مقاومت در برابر سلطه؛ مسیر منطقی ملت ایران

مقاومت در برابر سلطه؛ مسیر منطقی ملت ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ایران وارد مرحله‌ای نوین از تاریخ معاصر خود شد؛ مرحله‌ای که یکی از ویژگی‌های بنیادین آن، پذیرش هزینه‌های مقاومت در برابر سلطه و زیاده‌خواهی قدرت‌های خارجی است.
کد خبر: ۱۵۱۹۷۳۰
نویسنده جواد منصوری - تحلیل‌گر مسائل سیاسی

ملت‌های آزاده و مستقل ناگزیرند بین زندگی مستقل همراه با سختی‌ها و زندگی آرام، اما تحت سلطه، یکی را انتخاب کنند. مردم ایران راه دشوار، اما شرافتمندانه استقلال را برگزیده‌اند، اما همواره گروهی در داخل و خارج تلاش کرده‌اند مسیر انقلاب را از مقاومت به سازش تغییر دهند. 

از ابتدای انقلاب، جریان‌هایی در داخل کشور مطرح می‌کردند که برای تامین منافع ملی، باید رضایت قدرت‌های جهانی، خصوصا آمریکا را جلب کرد و از تقابل با آنها پرهیز نمود. آنان معتقد بودند که بدون رضایت قدرت‌های بزرگ، کشور ناچار به پذیرش فشار، تحریم و تهدید خواهد بود. این نگاه، در عمل به معنای ترجیح زندگی در سایه سلطه، به استقلالی است که هزینه دارد. 

اما تجربه ۴۵ سال گذشته نشان داده که مقاومت در برابر سلطه، گرچه پرهزینه است، اما مسیر حفظ هویت، عزت و منافع ملی کشور است. اگر قرار بود تحت فشار خارجی تسلیم شویم، اساسا وقوع انقلاب اسلامی بی‌معنا بود. انقلاب ۵۷ پاسخی صریح به دخالت، تحقیر و سلطه بیگانگان بر سرنوشت ملت ایران بود. 

در این مسیر، امام خمینی (ره) صراحتا اعلام کردند که جمهوری اسلامی خواهان تعامل با همه کشور‌های دنیاست، اما بر پایه اصولی، چون احترام متقابل، منافع متقابل و رفتار انسانی. ایشان با صراحت فرمودند: «ما با همه دنیا رابطه داریم، مگر با اسرائیل و آمریکا، آن‌هم اگر آدم شوند.».

اما تجربه تاریخی ما، به‌ویژه در تعامل با آمریکا، نشان داده که این کشور هرگز به توافقات پایبند نبوده و اصل اساسی سیاست خارجی‌اش، حفظ منافع خویش حتی به قیمت نقض تعهدات است. از بیانیه الجزایر گرفته تا برجام و وقایع اخیر، آمریکا بار‌ها نشان داده که اهل مذاکره واقعی نیست و مذاکره را نه برای حل مساله، بلکه برای تحمیل خواسته‌های خود می‌خواهد. 

امروز نیز شاهد هستیم که آمریکا همزمان با مذاکره، جنگ و تجاوز را طراحی و اجرا می‌کند. در جنگ اخیر نیز، ابتدا رژیم‌صهیونیستی به نمایندگی از آمریکا وارد میدان شد و پس از ناکامی، آمریکا خود راسا وارد عمل شد و مراکز حساس ما را هدف قرار داد. 

سخنان اخیر مقام معظم رهبری نیز دقیقا ادامه همین خط فکری و در امتداد راه امام (ره) است. ایشان بار‌ها تاکید کرده‌اند که ما اهل مذاکره‌ایم، اما مذاکره‌ای که بر پایه عزت، حکمت و مصلحت باشد؛ نه مذاکره‌ای که به تسلیم منتهی شود. وقتی طرف مقابل از ابتدا پیش‌نویس توافق را نوشته و صرفا انتظار امضا دارد، این مذاکره نیست، «دیکته و تحمیل» است. 

نکته مهمی که رهبری در سخنان اخیرشان یادآوری کردند، این است که مذاکره با آمریکا، در چارچوبی که آنها تعریف کرده‌اند، به معنای پذیرش سلطه و دست کشیدن از اصول اساسی جمهوری اسلامی است؛ اصولی همچون استقلال، عزت، حفظ تمامیت ارضی و هویت دینی و فرهنگی. 

مساله ایران، مساله هسته‌ای یا موشکی نیست؛ مساله اصلی، استقلال و هویت ملی کشور است. آمریکا و برخی قدرت‌های غربی، مشکل‌شان با جمهوری اسلامی نه بر سر یک یا چند فناوری، بلکه با اصل استقلال‌طلبی، آرمان‌گرایی و الگوسازی ایران است. این همان دلیلی است که باعث شده دشمنان انقلاب، حتی وحدت و یکپارچگی ملت ایران را «تابو» بنامند و علنا از تجزیه کشور سخن بگویند. 

در این شرایط حساس، حفظ وحدت ملی، مقاومت در برابر فشار خارجی، بازخوانی تجربه‌های پیشین و ادامه‌دادن راه عزت و استقلال، تنها گزینه عاقلانه و راهبردی پیش روی جمهوری اسلامی است. بی‌تردید سخنان رهبر انقلاب در این مسیر، ادامه‌ای هوشمندانه بر مسیر حکیمانه امام خمینی (ره) و تجسمی از واقع‌گرایی انقلابی است که براساس تجربه، منطق و منافع بلندمدت کشور تنظیم شده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰