علاوه بر این به نظر میرسد برخی جوانان بر این باورند که دانشگاه و درس خواندن دیگر همچون گذشته کارگشا نیست، به همین دلیل آنان در مسیر شغلی و حرفهای دیگری گام بر میدارند؛ نگرشهایی که برای آموزش عالی کشور زنگ خطر بهشمار میرود.
دانشگاه، بدون جذابیت
بیرغبتی و تمایل نداشتن به انتخاب رشته فقط معطوف به امسال نمیشود، بلکه روندی است که در سالهای گذشته هم تکرار شده چرا که پارسال نیز از مجموع یک میلیون و ۲۷۴هزار و ۶۱۲ داوطلب کنکور، یک میلیون و ۳۰ هزار و ۵۱۵داوطلب مجاز به انتخاب رشته شدند اما حدود ۶۳۰ هزار نفر انتخاب رشته کردند. به این ترتیب پرسشی که مطرح میشود این است چه عواملی باعث شده تحصیل دانشگاهی که سالها بهعنوان تنها مسیر موفقیت معرفی میشد، برای گروه بزرگی از جوانان جذابیت خود را از دست بدهد؟ حسین نصیری، مدیر گروه آموزش عالی و تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس در گفتوگو با جامجم و در پاسخ به این پرسش میگوید: «یکی از دلایل این تغییر، تحول در مطلوبیتهای دانشآموزان و خانوادههاست. پیشتر، صرفا قبولی در دانشگاه برای خانوادهها اهمیت داشت؛ اینکه فرزندان بتوانند در یک رشته تحصیلی وارد دانشگاه شوند اما اکنون مسائل مهمتری در کنار این موضوع شکل گرفتهاند؛ از جمله اینکه در آینده چه شغلی بهدست خواهند آورد، درآمد آن شغل چقدر خواهد بود و کیفیت دانشگاه نیز برایشان اهمیت پیدا کرده است.»
آنطور که او توضیح میدهد امروزه داوطلبان حاضر نیستند به هر قیمتی و در هر رشتهای وارد دانشگاه شوند. بهعبارتی، میزان آگاهی و مسئولیتپذیری دانشآموزان و خانوادهها نسبت به گذشته تغییر کرده است. نظام آموزش عالی و دانشگاههای ما، اولا با افت سطح کیفی مواجه شدهاند و ثانیا رشتههای تحصیلی خود را متناسب با نیازهای روز و خواستههای متقاضیان بهروزرسانی نکردهاند.
با صندلیهای خالی چه کنیم؟
یکی از چالشهای اساسی نظام آموزشی کشور، وجود همین صندلیهای خالی در رشتههای مختلف است. واقعیت آن است که انتخاب داوطلبان به بازار کار گره خورده اما کاهش تقاضا برای برخی رشتهها میتواند به تعطیلی تدریجی آنها بینجامد. حسین نصیری اعتقاد دارد که این کاهش میل در دانشگاههای غیردولتی نیز محسوستر است؛ برای نمونه، درسال۱۳۹۲ تعداد دانشجویان دانشگاه پیام نور حدود یک میلیون نفر بود اما اکنون به حدود۳۰۰تا۴۰۰ هزار نفررسیده.با این حال راهکار و سیاستهای آموزش عالی برای این صندلیهای خالی به این شکل است؛ طبق اعلام سازمان سنجش، در مرحله اول بخشی از صندلیهای خالی دانشگاهها از طریق تکمیل ظرفیت پر میشود.دراین مرحله،رشتهها ودانشگاههایی که بعد از اعلام نتایج مهرماه همچنان ظرفیت خالی داشته باشند، دوباره اعلام نیاز کرده و داوطلبان جدید را پذیرش خواهند کرد. بخشی دیگر برای نیمسال دوم (بهمنماه) در نظر گرفته میشود تا داوطلبانی که در مهرماه انتخاب رشته نکردهاند هم امکان ثبتنام در دانشگاه را داشته باشند.یکی دیگرازسیاستهای آموزش عالی،افزایش پذیرش دانشجوبدون کنکوروفقط براساس سوابق تحصیلی است. به این شکل، داوطلبانی که رتبه کافی برای رشته مورد علاقهشان را نگرفتهاند، میتوانند با معدل دیپلم وارد دانشگاه شوند.
بازآفرینی دانشگاهها
اما چرا تقریبا هر سال نیمی از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته به قول معروف عطای انتخاب رشته را به لقایش میبخشند و تصمیم میگیرند که در بزنگاه نهایی پای برگه انتخاب رشته خود را امضانکنند؟راهکار این مسأله چیست؟مدیر گروه آموزش عالی و تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس بر این باور است هر رشتهای که نتواند نیازهای بازار کار را پاسخ دهد، اکنون با افت شدید تقاضا مواجه شده است. آنطور که او توضیح میدهد؛ برای رشد نظام اقتصادی کشور، دانشگاهها باید بازآفرینی و با استانداردهای کیفی جدید همگام شوند. یعنی سطح کیفی دانشگاهها و رشتهها باید ارتقا یابد؛ سرفصلها تغییر کند، محتوا بهروز، رشتههای جدید تعریف و همچنین رشتههای میانرشتهای نیز طراحی شوند.
همه این موارد باید با رعایت استانداردهای کیفی همراه بوده و تأکید اصلی برمهارتآموزی باشد، نه صرفا انتقال مجموعهای از محتوا. به نظرمیرسد بحران بازار کار، کاهش جذابیت بسیاری از رشتهها، افزایش هزینههای تحصیل بهخصوص در دانشگاههای غیردولتی و گرایش به مسیرهای جایگزین، از جمله دلایل انتخاب رشته نکردن داوطلبان است. بنابراین بهترین راهحل برای خلق جذابیت دررشتههای دانشگاهی،اصلاح سیاستگذاریهای کلان آموزش عالی،حمایتهای مالی و بورسیهای از دانشجویان و تقویت آموزشهای مهارتی برای رفع همان دغدغههای بازار کار بهشمار میرود.