خبرنگار:آقای فتحی، تصویری که از یک مدیرعامل موفق در صنعت ایران داریم، فردی است که همیشه در حال کار است و شاید حتی فرصت پاسخ به تلفنهای شخصیاش را هم ندارد. اما شما این تصویر را به هم زدهاید. با وجود مدیریت مجموعههای موفق صنعتی، شما را فردی میشناسند که برای زندگی شخصی و تفریحات هیجانانگیزش وقت کافی دارد. راز این پارادوکس چیست؟
اصلان فتحی: این پارادوکس نیست، بلکه نتیجه یک انتخاب آگاهانه است. هدف من از ابتدا این نبود که فقط یک کسبوکار بسازم، بلکه میخواستم سیستمی طراحی کنم که کسبوکارها را بگرداند. این دیدگاه را از پدرم به ارث بردهام که همیشه بر نظم و ساختار تأکید داشت. در سالهای اول، من هم مثل خیلیهای دیگر غرق در کار روزمره بودم. اما خیلی زود فهمیدم اگر قرار است رشد کنیم، من نباید قهرمان مجموعهها باشم؛ بلکه باید سیستمی بسازم که بدون نیاز به حضور دائمی من، قهرمانانه عمل کند. این آزادی امروزم، نتیجه همان تصمیم است.
خبرنگار: اشاره کردید که این مسیر حاصل یک انتخاب بوده. اولین قدمها برای ساختن این سیستم در مجموعههایتان چه بود؟ بزرگترین چالشی که در ابتدای راه با آن روبرو شدید چه بود؟
اصلان فتحی: بزرگترین چالش، تغییر فرهنگ سازمانی در بخشهای مختلف بود. کارمندان به یک روش سنتی عادت کرده بودند که همهچیز به یک نفر ختم میشد. مقاومت زیادی در برابر استانداردسازی وجود داشت. به یاد دارم که یکی از اولین کارهایی که انجام دادیم، ایجاد یک فرآیند استاندارد برای پاسخگویی به مشتریان و ثبت سفارشها بود. در ابتدا همه شکایت داشتند که این کارها دستوپاگیر است، اما بعد از چند ماه، وقتی دیدند که خطاهای انسانی نزدیک به صفر شده و رضایت مشتری بالا رفته، خودشان به این فرآیند ایمان آوردند. این مسیر اصلاً کوتاه نبود؛ این دستاورد حاصل ۱۵ سال تلاش مداوم، آزمون و خطا و کار شبانهروزی در حوزههای تولید، طراحی و مهندسی فرآیندهاست. این یک پروژه کوتاهمدت نبود، بلکه یک سرمایهگذاری بلندمدت روی فرهنگ و ساختار مجموعههایم بود.
برای آشنایی بیشتر با مسیر حرفهای من میتوانید درباره اصلان فتحی را بخوانید.
خبرنگار: شما با اطمینان کامل از تیمها و مدیران خود صحبت میکنید تا جایی که میتوانید چند روز از کار دور باشید. چطور تیمهایتان را در مجموعههای مختلف به این سطح از استقلال و مسئولیتپذیری میرسانید؟
اصلان فتحی: با دو ابزار کلیدی: شفافیت و اختیار. ما از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) به شکل بسیار جدی استفاده میکنیم. هر مدیر و هر تیمی به وضوح میداند که چه معیارهایی برای سنجش موفقیتش وجود دارد. وقتی سیستم شفاف باشد و درآمد صحیح حاصل از عملکرد درست به مدیران و تیم انگیزه بدهد، آنها خودشان مالک فرآیندها میشوند. من به مدیرانم نمیگویم چه کاری انجام دهند؛ بلکه به آنها دادهها و ابزارها را میدهم تا خودشان بهترین تصمیم را بگیرند. سیستمسازی به معنای محدود کردن انسانها نیست، بلکه به معنای آزاد کردن پتانسیل آنهاست. وقتی یک مدیر میبیند که با تصمیمات درست، بهرهوری تیمش و در نتیجه درآمد مجموعهها بالا میرود، دیگر نیازی به نظارت مستقیم من ندارد.
خبرنگار: و ثمره این آزادی، تفریحات بسیار خاص و پرانرژی شماست. چرا اسکی روی آب و آفرود؟ این انتخابها چه ارتباطی با شخصیت مدیریتی شما دارند؟
اصلان فتحی: این دو تفریح، مکمل شخصیت من هستند. اسکی روی آب یک ورزش شدیداً تمرکزی است. وقتی با سرعت روی آب حرکت میکنید، حتی برای یک ثانیه هم نمیتوانید به مشکلات کاری فکر کنید. این یک مدیتیشن فعال است که ذهن را به طور کامل پاکسازی میکند. از طرف دیگر، تیونینگ خودرو و آفرود برای من یک پروژه مهندسی و یک ماجراجویی است. من ساعتها وقت صرف تقویت و بهینهسازی خودروی آفرودم میکنم. این کار شباهت زیادی به سیستمسازی در مجموعههایم دارد: یک سیستم پیچیده (خودرو) را بررسی میکنی، نقاط ضعفش را پیدا میکنی، قطعات بهتری جایگزین میکنی و آن را در سختترین شرایط تست میکنی تا به عملکرد بینقص برسی.
خبرنگار: به نظر میرسد آفرود برای شما فراتر از یک سرگرمی است. اشاره کردید به طبیعتگردی و ماندن در جنگل. ممکن است یکی از تجربیات خاص خود در این سفرها را برای ما تعریف کنید؟
اصلان فتحی: حتماً. به یاد دارم در یکی از سفرها، در اعماق یک جنگل بکر، ماشین در گلولای سنگینی گیر کرد. چند ساعتی از شب گذشته بود، هیچکس آن اطراف نبود و تلفن هم آنتن نمیداد. در آن لحظه، شما هستید و یک مشکل واقعی که باید حل شود. نه مدیر هستید، نه مدیرعامل. فقط یک انسان در برابر طبیعت. آن شب، با آرامش و با استفاده از ابزارهایی که داشتم، ساعتها تلاش کردم و بالاخره ماشین را بیرون کشیدم. آن تجربه به من یادآوری کرد که مهم نیست چقدر سیستمهای بزرگ میسازیم، در نهایت این توانایی حل مسئله در لحظه است که اهمیت دارد. علاوه بر این، لحظاتی هست که در سکوت مطلق جنگل نشستهام و ناگهان یک حیوان وحشی را در چند قدمی خودم دیدهام. آن رودررویی با حیات وحش، یک حس احترام عمیق به طبیعت و قدرت آن در من ایجاد میکند و باعث میشود روحم با جنگل و طبیعت یکی شود. این تجربهها به من حس فروتنی در برابر عظمت طبیعت و دیدگاه وسیعتری میدهد.
خبرنگار: این ارتباط میان تجربیات شخصی و مدیریت کسبوکار شگفتانگیز است. شما گفتید که به ۳ تا ۵ روز زمان برای این تفریحات در ماه نیاز دارید. اگر این زمان را به خودتان ندهید چه اتفاقی میافتد؟
اصلان فتحی: اگر این وقفه ایجاد نشود، به تدریج خلاقیتم کم میشود و درگیر جزئیات بیاهمیت روزمره میشوم. ذهنم دیگر آن شفافیت و آمادگی لازم برای تصمیمگیریهای کلان را ندارد. این سفرها برای من مثل یک سرویس دورهای برای یک ماشین عملکرد بالاست. شما نمیتوانید از یک موتور قدرتمند انتظار داشته باشید که بدون رسیدگی، همیشه در اوج کار کند. ذهن من مهمترین ابزار کسبوکارهای من است و طبیعت و هیجان، بهترین ابزار برای نگهداری از آن. اگر ذهنم برای کار آماده نباشد، بهترین سیستمها هم نمیتوانند کمکی کنند.
خبرنگار: و به عنوان کلام آخر، چه توصیهای برای کارآفرینان جوانی دارید که امروز ۱۸ ساعت در روز کار میکنند و فکر میکنند این تنها راه موفقیت است؟
اصلان فتحی: به آنها میگویم که بین "مشغول بودن" و "موثر بودن" تفاوت بزرگی وجود دارد. کار سخت لازم است، اما کار هوشمندانه حیاتی است. به جای اینکه ۱۸ ساعت در کسبوکارهایتان کار کنید، چند ساعت را صرف کار کردن روی کسبوکارهایتان کنید. فرآیندها را بنویسید، آنها را بهینه کنید و به تیم خود اعتماد و اختیار بدهید. هدف نهایی نباید فقط ساختن شرکتهای پولساز باشد، بلکه باید ساختن یک زندگی باشد که از آن لذت میبرید. ثروت واقعی، داشتن زمان و آزادی است و سیستمسازی، مطمئنترین جاده برای رسیدن به این ثروت است.
«برای ارتباط مستقیم یا دریافت مشاوره میتوانید از طریق تماس با اصلان فتحی اقدام کنید.»