سی‌نما از جشنواره کودک

سی‌نما از جشنواره کودک

راستش من می‌خواستم دنیا را نجات بدهم. بچه که بودم فکر می‌کردم برای نجات دنیا باید یک دستگاه پیچیده بسازم و احتمالا تیم چند‌نفره‌ای از هم‌سن‌و‌سال‌هایم درست کنم و شب که از نیمه گذشت، روی پروژه نجات‌دادن دنیا کار کنیم. خانه درختی یا اتاق زیر‌شیروانی که البته هیچ‌کدام‌شان را نداشتم، محل جلسات ما می‌شد.
کد خبر: ۱۵۲۱۹۶۲
نویسنده عارفه مهرابی و نگین شریف - نوجوانه
 
چند‌تایی طناب، یک چراغ‌قوه قوی، کاغذ رنگی و مقوا و حتما میخ و تخته برای ساخت دستگاهی که دنیا را نجات بدهد کافی بود. بزرگ‌تر که شدم نظرم کم‌کم عوض شد؛ دلم می‌خواست پرورشگاه بزنم و این‌طور دنیا را یا دست‌کم بخشی از دنیا را نجات بدهم اما آن بعد‌از‌ظهر داغ تابستان، همان وقتی که برای اولین‌بار یک حبه قند رضا میرکریمی را دیدم، فهمیدم همین که آدم یک قصه‌ای بنویسد و بعد با این رنگ‌و‌لعاب بسازد و در نهایت بقیه آدم‌ها با دیدنش چند دقیقه یا چند‌ساعت برج زهرمار نباشند، دنیا را نجات داده است. یک‌جایی حوالی ۱۰ سالگی با یک حبه‌قند عاشق سینما شدم؛ عاشق قصه‌گفتن و به‌نظرم رسید با این پرده نقره‌ای می‌شود دنیا را نجات داد. نجات دنیا چوب‌و‌تخته نمی‌خواست فقط به کاغذ و قلم و دوربین نیاز داشت. حالا سی‌‌و‌هفتمین دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم‌‌های کودک و نوجوان است. نمی‌دانم بچه‌ها وقتی به فیلم‌های جشنواره نگاه می‌کنند، راه‌حل نجات دنیا را در چه فیلمی و در کجا پیدا می‌کنند. شاید یک سکانس، شاید یک دیالوگ، شاید موسیقی متن؛ نمی‌دانم دقیقا کدام‌شان! اما یکی از اینها می‌شود چراغ راه.  یکی از همین بچه‌ها حالا روی صندلی سینما نشسته و با قاطعیت از فیلم‌ها حرف می‌زند، نقد می‌کند و می‌نویسد. حالا مطمئن‌تر از قبل هستم که با نقد نوجوان‌ها و حرف‌های بچه‌ها می‌شود دنیا را نجات داد، حتی اگر به‌اندازه یک ساعت در تاریکی سالن سینما باشد‌. 

تاریخچه
جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان برای اولین‌بار در ۱۲بهمن‌ماه سال ۶۱و به‌عنوان یکی از بخش‌های جشنواره فیلم فجر برگزار شد اما کم‌کم در سال ۶۹هویت مستقلی پیدا کرد و حالا در دو بخش ملی و بین‌المللی فعالیت می‌کند. با به استقلال رسیدن جشنواره، تغییرات هم شروع شد. قرار نبود جشنواره فقط از کودکان و نوجوانان بگوید و یک راوی پیر و نصیحت‌گر باشد؛ اینجا برای کودکان و نوجوانان بود. داوران این جشنواره در سه گروه بزرگسالان، نوجوانان و کودکان انتخاب می‌شوند و ویژگی خاص این جشنواره توجه‌کردن به داوران کودک و نوجوان است. به همت فیلم‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دهه ۶۰ و ۷۰ طلایی‌ترین دوران جشنواره به‌حساب می‌آید. با حضور کارگردان‌هایی مثل عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، ایرج طهماسب، حمید جبلی، پوران درخشنده، مرضیه برومند و مجید مجیدی، کارنامه جشنواره ستاره‌باران‌تر از آسمان کویر است. بعضی از منتقدان و صاحب‌نظران سینما، عباس کیارستمی را با فیلم «خانه دوست کجاست» پرچمدار نگاه ساده و کودکانه به دنیا و احترام به زاویه‌دید بچه‌ها و به‌عنوان پدر سینمای کودک ایران می‌شناسند؛ چرا؟ فکر می‌کنم لازم است قبل از خیلی‌چیزها، یک چرا بگذاریم. چرا مدرسه‌رفتن؟ چرا شب زود خوابیدن؟ چرا صبحانه‌خوردن مهم است؟ چرا کتاب خواندن؟ چرا‌ها، چراغ‌های راه هستند. معلوم‌مان می‌کنند که مسیر به کجا می‌رود. گاهی هم همین چرا‌ها بعد از صد سال مغزمان را روشن می‌کنند که‌ ای‌آقا! عمر را معطل گشته بودید و اصلا مسیر این نیست. لب مطلب این‌که با چرا‌ها می‌شود اهمیت مسائل را پیدا کرد و با یک نگاه سرتاسری براندازشان کرد.پس بااین حساب چرا جشنواره فیلم کودک و نوجوان؟! به‌گفته دبیر جشنواره، هدف اصلی و اهمیت جشنواره حمایت از نوجوانان خلاق است، موضوعی که از همان سال‌های ابتدایی فعالیت جشنواره مد نظر بوده است. در آن سال‌های پس از انقلاب، فیلم کتاب و مقاله برای بزرگ‌تر‌ها هم در‌دسترس بود و هم با‌کیفیت اما بچه‌ها و نوجوان‌ها چه؟ اهمیت رده‌سنی نوجوان و سلیقه متفاوت نوجوان‌های هر دوره با زمانه خودشان، اهالی فرهنگ و هنر را برای یک کار تخصصی دور هم جمع کرد. اولین ایده جشنواره فیلم کودک و نوجوان حمایت از نوجوان‌های خلاق و ساختن برای نوجوان‌های خلاق بود. پس از شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق و غم سنگینی که روی دل مردمِ گوشه‌گوشه ایران خانه کرده بود، جشنواره رسالت خود را در تزریق شادی به جامعه برای داشتن نسلی پرانرژی که ادامه‌دهنده راه باشد پیدا کرد. به این ترتیب جشنواره ابتدا چند دوره در تهران و بعد اصفهان و کرمان و همدان با رسالت ایجاد انگیزه و نشاط و طرح اصلی حمایت از نوجوان‌ها برگزار شد. به‌قول آقای کیارستمی اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه‌هایی به‌خوبی آنها که در سرزمین مادری‌‌اش می‌داد، نمی‌دهد. این قانون طبیعت است. حالا پس از چند سال من گمان می‌کنم اگر جشنواره درخت پرثمر سینمای کودک و نوجوان باشد، اصفهان همان سرزمین مادری است. 

قیاس
شما فیلم‌ها را با چه معیاری می‌سنجید؟ احتمالا به‌اسم کارگردان نگاه می‌کنید یا از روی بازیگران و تعداد جوایز برچسب خوب، بد یا شاهکار را روی فیلم می‌چسبانید اما داستان قیاس فیلم‌ها بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌ها ست اگر بازیگران فیلم بچه‌ها و نوجوان‌هایی باشند که دست‌کم ۱۰سال بعد ستاره می‌شوند یا سری در سرای سینما پیدا می‌کنند، دیگر اسامی بازیگران کمکی به انتخاب فیلم نمی‌کند. اینجا باید به فیلمنامه، پیرنگ داستان و زاویه‌دید کارگردان نگاه کرد. البته با تمام این توصیفات هنوز یک راه مطمئن برای شناخت فیلم‌ها وجود دارد. از خودتان بپرسید جوایز فیلم از کدام جشنواره هستند. ما اولین کشوری نیستیم که برای کودکان و نوجوانان تولیدات تخصصی فیلم داریم و قرار هم نیست آخرین باشیم؛ «سیکیند» بزرگ‌ترین جشنواره کودک و نوجوان جهان، یک رویداد بین‌المللی چند‌روزه برای صنعت سینمای کودک و البته شناخت کودکان هر نسل است. جشنواره فیلم کودک پکن، اولوی فنلاند، کودک شیکاگو، کودک‌و‌نوجوان نیویورک اینها تنها بخشی ازجشنواره‌های مطرح جهان برای کودکان است. البته اگر واقع‌بینانه‌تر نگاه کنیم متوجه تفاوت بزرگ تولیدات خودمان از فیلم تا انیمیشن با کمپانی‌های بزرگ دنیا می‌شویم. انیمیشن‌های ساده‌انگارانه‌ای که کودک امروز را درست نمی‌شناسند وکارگردان‌های فیلم‌هایی که تعریف نوجوان را نمی‌دانند. حرف‌های تزریقی، دیالوگ‌های تکراری،مادربزرگ‌و‌پدربزرگ‌های نصحیت‌گر،معلم‌های همه‌چیز‌دان وگوشی و اینترنت که مایه‌ بدبختی است، اعتیاد و دوست‌های ناباب که احتمالا اگر دختر باشند یک شال قرمز سر‌کرده‌اند و اگر پسر باشند درس نمی‌خوانند، تا سال‌های‌سال محتوای اصلی فیلم‌های نوجوان بود اما هیچ‌کدام از اینها باعث نمی‌شود بگویم در رقابت‌های بین‌المللی جایی نداریم. امروز روشن‌تر ازدیروز است. کارگردان امروز هم قصه‌پرداز‌تر از آن است که از کلیشه‌ها استفاده کند. بهتر است این بخش رابا شعر جناب حافظ تمام کنم.همتم بدرقه راه کن‌ ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

زیر ذره‌بین
باید قبول کنیم سینما به‌عنوان یکی از قدرتمند‌ترین ابزار‌های فرهنگی و اجتماعی شناخته می‌شود که به‌صورت ناخودآگاه روی ذهن، رفتار، ارزش‌ها و حتی آینده ما اثر‌گذار است. سینما فقط یک سرگرمی ساده یا یک صنعت برای کسب درآمد نیست. سینما یک آینه دو‌طرفه است و به همان میزان که بازتاب جامعه است می‌تواند در جامعه ایفای نقش کند.خیلی از شخصیت‌های فیلم از دنیای واقعی آمده و روی پرده نقره‌ای و بین خطوط فیلمنامه‌نویس جا خوش کرده‌اند. خیلی از قصه‌ها از دل آدم‌های کوچه و بازار روی پرده‌ نقره‌ای رفته‌اند اما این مسیرهمیشه یک طرفه نیست.به تکیه‌کلام‌های‌تان دقت کنید.چند درصد آنها از دیالوگ‌های فیلم و سریال وام گرفته شده‌اند؟ حیف که برای ریز‌به‌ریز سؤال‌های ذهن آدم، عدد و رقم وجود ندارد اما من مطمئنم بالای ۷۰درصد شوخی‌ها و تکیه‌کلام‌های‌مان از دل سینما بیرون آمده‌اند. حالا اگر تمام اینها را روی هم بریزیم وبه کلیت سینمای جهان نگاه کنیم، تمام قصه‌ها برای بچه‌ها مناسبند؟ دقیقا جواب ما هم مثل شمایک«نه» محکم است. وقتی سینمای کودک‌و‌نوجوان را زیر ذره‌بین ببریم، به این نتیجه می‌رسیم که خلاقیت‌ها، آرمان‌ها و حتی آرزوهای دوران کودکی از همین فیلم‌ها بیرون آمده‌اند. یادتان هست از خانه درختی و اتاق زیر شیروانی گفتم‌ تمام اینها حاصل فیلم‌های دوران کودکی است. سینمای کودک اگر رسالت خود را درست انجام بدهد و بچه‌های هر نسل را خوب بشناسد، به عمیق‌ترین لایه‌های جهان خیالی بچه‌ها نزدیک می‌شود. این‌ را که در انتخاب فیلم‌ها سختگیری بیش از اندازه به خرج بدهیم توصیه نمی‌کنم اما قطعا از فیلم‌ها و انیمیشن‌ها، بزرگسالان آینده را بهتر می‌توان شناخت. 

بچه مردم
در جشنواره امسال یک فیلم چشمم را گرفت. فیلم «بچه مردم» ساخته محمود کریمی، داستان چند نوجوان است که بعد از زندگی در پرورشگاه با چالش‌هایی جدی روبه‌رو می‌شوند. اولین‌چیزی که توجه من را جلب کرد، دوستی، اتحاد و همدلی بین شخصیت‌هاست. حتی وقتی خانواده‌ای در کنارشان نیست، این بچه‌ها با حمایت و همراهی یکدیگر تلاش می‌کنند جای خالی خانواده را پر کنند و هویت خود را بسازند. پیام فیلم برای ما نوجوان‌ها خیلی مهم است، چون نشان می‌دهد هویت ما تنها به نام یا خانواده وابسته نیست و انسان خودش می‌تواند خود‌ را بسازد.  یکی از جذابیت‌های فیلم، فضای بصری جالب و نوستالژیک آن است. قاب‌ها و نورپردازی به‌خوبی حس تنهایی، محدودیت و آزادی شخصیت‌ها را منتقل می‌کنند. قاب‌های بسته و نور سرد در محیط پرورشگاه، حس خفگی و محدودیت را القا می‌کنند، در حالی که قاب‌های باز و نور طبیعی در فضای بیرون، هم آزادی و هم ترس از جهان واقعی را نشان می‌دهند. این فضای بصری، همراه با دکور و جزئیات محیط، حس نوستالژی دوران کودکی و گذر زمان را نیز به مخاطب منتقل می‌کند.  فیلم نشان می‌دهد که بازیگران نوجوان چگونه نقش‌هایی را بازی کردند که چند‌دهه با سن واقعی‌شان فاصله دارد. آنها به‌‌خوبی حس رنج، تنهایی و تلاش برای پیدا‌کردن جایگاه خود را منتقل می‌کنند و این یکی از نقاط قوت بزرگ فیلم است.  با این حال، فیلم تمرکز زیادی بر رنج و سختی دارد و کمتر به امید یا راه‌های رهایی پرداخته است. این انتخاب می‌تواند واقع‌گرایانه باشد اما ممکن است مخاطب نوجوان را کمتر امیدوار کند.  در مجموع، بچه مردم فیلمی است که با روایت مؤثر، بازی‌های طبیعی نوجوانان و فضای بصری نوستالژیک و جذاب، ما را با دنیای واقعی کودکان پرورشگاهی روبه‌رو می‌کند. با وجود تلخی داستان، پیام فیلم درباره دوستی، همدلی و ساختن هویت، تجربه تماشای آن را هم تاثیرگذار و آموزنده می‌کند، به‌ویژه برای ما نوجوان‌هایی که در جشنواره آن را دیدیم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰