فشار بر ملتی که زیر سنگینترین تحریمهای آمریکا، اقتصادش را به پیش رانده نمیتواند با تحریمهای کمتر در قطعنامههای سازمان ملل به تسلیم منجر شود. سفیر روسیه، واسیلی نبنزیا در جلسه شورای امنیت صریحا اعلام کرد: «هیچ دلیل قانونی، سیاسی یا رویهای برای اجازه دادن به مکانیسم ماشه یا رأیگیری بر پیشنویس قطعنامه وجود ندارد» و اروپا را برای بیعملی نسبت به برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به باد انتقاد گرفت.
سفیر چین، فو کنگ، نیز هشدار داد که رأیگیری شتابزده میتواند «رویارویی دولتها را تشدید کند» و دیپلماسی را پیچیدهتر سازد. کارشناسان غربی نیز اذعان دارند تأثیر اقتصادی ماشه «محدود» است چرا که ایران با صادرات نفت ۱.۵ میلیون بشکهای روزانه و تجارت دوچندان با شرق، نسبت به تحریمهای آمریکا مقاوم شده است. کارشناسان گروه آمریکایی بحران نیز تأکید میکنند که روسیه و چین میتوانند اجرای قطعنامههای شورای امنیت را با چالشهای فنی فلج کنند، حتی اگر تحریمها «از نظر قانونی الزامآور» بمانند.
ماشه؛ ابزاری زنگزده از دل برجام
مکانیسم ماشه، آن بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام که محمدجواد ظریف در ۱۳۹۴ اصرار داشت «وجود ندارد»، در واقع قلاب پنهان توافق ۲۰۱۵ بود؛ قلابی که آمریکا و اروپا برای بازگشت سریع تحریمهای شورای امنیت طراحی کردند. بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱، اگر یکی از طرفهای برجام ادعای «عدم پایبندی اساسی» ایران را مطرح کند، روند ۳۰ تا ۷۵ روزهای آغاز میشودکه بدون نیازبه اجماع شورای امنیت-و بدون امکان وتوتوسط روسیه وچین-تحریمهای تعلیقشده را بازمیگرداند. اما در ۶ شهریور ۱۴۰۴، تروئیکا با استناد به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره غنیسازی ۶۰ درصدی ایران (بیش از ۴۰۰ کیلوگرم ذخیره) و تعلیق همکاریهای داوطلبانه تهران با آژانس، نامهای به شورای امنیت فرستادند و روند را کلید زدند. اما شواهد نشان میدهد این اقدام، نه از سر قدرت که از استیصال است. اروپا که پس از خروج ترامپ از برجام در ۲۰۱۸، هیچ مکانیسم مالی مؤثری مثل INSTEX راهاندازی نکرد، حالا با انقضای مفاد کلیدی قطعنامه ۲۲۳۱ درمهر۱۴۰۴، آخرین تیر ترکش خود را شلیک میکند. اما حتی رسانههای غربی مانند الجزیره اذعان دارند: این «تصمیم اروپا برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل،دیپلماسی رادشوارترمیکند»وبیشتر«فشار سیاسی»است تا ابزارمؤثر. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران نیز تأیید میکند: آثار اقتصادی ماشه «قابل مدیریت» است و بیشتر به کنترل صادرات فناوریهای دوگانه محدود میشود، نه فلج کردن اقتصاد کلان. کارشناسان اندیشکده واشنگتن میگویند: «تهدید بازگرداندن تحریمهای قدیمی سازمان ملل، تأثیر عملی کمی بر توانایی تهران برای تجارت نفت و صادرات پهپادها خواهد داشت» و باید به عنوان «آخرین ابزار» دیده شود. روسیه و چین نیز با مخالفت صریح، اجرای آن را با چالشهایی جدی پیچیده میکنند.
شمشیر دولبه برای غرب
اینجاست که ماشه، از یک ابزار حقوقی، به سلاحی روانی تبدیل میشود ، سلاحی که دشمن امیدوار است روحیه ملت را بشکند، بازارها را به آشوب بکشد و ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. نااطمینانی کوتاهمدت در بازار ارز و طلا، جایی که حتی اعلام خبر فعالسازی ماشه، دلار را چند درصد بالا میبرد از جمله پیامدهای این مسأله بوده است. پژوهشگران اقتصادی معتقدند: «ماشه بیشتر شوک روانی به اقتصاد است»، با کاهش ارزش پول ملی، اما بدون تأثیر ساختاری. این شوک روانی میتواند انتظارات تورمی را برانگیزد، سرمایهگذاران را به صورت موقت به سمت داراییهای امن سوق دهد اما این رویه زیاد دوام نخواهد آورد چرا که واقعیت فعالیتهای تجاری و اقتصادی با تصورات ذهنی از ماشه همخوانی ندارد.این جنگ روانی، یادآور فتنه ۸۸ و تحریمهایی است که از همان سال آغاز شد و یک هدف را پیگیری میکرد: ایجاد ترس از آینده و تضعیف اعتماد ملی، تحریک اعتراضات خیابانی و فشار بر تصمیمگیران برای امتیازدهی. اما ملت ایران که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی ایستاد، این سناریو را به خوبی میشناسد و در جنگ اقتصادی کنونی نیز انسجام و اتحاد خود را حفظ خواهد کرد.
خنثیسازی جنگ روانی
ایران، با تأکید بر اقتصاد داخلی، قربانی این بازی روانی نخواهد شد چرا که استاد دور زدن تحریمهاست. تقویت تجارت با شرق (چین، روسیه، هند)، افزایش تولید داخلی در فناوریهای دوگانه، دور زدن تحریمها با ناوگان سایهای نفتکشها و صادرات غیرنفتی و کاهش وابستگی به غرب از جمله مسائلی است که تاکنون توانسته مانع دستیابی دشمن به اهدافش شود.
فعالسازی ماشه، نه پایان برجام -که سالهاست مرده-بلکه پایان توهم اعتماد به غرب است. آثار روانی آن را با مدیریت هوشمندانه میتواند کنترل کند. دشمن، با شوی تحریم، فقط دست خالی خود را رسوا میکند.