشق خود را به تمامیتارضی از دستمیدهند و در هجوم دشمن علاقهای به مقابله تاموتمام از خود نشان نمیدهند. چون در محدوده خودشان علاقه ملی و عشق به میهن در آنها پرورده نشده است. بنابراین عامل اصلی، یعنی هویت ملی در این زمینه وجود دارد، فقط باید آن را بیش از پیش به جامعه شناساند. طبیعی است که فرهنگ همیشه سبب دوام و ماندگاری یک جامعه است. هرقدر که فرهنگ به لحاظ محتوایی عمیقتر و پربارتر باشد، تاثیر بیشتری بر جامعه خواهد داشت و آن را به سمت پویایی سوق میدهد. از همین روی، فرهنگ را باید رکن اصلی و زیربنای هر جامعه دانست که شکوفایی و پویایی کشورها در گرو توجه به این مقوله مهم است.
خود شما در آثارتان چقدر به مقوله هویت ملی پرداختهاید؟
میتوان گفت هدف من در تمامی سالها و درهرکتابی که نوشتهام، تقویت جایگاه فرهنگ و هویت ایرانی بوده است تا این تلاش زمینهساز آشنایی مخاطب با هویت خود باشد.بهعنوانمثال، دربرخی کارهایم به این نکته اشاره داشتهامکه ارزشها و اندیشههای ایرانیان، اساس و زیربنای بسیاری از نحلههای فکری بوده است. چنانکه اولینبار اندیشهای که اشاره کرد «خداوند یکی است» از طرف ایرانیان بوده است؛ آنهم در روزگاری که تمام سرزمینها بتپرست بودند. نمونه دیگر اینکه ایرانیان برای اولینبار خداوند را به لطیفترین عنصر یعنی «نور» شبیه دانستند. شاهنامه یکی از معتبرترین سندهایی است که میتوان اندیشه ژرف ایرانی را در آن دید. نکته مهم درباره شاهنامه اینکه بههیچوجه ساختهوپرداخته ذهن فردوسی نبوده است. او داستانها را جعل نکرد، بلکه منابع مختلفی را که مربوط به سدهها و هزارههای پیش از سرودن شاهنامه بوده است دستمایه نگارش آن قرار داده. چهبسا، برخی از چیزهایی که در شاهنامه مطرح میشود مربوط به ایام زیست فردوسی نبوده و به وقایعی که در سدههای گذشته اتفاق افتادهاند مربوط میشود.به بیان سادهتر، آنچه در شاهنامه از آن بهعنوان ارزشهای فرهنگی یاد میشود و موجب شده این اثر در گذر زمان قابل خوانش باشد، برگرفته از تاریخ است. بهخصوص اینکه فردوسی در شاهنامه بارها بر این مسأله تاکید داشته که ذهن ایرانیان همیشه متوجه اندیشههای متعالی بوده است.
اگر ممکن است درباره تازهترین کتابی که با محور فردوسی و شاهنامه در دست دارید توضیح دهید.
در این سالها چندین کتاب درباره فردوسی و شاهنامه کار کردهام که «از فردوسی تا شاملو» یکی از این آثار به شمار میرود. به همان دلیل که درباره دیگر شاعران بزرگ ادبیات کهن ایران ازجمله حافظ، سعدی، خیام و مولانا کارهایی انجام دادهام اما شگفت اینجاست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برخی موارد به کتابهایی که با پرداختن به موضوع هویت ملی نوشته شدهاند مجوز چاپ نداده است! عجیبتر آنکه در دورههای گذشته، کتابهایی مجوز گرفتهاند که محتوایشان علیه فرهنگ بوده است. نمونهاش، چاپ دو سه کتاب درباره پیشهوری و پانترکیسم بوده است. یا برخی از کتابهایی که در آنها بهصراحت به این مسأله اشاره شده که زبان فارسی باید زبان دوم کشور باشد. از این بحث که بگذریم، من همیشه معتقد بودهام شاهنامه تنها کتابی است که مانند پاسخی روشن در برابر هجوم دشمنان قرار میگیرد. همانطور که در سؤالات پیشین شما اشاره کردم، منظور فردوسی از خلق اثری چون شاهنامه، آوردن حکایت و قصه نبوده است. اصلیترین هدف فردوسی از نگارش شاهنامه برجستهکردن هویت ملی است. من نیز در کتاب حاضر ازاین زاویه به مسأله نگاه کردهام. همچنین در این کتاب به این موضوع اشاره کردهام که برخلاف نظر یک عده، گسترش زبان فارسی هدف فردوسی از نگارش شاهنامه نبوده است. این کیفیت ثانویه شاهنامه است و آنچه در درجه اول مد نظر او بوده، پرداختن به ارزشها و اندیشههای ایرانی است. با وجود آنکه در این سالها در قالبهای مختلف ادبی و هنری به شاهنامه پرداخته شده است اما به نظر میرسد هنوز راه درازی تا شناخت زوایای پنهان در این زمینه وجود دارد و خیلیها این اثر ارزشمند را که با سند ملی برابری میکند بهدرستی نمیشناسند. اندیشه ایرانی، تمامیتارضی و هویت ملی مفاهیم کلیدی شاهنامه است و من در کتاب فردوسی چنانکه هست به شکل مبسوط و مفصل به شرح هرکدام از این مباحث پرداختهام. البته این کتاب یکی از مجلدهای مجموعهای پنججلدی است که در یکیدو سال اخیر، دیگر جلدهای آن با عناوین «حافظ چنانکه هست»، «خیام چنانکه هست»، «مولوی چنانکه هست» و سعدی چنانکه هست منتشر شدهاند و امیدوارم این کتاب نیز در طول امسال به چاپ برسد.