تحلیلگران میگویند این دو رویداد لزوما ارتباطی با یکدیگر ندارند؛ زواره بهخودی خود رخدادی مستقل است که روی گسلهای دور از تهران رقم خورده اما موج حادثه اخیر در فشم که در پایتخت نیز احساس شد، زنگ خطری است برای تهران که البته مدتهاست به صدا درآمده است، تحلیلگران هشدار میدهند زلزلههای کوچک نباید کماهمیت تلقی شود، چراکه در منطقهای نزدیک به تهران، با جمعیت زیاد و وضعیت ساختوساز متغیر، یک لرزش کوچک میتواند هشداردهنده باشد.
زلزلهای مستقل، نه پیشلرزه
ترس عمومی معمولا هر لرزش را نشانهای از فاجعه بعدی میبیند اما نگاه علمی مرز میگذارد میان «پسلرزه طبیعی» و «پیشلرزه خطرناک». به گفته مسعود مجرب، زلزلهشناس و استاد دانشگاه «این زلزله بهخودیخود یک رخداد مستقل است. ۳.۴ریشتر زلزله در منطقه فشم نه پیشلرزه یک زلزله عظیم محسوب میشود و نه نشانهای از فعال شدن گسل تهران. درست است که همیشه احتمال پسلرزه وجود دارد اما این لرزهها نشانه زلزلهای ویرانگر در پایتخت نیست.»
چرا تهران لرزید؟
افکار عمومی در تهران بهسرعت نگران میشود. توضیح علمی «چرا پایتخت لرزید» پاسخ به این نگرانی است. مجرب توضیح میدهد: «وقتی امواج زلزله به دشت تهران میرسد، با خاک نرم و رسوبات جوان روبهرو میشود. همین خاک مانند یک تله عمل میکند و امواج را تقویت میسازد. به همین دلیل است که در ساختمانهای میانمرتبه یا بلند، لرزش بیشتر احساس میشود. در واقع نه فاصله جغرافیایی، بلکه ویژگی زمینشناسی محلی تعیین میکند که زلزله چقدر حس شود.»
فشم و شمشک؛ نقطه ضعف پایتخت
خطرواقعی نه درلرزشی که پایتخت را تکان داد، بلکه درسکوت دامنههای کوهستانی نهفته است؛جایی که سالهاست ساخت و سازهای بیمطالعه ریشه میدواند.
مجرب میگوید:«اگر بناست نگران چیزی باشیم، باید نگران ساختوساز روی دامنههای سست فشم و شمشک باشیم. این منطقه روی سازند شمشک و لایههای شیل و زغال قرار دارد که پتانسیل لغزش بالایی دارد. یک زلزله پنج یا شش ریشتری کافی است تا چندین لغزش ایجاد شود و ساختمانهای لوکس و مرتفع را تهدید کند.»
آنطور که او توضیح میدهد، شهرداریها بهجای صدور مجوز آسان باید پایش و مقاومسازی لرزهای را در اولویت قرار دهند. متأسفانه بسیاری از مطالعاتی که به اسم ژئوتکنیک انجام میشود، سطحی و غیرواقعی است. نتیجه این است که میلیاردها تومان سرمایه در مناطقی پرخطر هزینه میشود که در مقابل زلزله مقاوم نیستند. اگر زلزله فشم حدود ۵/۶ریشتر اتفاق میافتاد قطعا ساختمانهای زیادی دچار فروپاشی میشد.
آوار در تهران؛ واقعیت یا خیال؟
زلزله تهران همیشه یک تهدید بهشمار میرود. هرچند بررسی علمی این سناریو بخشی از مسئولیت رسانه است. مجرب در اینباره تأکید میکند: «تصویر کردن سناریوی نابودی کامل تهران اشتباه است. زلزله بزرگ البته میتواند خسارتهای سنگین وارد کند اما تجربه جهانی نشان میدهد مشکلات پس از زلزله اغلب جدیتر از خود لرزهاند. آتشسوزیهای گسترده، شیوع بیماری و ناآرامیهای اجتماعی.»
رد شایعات
بیشتر زمینلرزهها در ایران بهسرعت با برچسبهای غیرعلمی همراه میشود. برای نمونه خیلی زود در فضای مجازی برخی کاربران این زلزلهها را با انفجارهای زیرزمینی گره زدند. مجرب در اینباره میگوید: «زلزله و انفجار از نظر لرزهای تفاوت آشکاری دارد. امواج ناشی از انفجار شکل دیگری دارد و در دستگاههای لرزهنگاری قابل تشخیص است. اینکه هر لرزهای به انفجار نسبت داده شود، پایه علمی ندارد.»
زمینلرزههای اخیر در مقیاس فنی حادثهای بزرگ نبود. اما همین رخداد نشان داد که جامعه شهری ما هنوز در دام دوگانه «شایعه یا واقعیت» و «ترس و مدیریت استرس» سرگردان است. زلزله ۵.۳ریشتری زواره فرصتی است تا به جای ترس از هر لرزش کوچک، سیاستگذاران به نقاط ضعف واقعی نگاه کنند.