یا اتحاد بین دشمنان قسم خورده' ی تروریست و برانداز انقلاب اسلامی و مردم فداکار و مدافع انقلاب اسلامی ' بین حزب اللهی ها و سلطنت طلبان و منافقان تا زمانی که توبه نکرده باشند ' ممکن نیست با وجود این اگر سلطنت طلب و تروریستی زخمی و در حال مرگ به شما که پزشک هستید نیازمند شود ' دین اجازه نمی دهد معالجه اش نکنید . در خود عرصه دین هم در ملت مومن و کافر وجود دارد که با یکدیگر تضاد دارند ولی همان کافر از سوی خدا و رسول خدا انسان و دارای حقوق اجتماعی به شمار آمده و کل آدمیزادگان به عنوان آدمی زاده حقوقی بگه گردن دارند . یعنی همواره خداوند بدون ان که حق ک باطل را مساوی بنامد ' دایره ای فراتر از تضاد بین انسان تعریف کرده که تا حد ممکن با تاکید بر مسترکات از خشونت غیر ضروری بپرهیزند و تنها در واجبات به تکلیف استقامت در جنگ عمل کنند و همواره راهی برای روابط الهی باقی بگذارند . درک این خط و فصل مشترک و عدم افراط و تفریط در تقابل حق و باطل و مراعات فرمان خدا سرچسمه رستکاری است و عدم خشونت غیر لازم . امام در سال ۵۷ به یاری خدا توفیق یافت بیشترین وحدت را در میان قشرهای مختلف مردم پدید آورد . و با تعیبن درست مرز مشترک مردم را به اتحاد بر سر انجام تکالیف الهی رر هر مقطع فرا خواند و صف رویارویی را درست تعیین کرد . در مبارزه برای سرنگونی رژیم وابسته و خدمتگزار اجنبی در سال ۵۷ ' جز عده قلیلی از ساواکی ها و اعضای فاسد و کشتارگر حکومت شاه که گریختند و یا پنهان شدند ' ' بقیه مردم یا در جهاد شرکت کردند و یا دست به جنگ با اکثریت مردم مسلمان خواهان جمهوری اسلامی نزدند . ولو اقشار و اهل تکاثر و اشرافیت وابسته و سرمایه داران دلال متنعم از فساد و ظلم پهلوی سکوت پیشه کردند . پس باید گفت تفاوت در خواست ها وجود داشت و اقشار بنا به در جه ایمان و تقرب به امام ره اهداف الهی انقلاب را درک می کردند ولی اکثریت ملت در یدنگونی دیکتاتوری شاه و میروی از امام در این هدف به وفاق دست یافته بودند . اما به محض سدنگونی ' در خصوص ادامه کار و به سرانجام رساندن آرمان نطدح شده طی مبارزه سراسری ' یعنی تحقق استقلال ' آزادی جمهوری اسلامی گسست ظاهر شد . پس علیرغم اختلاف گاه بر مدار یک امر حیاتی مشترک ' وحدت ضروری می شود . مثلا در برابر حمله به ایران و نجاوز به آن ممکن است، مردمی اهل ذکر ونماز و وفادار به جمهوری اسلامی با سکولارها و حتی مخالفان حکومت دینی ' عقد اتحاد ببندند و.....آنچه همچنان حقیقت خود را حفظ می کند خواست آنان در ارتباط با ایران است . هر جریان اجتماعی و سیاسی و طبقاتی و ایدئولوژیک و.....توقعی از ایران دارد و ایران را برای تحقق خواست خود می خواهد .. و با از بین رفتتن تهدید مشترک ' هر جریان حقیقت خود و منویاتش را بروز می دهد .
این موضدع یک قاعده کلی است و در انقلاب ایران هم بارها آزموده شد و امروز هم ظاهر شده است . و البته یکی از راه های بازگشت دشمن اجنبی وارد شدن در این منازعات داخلی و قوی کردن جریانی است که با هم منافع مشترک دارند . و همان طور که گفتم علل و موجبات گسست ' و منافع متفاوت از قبل بوده و در زمینه و زمان مناسب بروز می یابد ..مثلا:
اولین ظهور جداشدن مسیر بین شرکت کنندگان انقلاب اسلامی از سوی تجزیه طلبان و سازمان های سیاسی قومی ظاهر شد . اتفاقا آنان مثل دموکرات ها در کردستان از قبل مرنبط با ییا بوده و همواره تحت نفوذ سیایتهای استعماری قرار داستند و با سیا و موساد نرتبط بودند .بلوای کردستان اولین ظهور و خونریزی برهم زنندگان اتحاد اولیه بود . آنان با فریب و دروغ مردم جاهل و دارای زمینه گسست و تحت تاثیر یک تاریخ منازعه قومی را گرد آوردند که البته رنجهای فراوانی از سوی رژیم جائر تحمل کرده بودند .و یک ماه از عمر انقلاب نگذشتهدبود که وفاق را خود برهم زدند . و فرصت نفس کشیدن برای تجرای تعهدات آرمانی به جمهوری ایلامی ندادند .
دومین جریان برهم زننده اتحاد برای استقلال و آزادی از قید سلطه اجنبی ' ' جریان ضعیف چپ مارکسیستی در میان کارگران بود . البته کارگران ضعیف ترین قشر در معرض آسیب بودند و توقع رسیدگی به وضع شان منطقی بود و دولت موقت باید فکری عاجل برای گرسنگی شان می کرد و کارخانه ها را براه می انداخت . اما فرصت طلبی جریان آن بود که به بهانه مطالبات رهبردی ' همین حالا کارخانه ها را به آشوب می کشاندند . و کارگران وابسته به فدایی ها و مجاهدین مارکسیست لنینیست و دیگر گروه های کوچک جند ده نفره 'در حد اعتصاب غذا مرحوم فروهر را در وزارت کار تحت فشار قرار دادند . و کوشیدند دست کم بخش کوچکی از کارگران را ار انقلاب جدا کنند و برابرش قراردهند .
در همین زمان نیروهای خاموش مخالف و بازماندگان ساواک ' فرصت را مناسب دیدند تا به بهانه قانون مراعات حداقل حجاب در ادارات بایستند و زنان بی حجاب را سازماندهی کنند و از طریق بانوان سارمان زنان شاه و ....' تظاهرات ضد حجاب راه انداختند .
اکنون نیروهای کمونیست و تجریه طلب در استانهای مرزی و قشرهای فاقد ایمان به اسلام و غرب پرستان رادیکال باز مانده رژیم شاه ' در صحنه گسست ظاهر شدند . در سال ۵۸ اینان قلیل و فاقد هر اعتبار بودند و در چشم کل ملت منفور به حساب می آمدند . اما یک اتفاق به قدرت نسبی گروهکها منجر گشت و آن شقاق در لالا و در حکمرانی بود . جریان نهضت آزادی و مدحکم بازرگان و یحابی ' افرادی معتبر بودند و می اندیشیدند با سرنگونی شاه کل خواست انقلاب برآورده شده و باید به انقلابیگری پایان داد و قدرت یکپارچه دولت موقت را برسمیت شناخت . بازرگان کسی بود که می اندیشید روحانیت قادر به اداره جامعه و کشورداری و حکومت نیست و نباید حکومت کند و باید قدرت را دربست به نهضت آزادی تحویل دهد و چون امام را جدی در تحول بنیادین و انقلابی دید ' بدون پنهان کردن تفکر خود استعفا کرد . او تصور نمی کرد همه پشتیبانی ملت از او به سبب فرمان امام ره بوده و در صورت تقابل با امام پشتیبانی عمومی را از دست می دهند و جز گروه معدودی از آنان باقی نمی ماند . . پس خواست های لیبرالی نهضت آزادی بار گشت به نظم موجود سرمایه داری جهانی و عادی سازی و ادامه نظم پیرامونی و عدم چالش انقلابی با سلطه جهانی بود . اما اما بقا به شرط پذیرش سلطه اجنبی را قبول نداشت و اصلا مخالفت امام ره با شاه و رژیم پهلوی که منجر به سرنگونی آن شد 'در وهله اول به علت وابستگی و نوکری و همدستی با نظام استعماری سلطه و بویژه آمریکا بود که او را شیطان بزرگ نامید و آمریکا نماد و نشان تلاش شیاطین کفر برای نابودی اسلام و غارت ایران و سرپرستی جبار و ظالمانه و کودتایی بر ایران و مردم مسلمان بود . از همان آغاز پس از پیروزی انقلاب ' دوگانگی خواست روشنفکران غربگرا و پس از چندی شرقگرایان ' علنی گشت و آسیب های خود را ببار آورد . هنرمندان و اساتید دانشگاه و نویسندگان غرب باور و شرق باور ' در مقابل راه امام قرار گرفتند . امروز کاملا مسجل است در هریک از این گردنه های صعب اگر امام کمترین تزلزلی لز خود نشان می داد نتیجه اصمحلال جمهوری اسلامی ' ویرانی و نابودی استقلال و امنیت ملی و بحران و تکه پاره شدن ایران بود .
باز بین خواست انقلاب اسلامی و دسته های دیگر تضاد ظاهر شد . کسانی که به صف جهانی و استکباری دشمنان جمهوری اسلامی پیوستند و به خدمت شیطان در آمدند
.مراتب این جدایی بکسان نیست فرایند میر حسین موسوی با گسست بنی صدر فرق داشت هرچند خواست نهایی گسست شباهت دارد . بنی صدر به درنده ترین تروریسم پیوست که بعدها با صدام متحد شد و کارش امروز به پادویی اسرائیل کشید فرق می کند با جدایی امت از اتقلاب اسلامی و ولایت فقیه . بنی صدر جدا ار تفکرش ' بوسیله شهید دیالمه دچار گمان ارتباطات پنهانی با قدرت سلطه بود . سفر به اسرائیل و مسایلی که نصفه نیمه از آن گفتگو شد . اما امت و میر حسین موسوی هم که دارای اختلاف دیدگاه با راه امام و نظام حکومتی و ولایت فقبه بودند و گرایش ملی گرایی شان با مدرن گرایی آمیخته بود در دوره اول گرایش سوسیالییتی و تحت تاثیر تئوری راه رشر غیر سرمایه داری شوروی دشت و در دوره دوم مثل مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت گرفتلر غربگرایی شد . و البته او هم در نهایت به اغتشاش و همدستی روز افزون با شیطان در اجرای زرح براندازی گروید و از ریشه تعارض خود را با جمهوری لسلامی نشان داد . و خواست متفاوت تا حد همصدایی با سیاست های منطقه ای استکبار پیش رفت و با سکوت طولانی برابر تجاوز اسراییل و برانگیختن اعتراض هواداران بالاخره همان طرح را مطرح کرد که آمریکا و اسراییل درانداختند و در وسط نعرکه همصدای شرارت شد.
تعارض خواست جریان هاشمی و سازندگیش و خاتمی و اصلاح طلبی و روحانی و حزب او ' پس از امام عریان شد . اما آنان با تجربه بودند و صورتکی را حفظ کردند تا از درون حکمرانی پایگاه های استحاله مثل قوه مجریه و مجلس را در اختیار گیرند . . زمان طولانی تا سال ۸۸ لازم بود تا چهره ضد دلایت فقیه و متحد غرب بودنشان را فاش سازند . تازه فرایند گسست اعتدال و تدسعه از ولایت فقیه ' روح جمهوری اسلامی کاملا فرق داشت و .....
☆☆☆☆☆
امروز باید برای هرقدم در همراهی و وفاق برای حفظ استقلال و ساختن ایران این تجربه خواست های متفاوت از ایران را در نظر داشت بانکداران و سرمایه سالاری رانتخوار و دلال و پیرامونی و تشنه سرسپردگی به تجنبی فقط به چپاول داخلی و قدرت خود می اندیشد . ایران برای او امکانی برای کسب سود باد آورده و چپاول ببت المال و قروت همگانی است . خواست غربگرایان از حفظ ایران و مقابله با تجاوز به روی کار متندن سان و در مسالمت ایفای همدیتی با یلطه جهانی و عربی یازی ایران است. و.... الی آخر .
تنها کسانی.که خواهان استقلال ملی واقعی ایران و رهایی از سلطه کفر و ظلم هستند ' مومنان واقعی در بندگی خدا پیروان جانباز راه امام و رهبر معزز یعنی ' راه قرآن و عترت و عقل و در حقیت مردم ایران ' میلیون ها نفری از مستضعفان و تولیدگران و دست اندر کاران کشاورزی و صنعت و کسبه و تجار ملی هستند که چمدان آماده پر از دلار زیر سر ندارند و جز ایران پناهگاهی ندارند . خواست اینان در حفظ ایران با خواست اسلام و امام و رهبری انقلاب اسلامی در هم تنیده است ..
ایران برای بقای شرافتمندانه باید بر ابن اتحاد اصلی و لوارم و نتابج آن متکی باشد . عدالت و صداقت و استقامت و وفاداری و خیانت نکردن به مردم و حاکم نکردن نامحرمان شیطان زده و غرب پرست و حرامکار و معتمد اجنبی ' شرط اصلی وفاداری به انقلاب اسلامی و راه امام و حفظ ایران است .اقتدار جمهوری اسلامی با اقتدار نامحرمان غربگرا نابود می شود آنان متحدان وفاداری برای حفط ایران و جمهوری اسلامی و پایداری انقلاب اسلامی نیستند. و کل قدرت ایران و انقلاب را به پشیزی می فروشند و خود هم از ملک ری هیچ ارزنی بهره نخواهند برد . و مس از ایفای نقش شان یک شبه حذف خواهند شد .والسلام .