شکی نیست که آمریکا تلاش کرد ایران را تضعیف کند و موفق نشد. کوشید از ظهور و بروز جنبشهای آزادیخواه در کشورهای عربی جلوگیری کند ولی موفق نشد. سعی کرد کشورهای آسیای میانه و کشورهای عربی را با خودش همراه کند اما موفق نشد. به همین سیاق، آمریکا در ابتدای قرن بیستویکم به عراق هجوم برد ولی نهایتا با همه فراز و نشیبهای جنگ و اشغال، ناخواسته باعث شد جبهه مقاومت تقویت شود. همین نگرانی بود که باعث شد طرف غربی بعد از رویدادهای پساهفتم اکتبر، دنبال اجرای طرح جدیدی برای جبران شکستهای پیشین خود باشد.یکی ازویژگیهای اصلی طرح جدیدایالات متحده در غرب آسیا، شکلگیری واحدهای سیاسی بهصورت دولت فرومانده (Failed State) است. یعنی کشورهایی که تجزیه فیزیکی نمیشوند یا حتی دولت دستنشانده هم در آنها قرار نمیگیرد بلکه به واحدهایی تبدیل میشوند که امکان بازیگری در سطح منطقه را ندارند. این راهبرد تاکنون از سوی واشنگتن علیه کشورهایی مانند لیبی، مصر و حتی عراق مورد استفاده قرار گرفته و حالا قرار است نام سوریه نیز به این فهرست اضافه شود. اقداماتی که رژیم صهیونیستی در روزهای گذشته علیه حکومت محمد الجولانی_ که بیشترین همکاری امنیتی با تلآویو را در ماههای اخیر داشته است_ انجام داد، نشان از پیگیری این راهبرد آمریکایی دارد. یعنی حتی سوریه مطیع و در خدمت منافع آمریکا و اسرائیل هم قرار نیست در منطقه غرب آسیا وجود داشته باشد و حتی این واحد سیاسی هم باید از هرگونه بازیگری احتمالی در منطقه خلع شود. چیزی که در حال حاضر شفاف بهنظر میرسد، نیاز به طراحی پارامترهای جدید برای حل معادله نظم جدید غرب آسیا پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه است؛ موضوعی که یک شروع تلخ داشت اما میتواند یکبار دیگر به پایانی شیرین برسد. پایانی که این بار نقطه عطفی در تحولات امنیتی مرتبط با غرب آسیا باشد و پروژه خاورمیانه جدید را بهطور کامل بیاعتبار کند. باید چارچوبهای کلیشهای را در حوزه سیاست خارجی کنار گذاشت و با نگاهی نو و البته به قید فوریت، کلان راهبردهای جدید را با دوستان جدید_ که حتی میتوانند از میان دشمنان قدیم باشند_ عملیاتی کرد.