ــ نفوذ یهودیت سامری در تصمیمگیریهای وزارت خارجه بهوسیله ماموران مرتبط با انگلیس و آمریکا که نقش مشاوران را در پارهای از کابینهها ایفا کردهاند.
ــ نفوذ تبلیغاتی و تربیتی کودکان و نوجوانان در سرگرمیها
ــ نفوذ بهوسیله گیمرها و گیمها
ــ نفوذ ادبی، هنری و سینمایی و تأثیر بر هنرمندان با ابزارهای گوناگون ایدئولوژیک، هنری و تشویق جشنوارهها و انتقال آن نگرشهای ضداتحاد ملی با فیلمهایشان در اقشار وسیع مردم... . بیتردید باید بین آثاری که به نقد اجتماعی برای آگاهسازی از فساد و تباهی با نگرشی ضدسلطههای شیطانی و به سود ایران و جامعه سالم میپردازند از فیلمهای ایران، اسلامستیز، سلطهخواه و غربگرا تفکیک قائل شد.
ــ نفوذ در عمل دستگاههای مهم و نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تا نفوذ محتمل در رسانهها، نمازجمعه، حوزه و... .
این نفوذها چگونه صورت میگیرد؟ گاه با چند واسطه نامحسوس و غیرجاسوس که در انتها به یک مجری صهیونی و جاسوس وصل میشوند و مدار به مدار فکری را نافذ میکنند تا به هدف برسد و او را تحت تأثیر قرار دهد.
مثالی میزنم. فرض کنید طراحی دقیقی برای بیاعتبار کردن نمازجمعه در موساد و میز ایران شکل میگیرد و شروع میکنند سناریوها و وانمودهها و بازیهای مختلفی را پیریختن. یکی از این سناریوها فرضا میتواند این باشد:
مرحله به مرحله پیش میروند تا به دفتر امامجمعه نامداری و اطرافیانش برسند و آلودهاش کنند. حال مردم منتظر عدالت هستند. از سوی دیگر با نفوذ در قوه قضاییه با چند واسطه به مسئولان القا میکنند رسیدگی، دستگیری، عزل و سروصدا کاملا به زیان نظام است و از طرف دیگر اعتراض و بگومگویی در مردم شکل میدهند که افراد بزرگ و قوی نمیخواهند مجرم اصلی دستکم کنار گذاشته شود و به خود ستاد نماز جمعه باز با واسطههایی القا میکنند مگر چقدر روحانی طرفدار نظام در این مقام و جایگاه است. و از سوی دیگر ابراز ضعف و پذیرش محاکمه به بیاعتباری قدرت منجر میشود و نباید وقعی به این فساد گذاشت. برآیند این گیم به بیاعتباری نزد مردم و راندنشان به سوی تقابل با نظام ختم خواهد شد؛ اما راه درست رسیدگی بیتبعیض به کل مسأله بیتوجه به هر رانت قدرت است.
چنین پروژههایی بسیار متنوع میتواند وقوع یابد و به گسست مردم و حکومت ختم شود.
افراد تندرو برای رواج رفتار پرسوءظن نسبت به مردم هم نمونه دیگری از نفوذ با واسطه و مرحلهای به شمار می آید.
ما طوری رفتار میکنیم که گویی به هیچ مرکز طراحیهای راهبردی در مبارزه با دشمن در جنگ نرم یا ممانعت از امر نفوذ احتیاج نداریم و غرق اعمال خودبهخودی و محفلی در این زمینه میشویم. چنانکه با تکبر مملکت را مال خود و مردم را لاحق میشمریم. ببینید، اقداماتی وجود دارد که محصول نگره یک مدیر بروکرات با تربیتی کاملا غیر یا ضدانقلاب و یا تفکر بیگانه از عشق به مردم و خدمت به میلیونها انسان زحمتکش محروم است. این رئیس و مدیر همواره میتواند تصمیماتی بگیرد که منافع اقشار قدرتمند و صاحبان سرمایه کلان را تضمین کند. وسط یک فضای جنگی با ایثار مردم، مثلا گرانکردن خودرو و یا کالاهای ضروری پاداش به مردم برای حفظ اتحاد ملی است یا منافع خودروسازان سیریناپذیر و بیتوجه به مردم را نشان میدهد؟
بدیهی است نفوذ واسطهای با 3 ــ2 واسطه این مدیران را طعمه مناسب اجرای منویات و سبب نارضایتی و خشم مردم میبیند و ارزیابی میکند. پس لازم نیست او خود نفوذی باشد اما فردی مناسب برای هدایت غیرمستقیم درخصوص گرفتن بدترین تصمیمات در بدترین زمانهاست.
این روش نفوذ و تأثیر غیرمستقیم از بهترین مسیرهای ایجاد گسل اجتماعی و دوقطبیسازی حاصل از تبعیض است، مثلا در مورد زنان یا رفتار با نسل زد که هدفش گسترش ضدیت است.
پس متوجه همه مسیرهای پیچیده نارضایتیآفرینی به دست حکومت باشیم که سررشته آن میتواند با چند واسطه در دست دشمن و القائات شیطانی باشد و اجرایش به دست مسئولان فاقد دلسوزی و محبت به مردم... عملیات ایذایی و بیموقع و فشار نامتناسب با تحمل مردم نقش ویرانگری دارد. افراد متمکن و مسرفان و مترفان و کلاندستاندازان به بیتالمال اصلا این پولخردها هیچ اثری بر زندگیشان ندارد اما فقدان تناسب مدام فزاینده بین درآمد و حقوق زحمتکشان و مخارج تحمیلی حاصل از گرانی، مردم را فلج میکند.
وقتی رئیسجمهوری روحانی که باید تجلی اخلاق باشد در چشم مردم نگاه میکند و با لبخندی مزورانه به آنان دروغ میگوید با رئیسی مثل سیدحسن نصرالله چه فرقی دارد؟ این مهم نیست که او و اطرافیانش جاسوس هستند یا نه، چنین رفتاری ماهوا و خود بهترین راه ناخشنودی مردم است و دشمن از این تصمیمات بد و ضدمردمی خوب استفاده میکند. تصمیمات ضدمردمی مقام اول قوای گوناگون مثل قوه مجریه در عمل برعکس همه حرفهای باد هوا میتواند بهترین یار دشمن باشد.
رئیسجمهور ارجمند کنونی آقای پزشکیان صمیمانهترین لحن را در حرمتنهادن و خدمت صادقانه به مردم دارد اما باید بداند در همان حال بدون کمترین مسئولیت گرانشدن نرخ رسمی و دولتی کالاهایی که مردم نیاز دارند بهترین وسیله عصبانیکردن آنهاست. مردم چگونه پول کالاهای دولتی مدام در حال گرانی را بهدستآورند؟
چقدر فرق است بین سردار حاجیزاده مظلوم و سردار سلامی که میلیاردها دلار پول در دست او بود و خود در خانه اجارهای معمولی زندگی میکرد با افرادی که حقوقهای کلان برای خود مینویسند و چهار خانه اشرافی دارند و تنها کاری که بلدند گرانکردن کالاست.