عملیات هفتم اکتبر را نمیتوان با سایر درگیریها و جنگهایی که نیروهای مقاومت اسلامی ازجمله حماس، جهاد اسلامی، گردانهای ابوعلیمصطفی و دیگر گروهها در گذشته انجام دادهاند مقایسه کرد؛ چرا که آن درگیریها عموما مقطعی، کوتاهمدت و محدود بودند اما عملیات هفتم اکتبر یک عملیات راهبردی بود؛ به تعبیر مقام معظم رهبری، تمام ویژگیها و مشخصات یک اقدام راهبردی در عملیات «طوفان الاقصی» یا «هفت اکتبر» صدق میکند.
در نتیجه این عملیات، منظومه امنیتی رژیمصهیونیستی بهشدت آسیب دید و ضربات نظامی همچنان ادامه دارد. درگیریها، وضعیت اقتصادی در سرزمینهای اشغالی را روز به روز بحرانیتر کرده و نشانههای فروپاشی کاملا مشهود است. علاوه بر این، موج مهاجرت معکوس صهیونیستهای دوتابعیتی ــ بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزهای که آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند ــ شدت بیشتری یافته است.
در درون هیأت حاکمه رژیمصهیونیستی نیز تنشها و اختلافات گستردهای بین جریانهای سیاسی موافق و مخالف، همچنین در میان رهبری نظامی، رئیس ستاد نیروهای مسلح و سایر فرماندهان و مسئولان سیاسی مشاهده میشود. بخشی از این بحران ناشی از امتناع نیروهای ذخیره و حتی فرزندان برخی مقامات از حضور در جنگ غزه است.
از سوی دیگر، اوضاع داخلی نتانیاهو نیز وخیمتر شده است. تظاهرات علیه او و پروندههای قضاییاش ادامه دارد. در سطح منطقهای نیز پس از اقدام نابخردانه نتانیاهو در حمله به قطر، بیاعتمادی کشورهای در حال عادیسازی روابط با اسرائیل افزایش یافته است. روند پیوستن به معاهده آبراهام متوقف شده و اکنون این کشورها ازجمله عربستانسعودی و پاکستان، به سمت انعقاد توافقنامههای دفاعی دوجانبه برای مقابله با تهدیدات رژیمصهیونیستی گام برداشتهاند. انتشار نقشههای موسوم به «اسرائیل بزرگ» نیز بر این بیاعتمادی دامن زده است.
در سطح بینالمللی نیز شاهد اعتراضات گستردهای در اروپا، آمریکا و سایر کشورها علیه رژیمصهیونیستی و به نفع مردم فلسطین هستیم؛ اعتراضاتی که پس از حمله به کاروان دریایی کمک به غزه اوج گرفت. این تظاهرات همچنان ادامه دارد و تا جایی پیش رفته که حتی ترامپ نیز نسبت به جایگاه بینالمللی اسرائیل ابراز نگرانی کرده و گفته است که پس از حل بحران غزه باید برای بازگرداندن وجهه بینالمللی اسرائیل تلاش شود.
با توجه به ضربات شدیدی که رژیمصهیونیستی دریافت کرده، هیچیک از اهداف اعلامیاش محقق نشده است؛ ازجمله «خلع سلاح حماس» که به گفته خودشان گروهی تروریستی و منزوی بود. حال، همان گروه مورد مذاکره غیرمستقیم با آمریکا قرار گرفته است؛ آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت، پذیرفته است که با حماس پشت میز مذاکره بنشیند.
با وجود حجم گستردهای از ویرانیها، قتلعام غیرنظامیان، تخریب خانهها، گرسنگی دادن به مردم غزه و ویرانی زیرساختها، رژیمصهیونیستی حتی نتوانسته باقیمانده گروگانها را زنده یا حتی جسدشان را آزاد کند. نتانیاهو نتوانسته حماس را خلعسلاح کند، نتوانسته مردم غزه را از سرزمینشان بیرون کند و نتوانسته بر کل غزه مسلط شود.
در نتیجه، ملاک پیروزی در چنین جنگهایی نه حجم خسارات وارده، بلکه میزان تحقق اهداف دشمن است. حتی تحلیلگران داخلی رژیم و مخالفان آن اذعان دارند که هنوز به اهداف خود پس از آغاز جنگ در هفتم اکتبر (طوفانالاقصی) دست نیافتهاند.
با این حال، بهرغم تمامی خسارات جانفرسا، ازجمله بیش از ۷۰ هزار شهید و بیش از ۱۵۰ هزار زخمی و غیر از آنایی که هنوز زیر آوار ماندهاند، مردم غزه با صبوری و قهرمانی در حال مقاومت هستند.
درخصوص طرح ترامپ نیز حماس با درایت و هوشمندی عمل کرده است؛ نه بهطور کامل آن را رد کرده، نه بیقید و شرط آن را پذیرفته است. اصل طرح را بهمنظور جلوگیری از تشدید تنش با آمریکا پذیرفته اما بناست درباره جزئیات آن، بند به بند، در مذاکراتی غیرمستقیم میان هیأتهای حماس، رژیمصهیونیستی و آمریکا در قاهره گفتوگو صورت گیرد. با وجود این، نشانههایی از مخالفت نرم و پنهان رژیمصهیونیستی با این طرح دیده میشود. ادامه بمبارانها، مخالفتها با برخی بندها و تغییر و دخل و تصرف در مفاد پیشنهادی ترامپ، همگی در موضعگیریهای نتانیاهو و رسانههای نزدیک به حزب لیکود مشهود است. بعید به نظر میرسد که این طرح نیز بهطور کامل پذیرفته شود؛ بهویژه با توجه به فشارهای داخلی بر حماس و مواضع برخی کشورهای عربی و اسلامی که برخوردی انفعالی داشتهاند.
در جلسهای در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برخی مطالب از سوی سلطان عمان بیان شد اما آنچه بهطور رسمی تحت عنوان پیشنهاد بیستگانه درباره غزه منتشر شده، با آنچه ترامپ ارائه داده بود تفاوت دارد. حتی همان نسخه نیز توسط نتانیاهو دستکاری شده و اکنون مباحث بر سر آن در قاهره در جریان است.
حال باید دید آیا نتانیاهو میتواند وزرای افراطی و راستگرای کابینهاش را درخصوص این توافق قانع کند یا خیر؛ مسألهای که در آینده مشخص خواهد شد.