در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ نیز حزبالله با رشادت و پایداری، هیمنه ارتش شکستناپذیر ادعایی رژیمصهیونیستی را فرو ریخت و الگویی نوین از مقاومت را به امت اسلامی عرضه کرد.امروز نیز حزبالله نهتنها حافظ لبنان، بلکه در کنار ملت فلسطین ایستاده است. پس از عملیات «طوفانالاقصی» مقاومت لبنان بار دیگر نشان داد که میدان نبرد برای آزادسازی قدس محدودیتی ندارد و هر تجاوزی به «محور مقاومت» پاسخی سخت و فراتر از مرزها روبهرو خواهدشد.
یکسال از شهادت سیدحسن نصرالله میگذرد؛ مردی که نامش با «مقاومت» گره خورده و صدایش همچنان در دل میلیونها انسان آزاده طنینانداز است. دبیرکل حزبالله لبنان که از حوزه علمیه نجف تا میدانهای نبرد جنوب لبنان را پیمود، حالا دیگر در میان ما نیست اما اندیشه و راه او زندهتر از همیشه در صحنههای نبرد و در شعارهای تودههای مردم شنیده میشود. سالگرد شهادت او فرصتی است برای بازخوانی میراث فرماندهای که مسأله فلسطین را از یک دغدغه منطقهای به محور اصلی هویت مقاومت بدل کرد و در آخرین سخنرانیهایش وعده داد که روزی در قدس نماز خواهد خواند. شهادت سیدحسن نصرالله، نقطه عطفی در تاریخ معاصر لبنان و منطقه بود. او نهتنها دبیرکل حزبالله که یکی از رهبران معنوی محور مقاومت و صدای رسای مظلومان در برابر پروژههای سلطه و اشغالگری بود. مسیری که او پیمود از روستای بازوریه آغاز شد؛ نوجوانی که در دل محرومیتهای جنوب لبنان رشد کرد، راهی نجف شد و در کنار امام موسیصدر و شهید سیدمحمدباقر صدر پرورش یافت. این تجربهها از او عالمی ساخت که هم اهل اندیشه بود و هم اهل میدان. بازگشت نصرالله به لبنان، همزمان با اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل در سال ۱۹۸۲ و ورود مستشاران ایرانی به دره بقاع بود؛ نقطهای که تصمیم گرفت از حوزه درس به سنگر جهاد برود. او از نخستین کسانی بود که به آموزشهای سپاه پاسداران پیوست و خیلی زود به یکی از رهبران جوان مقاومت در بقاع و بیروت بدل شد. در تمام این سالها، فلسطین در کانون ذهن و دل او بود. اندیشه امام موسیصدر و شعار تاریخی امام خمینی(ره) «امروز ایران، فردا فلسطین» چارچوب فکری نصرالله را شکل داد و او را به یکی از مهمترین حامیان مسأله قدس تبدیل کرد تا جاییکه با نقش پررنگ خود در تاریخ حزبالله و مقاومت لبنان، این جریان را به ثروتی بیبدیل و پایانناپذیر برای منطقه بدل کرد. حزبالله لبنان، فرزند مقاومت در دل تهاجمات خونین رژیم صهیونیستی، در سال۱۹۸۲ و پس از اشغال جنوب لبنان توسط دشمن صهیونیست شکل گرفت. این جنبش برخاسته از ایمان، غیرت و آموزههای انقلاب اسلامی ایران بود که توانست ظرف مدت کوتاهی به نیرویی سازمانیافته و مردمی تبدیلشود. رژیم صهیونیستی تجاوزات پیدرپی خود به لبنان را ادامه داد؛ از بمباران بیروت در دهه ۸۰ میلادی تا حملات گسترده ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶، که هر بار با شکست و عقبنشینی مواجه شد. نقطه عطف این مسیر، پیروزی مقاومت در سال۲۰۰۰ و عقبنشینی تحقیرآمیز صهیونیستها از جنوب لبنان بود؛ رخدادی که در آن اراده ملت آزاده بر قدرت زرادخانه غلبه کرد. در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ نیز حزبالله با رشادت و پایداری، هیمنه ارتش رژیمصهیونیستی را فرو ریخت و الگویی نوین از مقاومت را به امت اسلامی عرضه کرد.
برخاسته با سلاح ایمان
دهه اول فعالیت حزبالله (۱۹۹۲-۱۹۸۲) پس از تأسیس، خونبارترین دوره آن بود. در این برهه، حزبالله در نامهای علنی به مردم لبنان اعلام کرد: «باور داریم که تنها با فداکاری و جانفشانی میتوان تجاوز را دفع کرد و آزادی هدیه داده نمیشود، بلکه با ازخودگذشتگی بازپس گرفتهمیشود.»
شیعیان تا پیش از حزبالله، جامعهای بهحاشیهرانده محسوب میشدند؛ سهمی در ساختار تاریخی مناطقی که بعدها به کشور مستقل لبنان پیوستند نداشتند و از قدرت سیاسی و نمایندگی واقعی محروم بودند. بسیج سیاسی شیعیان از دهه ۱۹۶۰ بهطور جدی آغاز شد. تحت رهبری امام موسی صدر، رهبر کاریزماتیک و خستگیناپذیر، آگاهی سیاسی شیعیان از حالت تقدیرگرایانه و سکوتپیشه به جنبشی فعال و انقلابی تغییر یافت. میراث محرومیت اقتصادی و بینصیب ماندن از قدرت سیاسی، زمینههای اجتماعی و اقتصادی سیاست خیزش شیعی در دهه ۱۹۸۰ را به وجود آورد.
افزون بر این، فرآیند مدرنیزاسیون و بسیج سیاسی ناشی از آن، شکافهایی در ساختار سنتی فئودالی و روابط ارباب ــ رعیتی میان شیعیان پدید آورد، قدرت نخبگان سنتی را کاهش داد و بستری برای احزاب تحولخواه و روحانیون فعال فراهم کرد تا جوانان شیعه، چه در مناطق حاشیهای کشور و چه در میان آوارگان حاشیهنشین بیروت، بهسوی آرمانهای نوین جذب شوند. این روند با تجاوزهای مکرر اسرائیل به لبنان شدت گرفت؛ تجاوزهایی که جامعهای شیعه، آواره اما سیاسیشده را علیه اشغال صهیونیستی شکل داد.
ساختار فرماندهی رزمندگان
مرجع تصمیمگیری کلی حزبالله، مجلس شورا، قدرت تصمیمگیری را در اختیار دارد و چندین شورای تابع عملکردی را هدایت میکند. دبیرکل حزبالله، ریاست مجلس شورا را برعهده دارد و بهعنوان دبیرکل حزب، تحت فرمان «ولی فقیه» و مصالح ملی لبنان تصمیمگیری میکنند. در همینراستا، پنج نهاد اداری که براساس مسئولیتهای موضوعی سازماندهی شدهاند، امور سیاسی، نظامی (جهاد)، پارلمانی، اجرایی و قضایی حزبالله را اداره میکنند. مجلس شورا تمام بخشهای فعالیتهای حزبالله، ازجمله بالهای سیاسی و نظامی آن را بهعنوان یک موجودیت یکپارچه در نظرمیگیرد.
به گفته دبیرکل حزبالله، شیخ نعیم قاسم: «حزبالله دارای یک رهبری واحد است و نام آن، مجلس تصمیمگیری شورا است. این مجلس فعالیت سیاسی، فعالیت جهادی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی را مدیریت میکند، دبیرکل حزبالله نیز رئیس مجلس شورا و رئیس شورای جهاد است و این به آن معناست که ما یک رهبری واحد با یک مدیریت واحد داریم.»
شورای جهاد نیز مسئولیت فعالیت رسمی رزمندگان حزبالله در داخل و خارج لبنان تحت نظر دارند. برای انجام مأموریت خود، شورای جهاد به چند واحد کوچکتر تقسیم شده که وظیفه حفاظت از رهبری، انجام عملیات نظارت داخلی و خارجی، و مأموریتهای برونمرزی را برعهده دارند. شاخه امنیتی حزب نیز به سه زیرگروه امنیت مرکزی، پیشگیرانه و برونمرزی تقسیم میشود. گزارشها حاکی است که در سال ۲۰۰۰ یک شاخه ویژه ضدجاسوسی نیز تأسیس شد.
پیروزی قاطع بر صهیونیسم
جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶ میلادی که رژیمصهیونیستی آن را با هدف نابودی توان نظامی حزبالله آغاز کرد، به نقطه عطفی در تاریخ مقاومت اسلامی بدل شد. ارتش صهیونیستی که با اتکای به برتری هوایی و زرهی وارد صحنه شد، گمان داشت میتواند ظرف چند روز توان حزبالله را درهم بشکند اما رزمندگان مقاومت با تاکتیکهای کمین، جنگ شهری و حملات موشکی مداوم، ابتکار عمل را در جبهههای مختلف به دست گرفتند ومعادلات دشمن را درهم ریختند. در این نبرد، شهرهای شمال فلسطین اشغالی برای نخستین بار زیر باران موشکهای مقاومت قرارگرفتند و امنیت روانی صهیونیستها به شدت آسیب دید. حزبالله با استفاده از موشکهای کوتاه و میانبرد خود نشان داد که جغرافیای جنگ دیگر محدود به خاک لبنان نیست و دشمن نمیتواند جبههها را یکطرفه نگاه دارد. این دستاورد عملا هیمنه ارتش اسرائیل، که خود را شکستناپذیر میدانست، درهم شکست و الگویی جدید از بازدارندگی مردمی تثبیت کرد. تلاشهای رژیمصهیونیستی برای پیشروی زمینی در جنوب لبنان نیز با مقاومت جانانه نیروهای حزبالله ناکام ماند. تانکهای مرکاوا، که سمبل قدرت زرهی دشمن محسوب میشدند، یکی پس از دیگری در تلههای انفجاری مقاومت نابود شدند و جهان شاهد بود که چطور یک نیروی مردمی توانست پیچیدهترین ادوات نظامی را از کار بیندازد. این شکست بهقدری سنگین بود که بسیاری از تحلیلگران غربی آن را نخستین شکست علنی اسرائیل در تاریخ معاصر توصیف کردند. در پایان جنگ، قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در شرایطی صادر شد که حزبالله همچنان ایستاده و مقتدر باقی ماند و نتوانستند سلاح او را خلع کنند. این واقعیت نشان داد که مقاومت نهتنها توان دفاع از لبنان را دارد، بلکه میتواند معادلات منطقهای را نیز تغییر دهد. از آن پس، حزبالله به نماد عزت و اراده ملتهای منطقه تبدیل شد و پیروزیاش در سال ۲۰۰۶ همچنان بهعنوان سندی روشن از قدرت ایمان و مقاومت در برابر تجاوزگریثبت شد.
همبستگی با آرمان فلسطین
در پی آغاز تجاوزات گسترده رژیمصهیونیستی به نوار غزه از ۷ مهر ۱۴۰۲، حزبالله لبنان بهسرعت اعلام کرد که در کنار جنبش حماس و ملت فلسطین ایستاده است. رزمندگان مقاومت در شمال سرزمینهای اشغالی موشکهای پیشرفته خود را به کار گرفتند و مناطق نظامی و تأسیسات حیاتی دشمن را هدف قرار دادند، بهگونهای که امنیت روانی صهیونیستها بهطور بیسابقهای مختل شد و شمال فلسطین اشغالی عملا به جهنمی برای نظامیان و شهرکنشینان تبدیل شد. در این عملیات هماهنگ، حزبالله نشان داد که توانایی بازدارندگی فراتر از مرزهای لبنان را دارد و همزمان حمایت خود را از مقاومت فلسطین به شکلی عملی و ملموس به نمایش گذاشت. موشکباران مناطق حیاتی اسرائیل، علاوه بر ایجاد خسارتهای نظامی، پیام آشکاری به رژیمصهیونیستی ارسال کرد که هیچ تجاوزی بیپاسخ نخواهد ماند و هزینه هر حمله به ملت فلسطین سنگین خواهد بود. در جریان این نبرد، شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، با مدیریت مدبرانه و جهتدهی به ستادهای فرماندهی، خط مقدم حمایت از مردم غزه را رهبری کرد. تلاشهای او نهفقط روحیه رزمندگان مقاومت را تقویت کرد، بلکه باعث شد هماهنگی میان نیروهای حزبالله وحماسدربالاترین سطحعملیاتی حفظ شود.حضورشخص نصرالله درکنارآرمانفلسطینو تصمیمگیریهای فوری او، تضمینکننده کارایی عملیات و کاهش سرعت ماشین کشتار صهیونی در باریکه غزه بود. این اقدام حزبالله در اکتبر ۲۰۲۳، پیامی روشن برای صهیونیستها داشت که مقاومت فراتر از یک جغرافیا و زمان محدود عمل میکند و رهبران آن، جان خود را در راه ملت فلسطین و آرمان آزادی قدس فدا میکنند. همزمان، این موضعگیری و عملیات نظامی نشان داد که محور مقاومت یکپارچگی و هماهنگی خود را حفظ کرده و آماده مقابله با هرگونه تجاوز است و خون شهدای حزبالله بار دیگر توانست عزت و امنیت ملتهای منطقه محور مقاومت را تضمین کند.
پیوند ولایت و ملیت در حزب مردان خدا
برخلاف ادعاهای دشمنان محور مقاومت، حزبالله یک سازمان وابسته به جمهوری اسلامی ایران نیست و یک جنبش پویا و مستقل است که آموزههای فراملی انقلاب اسلامی را با شرایط لبنان تطبیق دادهاست. حزبالله با وجود پذیرش ولایت فقیه و رویکرد دینی فراگیر اسلامی، دو وجه عربی و لبنانی را نیز در دستور کار خود قرار داده که بهطور فزایندهای گفتمان رهبران و نمادهای حزب را شکل دادهاست. درهمین راستا، در جهانبینی حزبالله، آرمان فلسطین تنها یک مسأله اسلامی نیست، بلکه مسألهای عربی نیز محسوب میشود. سخنرانیهای شهید نصرالله که بهطور منظم به مسائل جهان عرب و مقابله با طراحیهای اسرائیل و آمریکا در منطقه میپرداخت، این موضوع را به خوبی نشان میدهد. از سوی دیگر، حزبالله هویت لبنانی خود را از سال ۱۹۹۲ برجسته کرده است؛ یعنی همزمان با تصمیم تاریخی برای شرکت در انتخابات پارلمانی، تلاش کرد با سایر گروههای جامعه لبنان ارتباط برقرار کرده و پایگاه حمایت گستردهتری ایجاد کند. پیروزی سالهای۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ نیز بهعنوان پیروزی برای همه لبنانیها و نهفقط برای شیعیان بود و هویت لبنانی حزبالله را بهرخ دشمنان کشاند.