برخی افراد از اساس با انتشار این بیانیه مخالف بودند، برخی دیگر با محتوای آن و گروهی نیز با ادبیات بهکاررفته در آن. این بدان معنا نیست که دیگر جریانهای سیاسی با این بیانیه مخالفت نکردهاند، بلکه مخالفتهای موجود از سوی اصلاحطلبان، وزنی متفاوت داشت و از جایگاه ویژهای برخوردار بود. بهعنوان نمونه، افرادی به صراحت پرسیدند که چرا در این بیانیه که برخی از آن با عنوان «بیانیه تسلیم و ذلت» یاد کردهاند اشارهای به تقویت قوای نظامی و دفاعی کشور نشده است، آن هم در شرایطی که کشور با تهدید نظامی مستقیم مواجه است.بیانیه مذکور، نهتنها کمکی به حل مسائل کشور نکرد، بلکه در شرایطی که ایران تحت حمله و تهدید رسمی قراردارد،بهنوعی به تقویت مواضع دشمن انجامید و ازسوی بسیاری ازدلسوزان نظام وحتی چهرههای اصلاحطلب نیز با واکنش منفی مواجه شد. درچنین شرایطی نامه رئیس جبهه اصلاحات به صداوسیما برای گلایه درباره اینکه فرصت دفاع به تنظیمکنندگان این بیانیه داده نشده، خود حاوی تناقضاتی است. تنظیمکنندگان این بیانیه که سستی استدلال آنها در اقدامات و مواضع دشمن روشن شده است، در طول دو دهه گذشته بارها و بارها در برنامههای مختلف به خصوص در قالب مناظرات تلویزیونی برای اعلام مواضع خود داشتهاند و اگر قرار باشد بیانیهای که گزارههای موجود در آن صراحت گفتمانی دارد، دوباره نیاز به تکرار داشته باشد، باید گفت نویسندگان بیانیه احتمالا یا به درک بالای مخاطبان اعتقادی ندارد یا متاسفانه به دنبال پیگیری گفتمان جدلی و اختلافبرانگیز هستند. هر چند عقیده شخصی من این است که بازهم باید به این دوستان در قالب مناظرات فضا و تریبون طرح ادعاهایشان داده شود تا هیچ شائبهای در تشخیص فرق میان نگاه مبتنی بر شناخت دقیق از واقعیتهای روابط قدرت در غرب با نگاهی که با خوشگمانی به غرب به دنبال حل یکشبه همه مسائل کشور است، باقی نماند.