ترامپ از «پیشرفت عالی» سخن گفت، درحالی که پوتین بر«حذف علل ریشهای جنگ»تأکید کرد. از سوی دیگر حاشیههایی چون نامه ملانیا درباره کودکان اوکراینی منتقل شده به روسیه و فریاد خبرنگاری که از پوتین پرسید «آیا کشتن غیرنظامیان را متوقف میکنید؟» این دیدار را به صحنه نمایشی دیپلماتیک بدل کرد. کنفرانس مطبوعاتی ۱۲ دقیقهای پس از نشست که میلیونها بیننده منتظر آن بودند، بدون پذیرش سوال از سوی خبرنگاران، خود حاشیهای جنجالی برای این نشست بود. پوتین ابتدا صحبت کرد و روابط دوجانبه را «در پایینترین سطح خود از زمان جنگ سرد» خواند اما در ادامه از «درک متقابل» و «فضای سازنده» سخن گفت. ترامپ سپس از «پیشرفت عالی» سخن گفت، اما هیچکدام از رؤسای جمهور جزئیاتی از این نشست سه ساعته ارائه ندادند. این فرمت غیرمعمول که مانع از طرح سوالات شد، به نظر برخی تحلیلگران به نفع پوتین بود. چون او فرصت داشت روایت خود را بدون چالش مطرح کند. رسانههای غربی به شدت به این موضوع پرداختند و بسیاری پوتین را «برنده بیچون و چرای این نمایش سیاسی خواندند». جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، در مصاحبه با سیانان گفت: «ترامپ نباخت اما پوتین قطعا برد. ترامپ اجازه داد پوتین صحنه را کنترل کند و چیزی جز حرفهای کلی تحویل نگرفت.» نیویورک تایمز در سرمقالهای نوشت: «پوتین با آرامش و بدون امتیاز دادن، تصویر یک رهبر مسلط را ارائه کرد، در حالی که خوشبینی بیشازحد ترامپ، ناتوانی در گرفتن تعهدات ملموس را پنهان کرد.» پولیتیکو نیز تحلیل کرد: «پوتین با اول صحبت کردن و تعیین چارچوب مذاکرات، ابتکار عمل را در دست گرفت. فقدان توافق، به معنای حفظ وضعیت موجود برای روسیه است.» واشنگتنپست نیز خاطرنشان کرد: «پوتین با حفظ خواستههای حداکثری، مذاکرات را به نفع خود هدایت کرد.»
دیدار آلاسکا و پیروزیهای دیپلماتیک پوتین
پوتین پس از سه سال از شروع جنگ که توسط غرب جمعی مورد تحریم و طرد قرار گرفت دیروز با استقبال رئیسجمهور آمریکا روی فرش قرمز به خاک آمریکا پا گذاشت و رودررو با رهبر جهان غرب به مذاکره نشست. این منظره برای بسیاری از اوکراینیها و شهروندان اروپا و آمریکا پس از سه سال پروپاگاندای ضد روسی وحشتناک و به معنای یک شکست کامل بود. پیروزی دوم برای کرملین بهدست آوردن عنصر زمان است. پوتین پس از این نشست برای نیروهایش جهت پیشروی در خط مقدم و کسب زمینهای بیشتر در شرق اوکراین، زمان بیشتری خریده است. مشخص نیست که آیا ترامپ تحریمهای ثانویه را که ادعا کرده در روزهای آینده اعمال کند یا خیر، اما به نظر نمیرسد پوتین عجلهای برای آتشبس یا هر توافق دیگری داشته باشد. از همینروی پیشنهاد جلسات بیشتر و کار مداوم را مطرح کرد. زمان مهم است زیرا عملیاتهای تابستانی روسیه در آستانه تبدیل دستاوردهای تدریجی به پیروزیهای استراتژیک است.
سومین پیروزی پوتین پس از این اجلاس، تغییر
در سیاستهای ادعای تحریمی کاخ سفید است. این در حالی است که براساس آخرین تهدید ترامپ دیروز باید تحریمهای جدید تعرفهای و ثانویه این کشور بر علیه روسیه و شرکای آن شروع میشد اما نه فقط این تحریمها آغاز نشد بلکه تا مدت نامعلومی به تعویق افتاد. ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: «به خاطر اتفاقی که امروز افتاد، فکر میکنم الان لازم نیست به تحریمها فکر کنم. شاید مجبور شوم دو یا سه هفته دیگر یا چیزی شبیه به آن مجدد به تحریمها فکر کنم، اما الان لازم نیست به آن فکر کنیم.»
نکته آخر در این خصوص این که پس از این دیدار پوتین توانست رئیسجمهور آمریکا را قانع کند که برای دستیابی به صلحی پایدار باید علل اصلی این درگیریها «از بین برده شود». از همین روی ترامپ در مصاحبه خود توپ صلح را در زمین اوکراین و متحدان اروپایی آن انداخت و گفت حالا نوبت زلنسکی است که برای صلح قدم بردارد.
چرا زلنسکی در نشست آلاسکا غایب بود؟
جایگاه اوکراین برای غرب چگونه است؟
غیبت ولودیمیر زلنسکی در نشست آلاسکا پرسشهای بسیاری را برانگیخت. گاردین و پولیتیکو گزارش دادند که این غیبت، زلنسکی را در موقعیت دشواری قرار داد و این گمانهزنی را تقویت کرد که اوکراین ممکن است به حاشیه رانده شده باشد. برخی تحلیلگران معتقدند این تصمیم برای جلوگیری از توافقات شتابزده بود که ممکن بود به ضرر اوکراین تمام شود. بلومبرگ نوشت: «عدم حضور زلنسکی، خطر معاملهای بدون دخالت کییف را کاهش داد.» اما دیدگاه دیگری، که در تحلیلهای پولیتیکو و رسانههای همچون انبیسی برجسته شد، این بود که اوکراین برای غرب، بهویژه آمریکا، بیشتر ابزاری برای فشار بر روسیه است تا یک متحد استراتژیک. حمایتهای نظامی و مالی غرب که از زمان آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده، اغلب با هدف تضعیف روسیه و نه لزوما استقلال اوکراین ارائه شده است. با گذشت زمان اوکراین در معرض خطر تبدیل شدن به «مهرهای در بازی بزرگ» قرار میگیرد، هرچند برخی دیگر از کارشناسان اعتقاد دارند کییف از ابتدا تنها برگی برای تضعیف روسیه در بازی غرب جمعی بوده است. این دیدگاه با سیاستهای متناقض ترامپ، از تحقیر زلنسکی در کاخ سفید تا قراردادهای معدنی با کییف، همخوانی دارد که نشاندهنده استفاده ابزاری از اوکراین برای اهداف ژئوپلیتیک است.
چرا آمریکا بدون هماهنگی کامل با اروپا مذاکره کرد؟
تصمیم آمریکا برای مذاکره یکجانبه با روسیه، بدون هماهنگی کامل با متحدان اروپایی، انتقادات گستردهای را برانگیخت. اسکای نیوز و پولیتیکو گزارش دادند که رهبران اروپایی،از جمله مکرون و تاسک، از این رویکرد نگران بودند و تأکید کردند که «صلح بدون حضور اوکراین و اروپا پایدار نیست.» گاردین این را نشانهای از «یکجانبهگرایی آمریکا» خواند، که با سیاست «اول آمریکای» ترامپ همخوانی دارد. این اقدام میتواند تلاشی برای تقویت جایگاه آمریکا به عنوان قدرت برتر جهانی باشد، حتی به قیمت تضعیف ناتو. این درحالی است که اروپا، که بیشترین کمک را به اوکراین ارائه کرده، احساس میکند کنار گذاشته شده است. این مذاکرات یکجانبه ممکن است به دنبال تحمیل توافقی باشد که منافع اروپا را نادیده بگیرد، بهویژه با توجه به سابقه ترامپ در انتقاد از تعهدات ناتو.
ترامپ و شکست در پروندههای سیاست خارجی
بازگشت ترامپ به کاخ سفید با وعدههای بزرگی در سیاست خارجی همراه بود: پایان جنگ اوکراین در ۲۴ ساعت، بازگرداندن اقتدار جهانی آمریکا و حل پروندههای پیچیدهای مانند تنشهای خاورمیانه و روابط با چین اما در عمل، این وعدهها تبدیل به نمایشهای سیاسی، بدون دستاوردهای ملموس شده است. در پرونده اوکراین، ضربالاجل ۱۷ مرداد برای آتشبس به نتیجه نرسید و نشست آلاسکا تنها «پیشرفتهای کلی» به همراه داشت. نیویورکتایمز نوشت: ترامپ با نمایشهای پرزرقوبرق، از لیموزین مشترک تا مصاحبههای فاکسنیوز،به دنبال پنهان کردن فقدان نتایج است. در خاورمیانه، مذاکرات صلح ادعایی او با گروههای منطقهای به بنبست رسیده و در برابر چین، تهدیدات تعرفهای بدون پیشرفت دیپلماتیک باقی مانده است. پولیتیکو تحلیل کرد: «ترامپ بیشتر به دنبال تیترهای رسانهای است تا راهحلهای پایدار.» این الگو در آلاسکا نیز تکرار شد: نمایشهایی مانند پرواز جتها و خوشبینی در مصاحبه با فاکسنیوز، بدون دستاورد و توافقی ملموس. واشنگتن پست افزود: «سیاست خارجی ترامپ بیشتر یک تئاتر سیاسی است تا استراتژی منسجم.» این ناکامیها نشان میدهد که ترامپ، به جای حل بحرانها، به دنبال تقویت وجهه داخلی خود است.
چرا ترامپ توپ صلح را به زمین زلنسکی و اروپا انداخت؟
منابع معتبر تحلیلی مانند گاردین، پولیتیکو، بیبیسی، اسکاینیوز، انپیار و انبیسی، که گزارشهای تحلیلی از مصاحبه ترامپ با فاکس نیوز پس از نشست آلاسکا ارائه دادهاند، این اظهارات ترامپ را به عنوان یک استراتژی دیپلماتیک دوگانه تفسیر کردند: از یک سو، تلاش برای توزیع مسئولیت و حفظ موقعیت آمریکا به عنوان میانجی بیطرف و از سوی دیگر، راهی برای اعمال فشار غیرمستقیم بر اوکراین و اروپا تا شاید امتیازدهی احتمالی از سوی اوکراین و اروپا وجود داشته باشد، بدون اینکه ترامپ مستقیما مسئول شکست احتمالی مذاکرات باشد. این رویکرد با سبک ترامپ همخوانی دارد که اغلب شامل انتقال فشار به طرفهای دیگر است تا روایت موفقیت را برای خود حفظ کند.
زمینه اظهارات ترامپ: ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز که بلافاصله پس از نشست وی با پوتین انجام شد جلسه با پوتین را بسیار خوب توصیف و به آن نمره ۱۰ از ۱۰ را داد. وی گفت که در مذاکرات «پیشرفت عالی» حاصل شده اما یک یا دو مسأله کلیدی باقی مانده است. او سپس تأکید کرد: «حالا واقعا نوبت رئیسجمهور زلنسکی است تا کار را تمام کند.» ترامپ افزود که اروپا هم باید نقش ایفا کند اما «شانس خوبی برای توافق» وجود دارد. رئیسجمهور ایالاتمتحده حتی اشاره کرد که نشست بعدی سه نفره با پوتین و زلنسکی را خودش ترتیب خواهد داد اما جزئیاتی از این رخداد ارائه نکرد. این اظهارات، که در رسانههای روسی به عنوان نشانهای از «پیشرفت مثبت» تفسیر شد، در غرب با نگرانیهای بسیاری همراه بود.
تفسیر مثبت: توزیع مسئولیت برای پیشرفت دیپلماتیک: نقش میانجی آمریکا: بسیاری از تحلیلگران، مانند کسانی در منابع خبری همچون انپیار و بیبیسی، این را به عنوان نشانهای از رویکرد «دیپلماسی شخصی» ترامپ میبینند که میخواهد آمریکا را به عنوان تسهیلکننده اصلی نشان دهد. ترامپ پیشتر (در ۱۳ آگوست) در گفتوگو با رهبران اروپایی و زلنسکی، قول داده بود که بدون دخیل کردن اوکراین، هیچ توافقی انجام ندهد و تأکید کرد که «مسیر صلح باید با اوکراین تعیین شود.» اما ترامپ در انتهای دیدار با پوتین با انداختن توپ به زمین زلنسکی و اروپا، احتمالا قصد داشته باشد فشار را از روی خود بردارد و نشان دهد که آمریکا تنها «پیشران» مذاکرات است، نه تصمیمگیرنده نهایی. این موضوع میتواند فرصتی برای زلنسکی ایجاد کند تا مستقیما با پوتین مذاکره کند، چیزی که ترامپ در مصاحبهاش به عنوان «گام بعدی» توصیف کرد. فشار بر روسیه: ترامپ هشدار داد که اگر پوتین جدی نباشد، «عواقب شدید» (مانند تحریمهای بیشتر) در انتظار روسیه است. برخی منابع مانند گاردین این امر را به عنوان نشانهای از سختگیری ترامپ میبینند، که با انتقال مسئولیت به اروپا (که بیشترین تأثیر را از جنگ میگیرد)، میخواهد اتحاد ناتو را تقویت و هزینهها را تقسیم کند.
تفسیر انتقادی: استراتژی برای سرزنش دیگران و مشروعیتبخشی به روسیه:ریسک کنار گذاشتن اوکراین و اروپا: پولیتیکو و گاردین گزارش میدهند که اروپاییها نگران هستند ترامپ با این اظهارات، راهی برای «سرزنش» زلنسکی و اروپا در صورت شکست مذاکرات باز کند. اگر زلنسکی امتیازهایی مانند «مبادله سرزمینی» (که ترامپ پیشتر به آن اشاره کرده) را رد کند، ترامپ میتواند بگوید «اوکراین مانع صلح شد». زلنسکی پیشتر هشدار داده که تصمیمات بدون اوکراین «تصمیمات مرده» است، و رهبران اروپایی (مانند مکرون و تاسک) تأکید کردهاند که «راه صلح نمیتواند بدون اوکراین تعیین شود».مزایا برای روسیه: انبیسی و ایبیسی نیوز تحلیل میکنند که این رویکرد میتواند به پوتین کمک کند، چون روسیه اصرار دارد که «علل ریشهای جنگ» (مانند کنترل مناطق شرقی اوکراین) حل شود، بدون عقبنشینی و تحویل مناطقی به اوکراین. اگر زلنسکی رد کند، روسیه میتواند اوکراین را به عنوان «مانع صلح» معرفی کند که با روایت کرملین همخوانی دارد.
نگرانیهای داخلی و جهانی: اسکاینیوز و پولیتیکو اشاره میکنند که این اظهارات میتواند اتحاد ناتو را تضعیف کند، چون اروپا (که بیشترین کمک را به اوکراین داده) احساس میکند کنار گذاشته شده. ترامپ درمصاحبهاش گفت که اروپاباید «بیشتر درگیر شود» که میتواند به معنای کاهش کمکهای آمریکا باشد؛ موضوعی که ونس (معاون ترامپ) پیشتر به آن اشاره کرده بود.
به صورت کلی این اظهارات ترامپ را میتوان به عنوان یک تاکتیک «بازی دوگانه» دید: مثبت برای نشان دادن پیشرفت و حفظ وجههاش در آمریکا، اما پرریسک برای اوکراین و اروپا، که ممکن است مجبور به امتیازدهی شوند تا جنگ تمام شود. واقعیتها نشان میدهند که بدون دخیل کردن واقعی زلنسکی (مانند نشست سهجانبه پیشنهادی)، این رویکرد میتواند جنگ را طولانیتر کند یا به معاملهای که نظر کییف و اروپا را فراهم نکند، منجر شود. اگر پیشرفتی نباشد، ترامپ میتواند تقصیر را به گردن دیگران بیندازد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی: فرصت یا ریسک؟
نشست آلاسکا، بدون توافق آتشبس، تنها یک «گام ارزیابی» محسوب میشود. مذاکرات یکجانبه و غیبت زلنسکی، نگرانیهایی در اروپا و اوکراین ایجاد کرد. دیپلماسی شخصی ترامپ فرصتی برای گفتوگو بود اما از منظر غرب، خطر مشروعیتبخشی به عملیات روسیه و تضعیف ناتو را در خود به همراه داشت. اقتصاد روسیه، باحمایت چین و هند، در برابر تحریمها مقاومت نشان داده، و پوتین با شناخت شخصیت ترامپ، زمان را به نفع خود مدیریت کرد.
نمایشی پرریسک بدون دستاورد
نشست آلاسکا، با نمایشهایی چون پرواز جتها و لیموزین مشترک، صحنه برتری پوتین بود. استراتژی ترامپ در انتقال مسئولیت به زلنسکی و اروپا، فشار را بر کییف افزایش داد، در حالی که پوتین زمان و مشروعیت جهانی و رسانهای بیشتری به دست آورد. ناکامیهای سیاست خارجی ترامپ، از اوکراین تا خاورمیانه، نشاندهنده تمرکز او بر نمایش سیاسی به جای دستاوردهاست. موفقیت آینده به دخیل کردن اوکراین و اروپا بستگی دارد. بدون توافق ملموس، آلاسکا فرصتی ازدسترفته بود که میتواند جنگ را طولانیتر کند یا به صلحی شکننده منجر شود. همانطور که ترامپ گفت: «تا وقتی توافق نهایی نباشد، هیچ توافقی وجود ندارد.»