شرکت در مراسمهای یکدیگر و کمکرسانی متقابل، نشانهای ازهمبستگی عمیق بود وهمسایگان خود راعضوی ازخانواده بزرگتر میدانستند. در آن زمان، مشکلات جمعی با همکاری و همدلی یکدیگر رفع میشد اما در عصر حاضر، با گسترش شهرنشینی و افزایش آپارتماننشینی، این روابط دستخوش تغییرات چشمگیری شده است.همسایگان کمتر یکدیگررامیشناسند و حضور کودکان در کوچهها که نماد پویایی محله بود، بهندرت دیده میشود. در این دوران ماشینی، افراد کمتر به یکدیگر توجه میکنند و روابط گرم و صمیمانه گذشته جای خود را به فاصلهگذاری داده است. گرایشها و عقاید گوناگون نیز به این دوری و عدم تعامل دامن زده است. حتی گروههای اجتماعی که زمانی بستری برای ارتباط و حل مشکلات بودند، اکنون نتوانستهاند نقش گذشته خود را ایفا کنند. نتیجه این تغییرات، کاهش اعتماد اجتماعی است. گزارشها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از افراد جامعه به یکدیگر بیاعتماد هستند. این در حالی است که اعتماد متقابل، اساسیترین عامل پیوند انسانها بهشمار میرود. بهنظر میرسد سیاستگذاریهای نادرست، به تضعیف ارتباطات و پایگاههای مردمی منجر شده و این روند، افراد را از یکدیگر دور ساخته است. فضای مجازی نیز در این دگرگونی نقش بسزایی ایفا کرده است.برخلاف برخی کشورهای خارجی که درآنها این فضا عمدتا کاربرد کاری دارد، در کشور ما این فضا بیشتر به محلی برای گفتوگوهای بیهدف تبدیل شده است. این در حالی است که در این فضا، افراد شناخت چهرهبهچهره از یکدیگر ندارند. استقبال گسترده از این فضا، تا حد زیادی ناشی از احساس تنهایی و فقدان ارتباطات واقعی است. بنابراین و با این اوصاف امروزه دیگر نمیتوانیم از مفهوم همسایگی بهمعنای واقعی کلمه سخن بگوییم؛ چرا که همسایگی در گذشته بهمعنای ارتباط چهرهبهچهره و حل مشکلات یکدیگر بود. اگرچه اکنون نیز در کنار یکدیگر زندگی میکنیم اما همدلی و صمیمیت گذشته از میان رفته و زندگی به سوی ماشینیشدن پیش رفته است. این امر به از دست رفتن اصالتهای قدیمی جامعه انجامیده است. از دست رفتن امنیت و اعتبار در محلهها نیز از جمله پیامدهای این دگرگونی است. در گذشته، به دلیل شناخت متقابل و احترام افراد برای یکدیگر، ارتکاب خلاف کمتر صورت میگرفت اما اکنون این شرایط تغییر کرده است.