جام جم آنلاین؛ بهزاد مرادی اظهار کرد: چهار دهه پیش، نوجوانی چهاردهساله بودم که نخستین نتهای زندگی موسیقاییام را در کنار استاد جمشید عزیزخانی نواختم. آن روزها هنوز جوان و تازهکار بودم، اما استاد با صبر بیپایان و مهربانی بیحد، نه تنها نوازندگی تنبور را به من آموخت، بلکه راه هنر، صداقت و انسانیت را نیز نشانم داد.
هر اجرای استاد پیوندی میان موسیقی و مردم بود
وی افزود: همراهی با استاد تجربهای فراتر از موسیقی بود. در محضر او صبر، اخلاق هنری و بزرگواری آموختم و دریافتم که موسیقی تنها نت و آهنگ نیست، بلکه پلی است میان دل انسان و حقیقت. او مرا به سفرهای هنری و اجتماعی برد، در اجراها و ضبطها شریک کرد و هر لحظه با مثالزدنیترین رفتارهای انسانی و حرفهای راهنمای من بود.
این نوازنده و مقامدان تنبور بیان کرد: در این چهار دهه همکاری افتخار داشتم بیش از چند ده اثر از ساختههای خود را با صدای استاد اجرا کنم؛ آثاری که یادگاری از رفاقت، همکاری و عشق بیپایان او به هنر و انسانیت هستند. از جمله این آثار میتوان به عبادت، گلاره، باران رحمت، یار ما، چشمه طهور، میخانه، سروسمن، وصل جانان، خلوتگزیده، حلقه پیر مغان، وادی عشق و صدای مناجات اشاره کرد.
مرادی ادامه داد: همکاری ما فراتر از استودیو و ضبط آثار بود. با استاد در صدها اجرا و کنسرت در ایران و خارج از کشور حضور داشتیم؛ در داخل ایران در تالار وحدت، تالار رودکی، نیاوران و انتظار و در کشورهای مختلف از جمله روسیه، پاکستان، مالزی و ژاپن روی صحنه رفتیم.
وی خاطرنشان کرد: در این مسیر، چند مقام اول کشوری در فستیوالهای موسیقی کسب کردیم و آثار و اجراهای ما مورد تحسین هنرمندان و مردم قرار گرفت. هر اجرا فرصتی بود برای نمایش توانمندیهای استاد و پیوند میان موسیقی و مردم.
نماد مردانگی، بزرگواری و مهمان نوازی بود
مرادی با یادآوری خاطرات خود با استاد افزود: در سفر به روسیه پس از اجرا، ما را به گردش بردند و از جمله به کتابخانه بزرگ میدان سرخ رفتیم، جایی که افتخار دیدن کتاب کرمانشاهان اثر استاد محمدعلی سلطانی نصیبمان شد. سپس به قبرستان مشاهیر روسیه رفتیم و استاد در کنار برف و یخ، چشم بر مزار شاعر کرمانشاهی ابوالقاسم لاهوتی دوخت و با صدای مخملی خود آواز سر داد. آن لحظه چنان تأثیری بر حاضران گذاشت که حتی اشک در چشمان سفیر و رایزنیهای جمهوری اسلامی ایران جاری شد.
او تصریح کرد: جمشید عزیزخانی تنها یک هنرمند بیبدیل نبود؛ او نماد مردانگی، بزرگواری و مهماننوازی بود. هر کس حتی برای نخستین بار با او همنشین میشد، صفای دل و بزرگواریاش را برای همیشه به یاد میسپرد. او در شادی و غم، در سفر و حضر، همیشه کنار دوستان و مردم بود و با دلسوزی بیپایان یار و همراه آنان به شمار میرفت.
مرادی گفت: اما سرانجام آن لحظه سخت فرا رسید و استاد عزیزخانی دار فانی را وداع گفت. این وداع نه تنها غم از دست دادن یک هنرمند بزرگ بود، بلکه یادآور عظمت، مردانگی و نقش جاودانه او در موسیقی کرد و ایران به شمار میرفت.
وی در پایان اظهار داشت: استاد جمشید عزیزخانی صدای ملت خود بود؛ آیینه فرهنگ و هویت کرد و چراغ راه نسلهای آینده.
جمشید عزیزخانی هنرمند پیشکسوت کرمانشاهی پس از یک دوره بیماری پنجشنبه (۲۰ شهریورماه) در ۶۸ سالگی در بیمارستانی در تهران دارفانی را وداع گفت.
جمشید عزیزخانی متولد مهر ۱۳۳۵ در کرمانشاه بود. او خواننده و آهنگسازی شناختهشده در موسیقی کُردی و ایرانی به شمار میرفت.
عزیزخانی فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۵۳ با شرکت در اردوی رامسر آغاز کرد و مقام نخست آواز را به دست آورد. نخستین آثارش «سفرنامه کردستان» و «ریوار» در سالهای ابتدایی انقلاب منتشر شدند.
در دوران دفاع مقدس، با حضور در صداوسیمای کرمانشاه و غرب کشور، دهها اثر کُردی و فارسی برای رزمندگان و مردم مناطق جنگزده اجرا کرد.
او در طول بیش از چهار دهه فعالیت نزدیک به ۸۰۰ قطعه موسیقی محلی و ملی تولید کرد و از سال ۱۳۷۸ همکاری رسمی خود را با مرکز موسیقی صداوسیما آغاز کرد.