اگرچه مسوولان ازتمام خطرات فعالیت معدنچیان در معدن آگاه هستند،اما باعث نشد تا قدمی برای افزایش ایمنی آنها بردارند. اینکه چرا دولت و صاحبان معدن توجهی به سیاستگذاری مناسب نسبت به حفظ سلامتکارگران خود ندارند، موضوع بحث جام جم با دکتر مسعود مطلبیقاین متخصصارتقا سلامت، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و مرکز تحقیقات بهداشت کار ایران در آستانه سالگرد حادثه مرگبار طبس است که در ادامه می خوانید.
آمار حوادثی که به خصوص در سالهای اخیر برای کارگران معدن رخ داده، چشمگیر است. چرا هیچ یک از حوادث معدن و تلفات بالا موجب نشده تا تمهیداتی برای ارتقاء سلامت و ایمنی آنها اندیشیده شود؟
ابتدا باید درک درستی از حادثه و ایمنی داشته باشیم. حوادث در طول زندگی بشرهمواره بخشی از رویدادهای زندگی آنها بوده و بر همین اساس، خطر در هر لحظهای سلامت انسانها را تهدید میکند، حتی اگر فردی در خانه نشسته باشد، ممکن است درمعرض خطر پیشبینی نشدهای باشد و جانش به خطر بیفتد، اما ایمنی میزانی است که میتواند افراد را از پتانسیل خطر دورکند. البته ایمنی مطلق وجود ندارد به خصوص در محل کارکه با ماشینآلات و تجهیزات مختلف سروکارداریم؛ یا معادن زیرزمینی که صدها متر زیرزمین قرار دارد. تامین ایمنی به این سادگی نیست. ایمنی نتیجه تاثیرات متعدد سیستمهای پیچیده در محلهای کار است که هرکدام باید با طی فرآیندهای لازم به وظیفه ذاتی خود عمل کنند. به همین دلیل ایمنی یک جزء از کل است و وقتی میگوییم سیستمی پیچیده است یعنی با تمام فرآینده های پیرامونی خود ارتباط دارد.
در خصوص حوادث معدن باید رودربایستی را کنارگذاشت و عمیقتر به مساله نگریست. تمام عوامل پیرامون محل های کار بخصوص در کارهای پرخطری مثل معدنکاری، بر ایمنی آن تاثیر میگذارد. این عوامل میتواند تصمیمات مدیریتی، حتی وضعیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ همچنین تجهیزات صنعتی بهرهبرداری، وسایل حفاظتی و حتی رفتارهای فردی و خانوادگی باشند. اگر کارگری روز گذشته با همسرش دچار تعارض شده یا فرزندش بیمار باشد، احتمال اینکه در محل کار حادثهای برایش رخ دهد بیشتر است.
از سوی دیگر، تولید باید هزینه اثربخشی هم داشته باشد تا با استفاده از آن بتوان یک معدن یا کارگاه را اداره کرد. اگر هزینه اثربخشی لازم را نداشته باشد، برای کارفرما دیگر مقرون به صرفه نیست که آن سیستم را اداره کند. در واقع همین بخش بیشترین، بالاترین و تاثیرگذارترین اثر را بر ایمنی محیطهای کار از جمله معادن را دارد. من از وضعیت سیستمهای اقتصادی زغال سنگ در کشور اطلاعی ندارم، اما شرکتهای تولیدکننده زغال سنگ با توجه به این قیمتها تصمیمات خود را اتحاذ میکنند.
واقعیت دیگر در مورد معادن اینکه. چند سال پیش تا انتهای یکی از معادن طبس و نقطهای که کارگران در آن مشغول به کار بودند، رفتم و از نزدیک فعالیت آنان را دیدم. تا جاییکه اطلاع دارم، معادن زغال سنگ طبس رگههای زغال سنگ بسیار با کیفیتی داردکه تجهیزات خراشنده به راحتی میتوانستند آن را استخراج کرده و به سطح زمین انتقال دهند. ولی واقعیت این استکه زغال سنگ به جز ماده معدنی مواد دیگری هم دارد که متصاعد شدن گازهای انفجاری بخشی از ماهیت استخراج زعال سنگ استکه در تمام دنیا به عنوان مجموعهای از عوامل خطرناک شناخته شده است. به همین دلیل بهرهگیری از تکنولوژیهای مهندسی روز دنیا مانند تهویه هوا، جایگزین کردن هوا و تخلیه گازهای انفجاری به دلیل هزینهای که ایجاد میکند، در برخی روشهای استخراج ممکن است نادیده گرفته شوند.
برای ایمن سازی معدن چه بایدکرد؟
باید تعارف را کنار بگذاریم. این حوادث پرتکرار به خصوص در معادن ما واقعا زیبنده مردم، کشور و محیطهای علمی کشور که به راحتی میتوانند آن را اصلاح کنند نیست. در حوزه ایمنی باید به دو مقوله توجه داشت؛ اول زیر ساختهای لازم و دوم فرهنگ و جو ایمنی در جامعه و محلهای کار. زیرساختها دربرگیرنده حوزه سیاستگذاری تا تصمیماتی است که در حوزه اقتصادی اتخاذ میشود. مثلا تعرفه ماشینآلات و تجهیزات وارداتی، یا حصول اطمینان از اینکه ارز دولتی یا ارز مناسبی در اختیار معدنکاران یا شرکتهای معدنی قرار داده شود تا تکنولوژی و تجهیزات خوبی وارد کنند، یا مدیران این شرکتها به نوعی انتخاب شده باشند که فقط جنبههای اقتصادی لحظهای محیط کار را مورد توجه قرار ندهند.
متاسفانه در هیات مدیره برخی از این شرکتها، شاهد حضور افرادی هستیم که بیشتر جنبه اقتصادی را مورد توجه قرار میدهند. یعنی افرادی در هیات مدیره یا در راس سازمان حضور دارند که فقط نگاه می کنند به اینکه به ازای هر تن زغال سنگ استخراج شده چند ریال هزینه کردهاند و این بخش برایشان مهم است.به نظر می رسد تعدادی از این مدیران دانش انسانی لازم را برای مدیریت آن سازمان ندارند ودر این بخش، دستگاههای ذیربط در هولدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری باید در سیاستگذاریها و بکارگیری مدیران حاضر در هیات مدیره سازمانها و شرکتهای معدنی تجدید نظر کنند. البته این مساله تنها مختص معادن نیست و شرایط شرکتهای نفت و گاز، پتروشیمی، فولاد و سیمان نیز به همین روال است. این اتفاق در حالی میافتد که در هیات مدیره هر شرکتی یک فرد متخصص از حوزه سلامت یا ایمنی یا حوزه اچ اس ای باید حضور داشته باشد. خاطرم هست۲۰سال پیش وقتی ساختار هیات مدیره شرکت نفتی بزرگی مثل «شل» را مطالعه میکردم، متوجه شدم از شش نفر اعضای هیات مدیره این شرکت، یک نفر متخصص محیط زیست و یک نفر متخصص سلامت بود. نکته جالب اینجا بود که رشته تحصیلی فرد متخصص سلامت پرستاری بود، ولی در هیات مدیره شرکت شل عضویت داشت. در هرصورت ما در حوزه زیرساختی و از جایی که تصمیمسازی میکنیم، نیاز به بازنگری در برنامه هایمان داریم.
در کشورهای دیگر شرایط چطور است؟
در آلمان کسی بر صندلی هیات مدیره تکیه نمیزند، مگراینکه ۲۰۰ ساعت آموزش تخصصی ایمنی و بهداشت کار را گذرانده باشد که سطح علمی این آموزش از مدرک فوق لیسانس بالاتر است. یعنی خود این فرد باید متخصص ایمنی و سلامت کار باشد تا در هیات مدیره فقط حضور داشته باشد. این در حالی است که در کشورمان افرادی در جایگاه هیات مدیرهها قراردارند که همهشان نهایت ازا قتصاد سردرآورند. این مساله نیاز به بازنگری دارد و نهادهای اقتصادی، وزارتخانههای صنایع، نفت، کار و بویژه دولت باید تصمیم درستی در خصوص این سیستم و حلقه بسته مدیران اقتصادی اتخاذ کنند. اگر بنا بر توسعه است، تحقق و تکیه این توسعه بر بازوی کارگران ما است و بر همین اساس این تصمیم سازیها باید تغییرکند.
بخش دیگر درحوزه زیرساخت، قوانین موجود است که به بخشی از قوانین کاراشاره میکنم. ۴۰ سال پیش، در فصل چهارم قانون کار و ماده ۸۵ تا ۹۵، ساختار حوزه ایمنی و بهداشت با اینکه کاملا مشخص شده، اما به دلیل ضعفهای موجود باید مورد بازنگری مجدد قرار گیرد.
در بخش بازرسیکار، ماده ۹۶ تا ۱۰۶ بر بازرسهای دولتی تاکید دارد، اما دو فصل دیگر قانون کار معطل است و در واقع تعطیلشان کردهایم. در فصل ششم ظرفیت قابل توجهی برای ایجاد تشکلهای کارگری و کارفرمایی دیده میشود و همچنین در فصل هفتم قانون کار قابلیت ایجاد گفتمان وجود دارد تا زیرساختهای اجتماعی لازم بین کارگر و کارفرما یا سرمایهگذار و کارفرما و کارگر ایجاد شود. وقتی در عمل دو فصل قانون کار به تعطیلی کشانده شده است، دیگر امکان مذاکره، مشارکتجویی، مشارکت کارگران و امکان ایجاد زیرساخت اجتماعی برای توسعه ایمن و بهداشت مسدود شده است. در چنین شرایطی، جامعه کارگری به قدری در محیط کار تضعیف میشود که قادر نخواهد بود برای تامین سلامت خودش از کارفرما خواستهای داشته باشد. این بخشی است که در حوزه زیر ساخت باید حتما به آن فکر شود و اصلاحات صورت گیرد.
از نظر من، وقوع این حوادث شغلی وکاری فقط یک اتفاق فنی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی است. در۲۰ یا ۳۰ سال گذشته اتفاقات فراوانی ما را به سمت پذیرش بسیاری از مسائل و چالشهای حوزه کارگری سوق داده است. مدیران پذیرفتهاند، جامعه کارگری پذیرفته و مردم هم پذیرفتهاند.حادثهای در این حوزه رخ دهد، همه چند روز ناراحت هستند و بعد موضوع به فراموشی سپرده میشود. مثل زمستان یورت، معدن فاریاب و بسیاری حوادث دیگر. اینها همه به این دلیل است که وضعیت اجتماعی نظام کارگری و روابط کارگری از هم پاشیده است. باید تعارف را کنار بگذاریم. هیچ بهبودی رخ نخواهد داد مگر اینکه گشایشی در روابط کار ایجاد شود.
دولت چه وظیفهای در قبال جلوگیری یا کاهش حوادث معدن و تامین امنیت کارگران دارد؟
علی الظاهر، نهادیکه بایداین کار را انجام دهد وزارت کار است و در کنار آن دستگاههایی شامل وزارت صنایع و دیگران باید وارد عمل شوند. سازمان بینالمللی کار (ILO) کنواسیونهای مختلفی را برای کشورهای عضو این سازمان که ایران هم عضو آن است، صادر کرده است. یکی از آخرین توصیههایی که خرداد سال ۱۴۰۱ ( ژوئن ۲۰۲۲ ) انجام شد این بود که سلامت و ایمنی را جزو حقوق بشر در محل کار بدانیم و اجرای برنامه محلهای کار سالم و ایمن را توصیه کرد. وزارت کار باید پیشگام در اجرای کنواسیونها و رویکردهای بینالمللی باشد. باید بتوانیم این کنوانسیونها و رویکردها را با فراهم کردن زیرساخت و فضای مورد نیاز اجرا کنیم. انتظار میرود که در وهله اول خود وزارت کار و سپس سایر مراکز متولی ایمنی مانند بازرسی کار، مرکز تحقیقات و تعلیمات حفاظت کار، معاونت روابط کار و تشکلهای کارگری همه باید در حوزه ایمنی فعالترعمل کنند. تصور میکنم میتوان از اینجا شروع کرد و سایر دستگاهها را نیز به آن سمت سوق داد. اگر هیچ حرکتی نکنیم، روزانه شاهد اتفاقات بیشتری خواهیم بود؛ اتفاقی که متاسفانه امروزه تا این حد برایمان عادی شده است.
مرگبارترین حوادث معدن در ایران
برخی از حوادث رخ داده در معادن ایران چنان مرگبار بوده که ابعاد جهانی پیدا کرده است. انفجار معدن زغالسنگ طبس، پر تلفاتترین حادثه مربوط به معادن در ایران بود که شهریورماه ۱۴۰۳ در یکی از کارگاههای شرکت زغالسنگ معدنجوی طبس رخ داد و تبدیل به یکی از سیاهترین روزهای این ماه شد. این حادثه که ناشی از نشت گاز متان بود، منجر به انفجار در بلوک C این معدن شد. در لحظه انفجار بیش از ۲۰ کارگر در این معدن مشغول به کار بودند و روزانه تعدادی از اجساد معدنچیان خارج میشد. این اتفاق در حالی میافتاد که همکاران و خانوادههای معدنچیان روزهای متمادی در کنار معدن منتظر رسیدن خبری از آنها بودند، اما انتظار برای برخی از خانوادهها پایان خوشی نداشت و در حالیکه امیدوار بودند عزیزانشان زنده از تونل خارج شوند، متاسفانه این اتفاق رخ نداد و پیکر معدنچیان فوتی را تحویل گرفتند. این حادثه مرگبار جان ۵۲ معدنچی را گرفت. صبح روز سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ، انفجار در معدن زمستانی یورت در آزادشهر گلستان، فاجعهای را رقم زد. نیروهای امدادی به محل حادثه رفتند تا امدادرسانی کنند، اما ورودی معدن مسدود شده بود. محل حادثه تنها یک راه خروج داشت، کارگران در عمق ۱۳۰۰ متری گرفتار شده بودند و هیچ راه تنفسی نداشتند. شب اول حادثه امدادگران فقط توانستند به عمق ۸۰۰ متری تونل بروند که تعدادی از معدنچیان بهعلت گازگرفتگی مجروح و به خارج تونل منتقل شدند. با نزدیکتر شدن به پایان روز، امیدها برای زنده پیداکردن کارگران کمتر شد، این در حالی بود که ۴۳ کارگر و مهندس در عمق تونل شماره سه معدن گرفتار بودند. در پایان روز امدادگران ۳۵ جسد را به بیرون منتقل کردند. بررسیها نشان میداد هنوز اجساد دیگری در تونل هستند که باید خارج شوند اما رسیدن به اجساد کار سختی بود. شش روز بعد و در ۱۹ اردیبهشت ماه، ابتدا هفت جسد و ساعاتی بعد جسد آخرین مفقودی کشف شد. معدن زمستان یورت جان ۴۳ کارگر و مهندس معدن را گرفت. حادثه معدن یال شمال، حادثه دیگری بود که ۲۸ آذر ۱۳۹۱ در معدن زغالسنگ یال شمال در ۲۵ کیلومتری طبس رخ داد. در این حادثه که به دلیل تجمع و انفجار گاز متان وقوع یافت، هشت معدنچی کشته شدند.
این داستان ادامه دارد
پس از حادثه معدن طبس به نظر می رسید ،سریال حوادث مرگبار در معادن به قسمتهای پایانی خود می رسد اما همچنان خبرهای تلخی از معادن به گوش می رسد و اگر بحث ایمنی جدی گرفته نشود دیر یا زود شاهد حادثه مرگبار دیگری مانند معدن طبس یا زمستان یورت خواهیم بود. درهفدهمین روز فروردین۱۴۰۴ اولین حادثه مرگبار در معدن سنگ باریت شماره چهار عبدا... آباد مهاباد رخ داد. در اثر این حادثه که به دلیل ریزش معدن اتفاق افتاد، یکی از کارگران به خاطر ریزش سینه کار معدن، جان باخت و کارگر دیگر که راننده بیل مکانیکی بودزخمی وبه مرکز درمانی منتقل شد. به گفته رئیس دادگستری آذربایجان غربی، نفوذ آب باران به سطوح فوقانی دیواره معدن و ریزش آن روی کارگر علت حادثه بود. در حالی که برابر مقررات ایمنی معادن، فاصله بین نزول باران وفعالیت معدنی باید ۲۴ساعت باشد،اما به دلیل بی احتیاطی سرپرست و کارفرمای معدن، کارگران از اول صبح در محل مشغول به کار شدندکه این حادثه تلخ رخ داد. هجدهم فروردین ۱۴۰۴ یک مورد حادثه درمعدن خصوصی مهماندویه دامغان به هلال احمر و اورژانس گزارش شد. امدادگران پایگاه نعیمآباد راهی معدن شده و در ادامه با دستور مدیر عامل هلال احمر استان سمنان چند تیم دیگر به آنها اضافه شدند. در زمان نشت گازهفت نفر در داخل معدن حضور داشتند. تیم های امداد معدن وارد تونل ها شدند تا بتوانند افراد گرفتار را نجات دهند، اما در همان بررسیهای اولیه مشخص شد هرهفت معدنچی به علت خفگی با گاز جان خود را از دست دادهاند. پس از ساعتها عملیات، تیمهای امدادی موفق شدند اجساد جانباختگان را از داخل معدن خارج کنند. ۲۰ فروردین نیز وقوع یک حادثه در معدن روستای آهنگ در شهرستان بجستان، منجر به فوت یکی از اعضای گروه ایمنی شد. این حادثه زمانی رخ داد که نیروهای ایمنی در حال حرکت به سمت پناهگاه بودند. بنا بر اعلام فرماندار بجستان، گروه ایمنی متشکل از سه نفر، مشغول ایمنسازی دیوارههای معدن برای ورود کارگران بودند. درهمین هنگام لحظهای برق قطع شد که نیروها به سمت یکی از پناهگاههای معدن رفت، اما قطعه سنگی از نیم طبقه بالایی معدن جدا شده و به سر یکی از نیروهای ایمنی برخورد کرد. این حادثه مرگ نیروی ۴۶ ساله اهل تربت جام را به دنبال داشت، امادو نیروی دیگر دچار مصدومیتهای جزئی شدند. در حادثه دیگری که چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت امسال رخ داد،براثرسقوط لودر درحال حرکت ازارتفاع در معدن دوبرادران مومن آباد سمنان دو سرنشین جان باختند.به گفته یکی ازعوامل حاضر درمحل، یکی از سرنشینان لودر، راننده ماشین بیل مکانیکی بوده که در آن لحظه راننده لودر را همراهی میکرد، اما سهل انگاری و بی احتیاطی راننده لودر باعث سقوط از ارتفاع و مرگ دو سرنشین شد.