فیلم به لحاظ بصری با میزانسن دقیق و نورپردازی سایهدار خود فضایی پرتنش خلق میکند که یادآور المانهای سینمای نوآر است؛ هرچند نمیتوان آن را یک نوآر کلاسیک نامید. نماهای بسته و نزدیک روی چهره بازیگران، بهویژه هادی حجازیفر، احساسات درونی و پیچیده شخصیتها را بهخوبی و با ظرافت به مخاطب انتقال میدهد. این قابها کمک میکنند تا بیننده به عمق تضادهای درونی شخصیتها پی ببرد. تضاد رنگهای زنده و پرجنبوجوش طبیعت گلستان در برابر فشارهای روانی شخصیتها، نمادی از تلاش برای رهایی از محدودیتها و بندهای درونی تلقی میشود.
نمادهای تصویری مانند آزاد کردن پرندگان یا قنات، استعارههایی از گذر دشوار از گذشته، تلاش برای رهایی از بارهای روانی و دستیابی به آزادی هستند که در سراسر فیلم جریان دارند. این نمادپردازی ظریف باعث میشود روایت فیلم بعدی فراتر از یک داستان معمولی جستوجوی کودک باشد و به موضوعاتی عمیقتر مثل هویت، روانشناسی و جامعهپردازی انسانی بپردازد.
روایت فیلم حول بحران هویتی و خودآگاهی شخصیتها میچرخد اما متأسفانه پرداختها به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی خاص بومی تا حدی سطحی است و به همین دلیل، ظرفیت کامل جامعهشناختی داستان واقعی به صورت کافی بهرهبرداری نشده است. شخصیتهایی مانند آیهان بیشتر بهصورت کلیشهای بهعنوان طردشدگان جامعه به تصویر کشیده شدهاند و فرصت پرداخت عمیقتر به پیچیدگیهای آنها و زمینههای جامعهشناختیشان از دست رفته است.ریتم فیلم، بهویژه در بخش میانی که به جستوجوی یسنا اختصاص دارد، کمی کشدار و کمتنش شده و از پویایی روایت میکاهد. این کاهش سرعت ممکن است برای برخی مخاطبان فاصلهای ایجاد کند که هیجان و ضرباهنگ اولیه اثر کمرنگ کند.
پایان فیلم با بازی تأثیرگذار و قابل تحسین هادی حجازیفر و قاببندیهای ماندگار، نقطه اوج دراماتیک اثر را خلق میکند. صحنه چالشبرانگیز مدفون شدن احمد در قنات و رهایی پرندگان، بهصورت نمادین، فروپاشی غرور و منیت فردی، مسئولیتپذیری و همبستگی انسانی را بازتاب میدهد و پیام عمیق فلسفی و اخلاقی فیلم را برجسته میسازد. این پایان چندلایه و فلسفی مخاطب را به تفکر درباره مرزهای خیر و شر، مسئولیت فردی و اتحاد اجتماعی وا میدارد.
در کل، ناتور دشت با ترکیب بازیهای قوی، فضاسازی ظریف، نمادپردازیهای دقیق و تأملبرانگیز، یک اثر قابلتوجه در سینمای اجتماعی ایران ارائه میدهد که توانسته از یک حادثه واقعی، روایتی بسازد که علاوه بر هیجان و تعلیق، پرسشهای فلسفی، اخلاقی، و انسانی را هم پیشروی مخاطب قرار دهد. البته ضعفهایی در پرداخت جامعهشناختی عمیقتر و ریتم برخی بخشها، مانع از رسیدن فیلم به تمام ظرفیتهای بالقوه آن شده است.