فقدان سند جامع مدیریت منابع آب و نهاد مرکزی قدرتمند، منجر به پراکندگی تلاشها بین وزارتخانههای انرژی، جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیطزیست شده است. سیاستهای خودکفایی بدون توجه به محدودیتهای آبی، فشار بر منابع زیرزمینی را افزایش داده و روشهای سنتی آبیاری (آبیاری غرقابی) با راندمان تنها ۴۰ درصد(در مقایسه با ۶۰درصد در کشورهای همسایه)، هدررفت آب را تشدید میکند.
از سوی دیگر قیمت پایین آب، انگیزهای برای صرفهجویی ایجاد نمیکند. هزینههای بالای فناوریهای نوین مانند آبیاری تحت فشار، دسترسی محدود به تسهیلات بانکی و مقاومت فرهنگی کشاورزان به دلیل تجربیات ناموفق گذشته، مانع پذیرش فناوریهای جدید میشود.در کنار همه اینها کمبود آب، قطعهقطعه بودن اراضی، شرایط آب و هوایی نامناسب و استفاده از کودها و سموم آلوده، بهرهوری را کاهش داده است. واردات بیرویه محصولات کشاورزی، بازار داخلی را راکد کرده و کشاورزان را آسیبپذیر میسازد.این چالش پیامدهای بسیاری به همراه دارد. به عنوان مثال وابستگی بالا به واردات غلات (بیش از ۵۰ درصد نیاز) و کاهش تولید داخلی، ایران را در برابر شوکهای جهانی آسیبپذیر کرده است. همچنین زیان سالانه میلیاردها دلار از واردات (۱۳میلیارد دلار در سال ۹۲-۹۱) و کاهش صادرات، همراه با هزینههای بالای تولید، معیشت کشاورزان را تهدید میکند. خشک شدن دریاچهها، مهاجرت روستاییان و افزایش بیکاری در مناطق کشاورزی، بهعلاوه خطرات سلامتی از سموم آلوده از دیگر پیامدهای این چالش است.بحران بهرهوری در کشاورزی ایران، ترکیبی از چالشهای ساختاری و زیستمحیطی است که بدون اصلاحات فوری، امنیت غذایی و پایداری اقتصادی کشور را به خطر میاندازد. با اجرای راهکارهای پیشنهادی، مانند فناوریهای نوین و مدیریت یکپارچه، میتوان بهرهوری را تا ۵۰درصد افزایش داد و صرفهجویی آبی معادل ۴میلیارد متر مکعب در سال برای گندم بهدست آورد. نیاز به اراده سیاسی قوی و همکاری بیننهادی برای تحول این بخش حیاتی است.
