کاظم یاوری نسب - در نخستین ساعات بامداد ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، انفجاری مهیب در "بندر شهید رجایی بندرعباس" شعلههایی به آسمان فرستاد که سایهاش هنوز بر افق جنوب سنگینی میکند. این حادثه، نه صرفاً انفجار یک کانتینر، بلکه فریادی خاموش برای گوشهایی بود که ایمنی را فراموش کردهاند.
تصویر کارگر بندری با صورت خاکسترگرفته، فریادهای نگران زنان در محوطهی سوخته، ستونهای ذوبشدهی فلز، کامیونهای سوخته و خودروهایی که چیزی ازشان باقی نمانده بود، اینها صرفاً صحنههایی احساسی نبودند، بلکه سندهای بیداری بودند. این اسناد باید در جلسات صنعتی، دفاتر استانداری، میزگردهای دانشگاهی و اتاقهای فکر مرور شوند.
حادثهی بندرعباس نه آغاز بود و نه پایان؛ بلکه هشدار بود. مهمتر از نوع مادهی شیمیایی، تنها چیزی که باقی ماند، تصویر شعلهها و سایهی دود بر افق خلیج فارس بود. این حادثه یادآور شد که غفلت از مدیریت مواد خطرناک، بهایی دارد که در کسری از ثانیه پرداخت میشود، اما اثرش سالها باقی میماند.
زنگ خطر تنها برای بندرعباس به صدا درنیامده است. این اخطار، متوجه تمام گلوگاههای صنعتی کشور بهویژه یزد است؛ استانی که در عین پیشتازی صنعتی، با تهدیدهای پنهان و زخمهایی خاموش روبهروست.
یزد دیگر صرفاً شهر بادگیرها و کاشیها نیست؛ با چندین شهرک صنعتی، کارخانههای فولاد، سرامیک، پتروشیمیهای سبک، خطوط فشارقوی برق و ریل راهآهن سراسری، به یکی از شریانهای اقتصاد ملی بدل شده است. با اینحال، ظرفیت ایمنی، آمادگی و پاسخگویی متناظر با این حجم از توسعه، هنوز در سطح مطلوب نیست.
"توسعهی بدون پیوست ایمنی، همان ساختن برجی بر خاک سست است."
حادثه انفجار در بندر شهید رجایی، با آن شعلههای سهمگین و دود گسترده، تنها یک سانحه فنی نبود. آیینهای تمامقد از آنچه در سایه رشد پرشتاب صنعتی در حال فراموشی است: ایمنی، نظارت، مسئولیت و آمادگی. اگرچه دود از خلیج برخاست، سایهاش شهرهایی چون یزد را نیز پوشاند.
ریسکهایی نظیر مجاورت خطوط انتقال مواد خطرناک با انبارهای سوخت، عبور مواد اشتعالزا از مناطق شهری، و نبود سامانههای هشدار هوشمند، یزد را به نقطهای بحرانی و آمادهی انفجار بدل کردهاند. عواملی که میتوانند باعث خطر شوند عبارتند از:
ü انباشت مواد شیمیایی فاقد شناسنامه و نظارت
ü نزدیکی صنایع شیمیایی به مناطق مسکونی
ü تردد روزانه مواد خطرناک از مسیرهای فاقد ایمنی
ü ضعف زیرساختهای امداد و واکنش سریع
ü حضور صنایع انفجارپذیر در کنار خطوط حملونقل و مسکونی
برای پیشگیری از فاجعهای مشابه بندر شهید رجایی، "یزد نیازمند تحولی عمیق و آرام در حوزه ایمنی صنعتی است". هر شهرک صنعتی در این استان، دیگر صرفاً یک نهاد اقتصادی نیست، بلکه بخشی از پازل امنیت ملی کشور است. نگاه به ایمنی باید علمی، راهبردی و چندبُعدی باشد.
محورهای پیشنهادی برای آیندهای ایمن در یزد:
1. بازنگری در جانمایی و توسعه شهرکهای صنعتی با رعایت فاصله ایمن
2. نصب و بهروزرسانی سامانههای هوشمند پایش خطر و هشدار سریع
3. آموزش فراگیر ایمنی برای کارگران، مدیران و خانوادهها
4. تقویت همکاری بیندستگاهی در قالب نقشهی عملیاتی بحران
5. ارزیابی سالانه ریسک مناطق صنعتی توسط نهادهای مستقل علمی
6. تدوین اطلس دیجیتال مخاطرات صنعتی با همکاری دانشگاهها
7. تشکیل قرارگاه ایمنی استان با محوریت نخبگان علمی و اجرایی
8. اجرای مانورهای دورهای بحران در شهرکها
9. تشکیل بانک اطلاعات حوادث صنعتی برای تحلیل و الگوگیری
10. انتقال تدریجی صنایع پرخطر به خارج از محدودههای حساس
نقش نخبگان در این مسیر، کلیدی و حیاتی است. اساتید، پژوهشگران و حلقههای علمی باید پلی میان صنعت و علم باشند. امروز، نقش دانشگاه فراتر از آموزش است؛ دانشگاه باید پرچمدار توسعه ایمن باشد.
با طراحی مدل بومی ایمنی، تدوین هشدارهای علمی و مشارکت در پایشهای فنی، دانشگاههای یزد میتوانند نقش پیشدستانهای در ایمنسازی زیرساختهای صنعتی ایفا کنند. همانگونه که کشور در جهاد علمی، به خودکفایی در برخی فناوریها رسیده، اکنون زمان آن است که "ایمنی" نیز بومیسازی شود.
در بیانیه گام دوم انقلاب، بر ضرورت پیوند علم با اخلاق و پیشرفت با عدالت تأکید شده است؛ ایمنی نیز جلوهای از همین عدالت در عرصه توسعه است.
"کارگری که بیگناه در آتش میسوزد، قربانی نابرابری در دانش، نظارت و اقدام است."
سخن آخر:
انفجار بندر شهید رجایی، زبانهای از آتشی بود که اگر بیداری بههمراه نداشته باشد، تکرار آن در نقاط دیگر کشور دور از انتظار نیست. یزد، بهعنوان پیشانی صنعت، باید پیشتاز ایمنی نیز باشد.
راهحل، انرژی، ایده و جسارت جوانان همراه با تجربه بزرگان است که همچون ریشهای که درخت بدون آن دوام نمیآورد همراه و همگام است. شور جوانی باید با حکمت بزرگان پیوند بخورد تا نهالی پایدار روییده شود؛ "نه نسلی حذف شود و نه نسلی بیپشتوانه به میدان بیاید".
"ترکیب تجربه و انرژی، معجون نجاتبخش هر مشکل و مسئلهای است."
اکنون بیش از هر زمان دیگر، کشور نیازمند پیوندی عمیق میان "دانش" و "تولید" است. و ایمنی، نه تنها یک الزام فنی، بلکه بخشی از "اقتدار ملی" است.