یزد – کاظم یاوری نسب - مدیریت زیستمحیطی و بهویژه تصفیه و استفاده بهینه از فاضلاب، آزمونی نوین برای این شهر و ساکنان آن است. "تصفیهخانه فاضلاب یزد"، بهعنوان یکی از بزرگترین پروژههای زیرساختی استان، نمادی از تلاش برای مدرنسازی و حفاظت از منابع آب است، اما در عین حال محل نقد، انتقاد و نگرانی عمومی نیز میباشد. بوی تعفن، تجمع پشه و ناکارآمدی در استفاده بهینه از پساب، پیامدهایی هستند که جامعه را به جستجوی راهکارهای پایدار و نوآورانه واداشتهاند
در این مسیر، نقش نیرویی تازهنفس، پرانرژی و جسور که میتواند روح تازهای در کالبد مدیریت آب و فاضلاب بدمد، پررنگ میشود. "این نسل تنها کارگرانی برای اجرا نیست"، بلکه مغزهایی برای طراحی و خلق راهکارهای نوین است. دانشجویان مهندسی محیط زیست و شیمی میتوانند با طراحی سیستمهای کوچک مقیاس (لوکال) یا فناوریهای بومی، بار تصفیهخانه مرکزی را کاهش دهند. استارتاپها میتوانند سامانههای هوشمند پایش کیفیت آب را توسعه دهند و تشکلهای داوطلب جامعه محلی را در مصرف بهینه آب و استفاده ایمن از پساب همراه کنند.
البته شور و انرژی اگر بیریشه بماند، بهسان نهالی خواهد بود که در باد نخستین میشکند. اینجاست که تجربه بزرگان، همچون ریشهای که درخت بدون آن دوام نمیآورد، اهمیت پیدا میکند. شور و جسارت باید با حکمت و دانش مدیریتی پیشکسوتان پیوند بخورد تا نهالی استوار روییده شود؛
"نه نسلی حذف شود و نه نسلی بیپشتوانه به میدان بیاید."
تصفیهخانههای محلی (لوکال): راهی برای آینده
یکی از مهمترین راهکارهای عملی برای مدیریت فاضلاب در یزد، احداث "تصفیهخانههای محلی یا لوکال" است. این تصفیهخانهها برخلاف سیستمهای متمرکز، در مقیاس کوچک و در سطح محلات، شهرکها یا مجتمعهای صنعتی ساخته میشوند. به بیان ساده، هر محله یا مجموعه میتواند به یک واحد مستقل تصفیه مجهز شود که همانجا فاضلاب را پردازش کرده و خروجی آن بهطور مستقیم برای آبیاری فضای سبز، کشاورزی یا مصارف صنعتی بهکار رود.
مزایای این رویکرد فراوان است:
ü کاهش بار بر تصفیهخانه اصلی و در نتیجه کاهش احتمال نارسایی و انتشار بوی نامطبوع.
ü توزیع هزینهها و کاهش نیاز به شبکههای طولانی و پرهزینه جمعآوری.
ü تولید آب تصفیهشده در همان نقطه و کاهش اتلاف در انتقال.
ü افزایش انعطافپذیری در زمان بحران یا حوادث طبیعی، زیرا اگر یک واحد کوچک دچار مشکل شود، کل سیستم از کار نمیافتد.
ü امکان استفاده از فناوریهای نوین و بومی، از سامانههای بیولوژیک تا فناوری نانو، در مقیاس آزمایشی و سپس توسعهیافته.
در مقابل، سیستمهای متمرکز مانند تصفیهخانه فعلی یزد مشکلات خود را دارند: هزینههای سنگین احداث و نگهداری، تمرکز آلودگی در یک نقطه و بروز مشکلات بهداشتی در اطراف آن، دشواری مدیریت در شرایط اضطراری، و وابستگی شدید به زیرساختهای انتقال. بهویژه در شهری چون یزد، که پراکندگی جغرافیایی و شرایط آب و هوایی خاص خود را دارد، چنین تمرکزی بیش از آنکه راهحل باشد، به گره تبدیل میشود.
آیا ایجاد فاضلاب شهری در یزد انتخابی درست بود؟
در این میان پرسشی اساسی نیز باید مطرح شود: آیا ایجاد شبکه فاضلاب شهری در یزد، آن هم با ساختار کویری و سنت دیرینه قنات، اساساً انتخاب درستی بوده است؟
نیاکان ما در دل همین کویر خشک، با هنر قنات، آب را از دل کوهستان به دشت میرساندند و در مصرف و بازچرخانی آب چنان دقیق بودند که کمترین هدررفت رخ میداد. در چنین سرزمینی، شاید میشد به جای الگوبرداری کامل از مدلهای شهری دیگر، الگویی بومیتر و متناسبتر طراحی کرد؛ الگویی که ریشه در سنت قنات و همزیستی با کمآبی داشته باشد.
این نقد به معنای نفی اصل توسعه نیست، بلکه یادآوری این نکته است که مدیریت منابع حیاتی در یزد باید همواره با اقلیم و فرهنگ محلی هماهنگ باشد.
راهکارهای مکمل در کنار سیستم لوکال
راهکارهای مکمل میتوانند اثربخشی این الگو را چند برابر کنند:
سامانههای پایش هوشمند: با حسگرها و اینترنت اشیا میتوان کیفیت پساب را در لحظه پایش کرد و در صورت بروز خطا یا آلودگی، سریعاً واکنش نشان داد.
انرژیهای تجدیدپذیر: بهرهگیری از پنلهای خورشیدی یا بادی در تأمین انرژی این واحدهای کوچک، هزینهها را کاهش داده و پایداری سیستم را بالا میبرد.
بازیافت و بازچرخانی منابع: از لجن و پساب میتوان کود آلی یا انرژی زیستی تولید کرد که ارزش اقتصادی هم دارد.
فرهنگسازی و آموزش: اگر جامعه بداند که پساب تصفیهشده تهدید نیست، بلکه منبعی حیاتی برای کشاورزی و صنعت است، همکاری مردم در این مسیر تضمین خواهد شد.
دانشگاه؛ پایگاه امید و نوآوری
دانشگاهها و مراکز علمی یزد نه صرفاً آموزشگاه، بلکه کارگاه آیندهسازیاند. پروژههای دانشجویی، پایاننامهها و تحقیقات کاربردی میتوانند مستقیماً در خدمت حل مشکلات تصفیهخانهها باشند. پارکهای علم و فناوری میتوانند ایدههای جوانان را به محصول و فناوری تبدیل کنند. ارتباط میان صنعت و دانشگاه، پلی است که بر آن نسل نو با انرژی و خلاقیت قدم برمیدارد و بزرگان با تجربه دست او را میگیرند.
سخن پایانی
بحران فاضلاب یزد تنها یک مشکل فنی یا بهداشتی نیست؛ نمادی است از نوع نگاه ما به توسعه و مدیریت منابع در دل کویر. اگر آن را صرفاً دردسر ببینیم، همچنان منبع بوی ناخوش و نارضایتی خواهد ماند. اما اگر به آن بهعنوان فرصتی برای نوآوری، آموزش و همبستگی نگاه کنیم، تصفیهخانهها میتوانند به دانشگاهی زنده بدل شوند.
امروز زمان آن رسیده است که یزد، با تلفیق تجربه و انرژی، الگوی تازهای برای ایران ارائه دهد: الگویی که در آن تصفیهخانههای محلی بار سنگین شبکههای متمرکز را سبک میکنند، فناوریهای نوین تضمینکننده کیفیت و سلامتاند، دانشگاهها پایگاه نوآوریاند، و جامعه محلی همپای مدیران نقشآفرینی میکند.
اینجا جایی است که :نسل جوان" با جسارت و ابتکار به میدان میآید و "تجربه پیشکسوتان" همچون ریشهای محکم او را استوار نگاه میدارد. ترکیب این دو، معجون نجاتبخش مدیریت یزد است؛ معجونی که میتواند نهتنها این شهر کویری، بلکه تمام ایران را به سوی آیندهای روشنتر و پایدارتر هدایت کند.