بر اساس تحلیلهای مطرحشده، روسیه نهتنها در جبهه نظامی موفقیتهای چشمگیری کسب کرده، بلکه توانسته از منظر سیاسی نیز دست برتر را داشته باشد. برخلاف مواضع اولیه آمریکا که مذاکره با روسیه را منوط به توقف جنگ و عقبنشینی مسکو کرده بود، اکنون ایالات متحده ناگزیر به گفتوگو با روسیه شده است. این تغییر رویکرد نشاندهنده عقبنشینی آمریکا از مواضع پیشین و موفقیت استراتژیک روسیه در تحمیل شرایط خود است.
علاوهبراین، روسیه توانسته شکافی در جبهه متحد غرب ایجاد کند. در ابتدای جنگ اوکراین، غرب با هدف مقابله با روسیه و تقویت پیمانهای امنیتی دو سوی آتلانتیک، تلاش کرد جبههای متحد تشکیل دهد؛ اما امروز، مذاکرات آمریکا با روسیه بدون حضور مؤثر اروپا، نشاندهنده حذف یا کمرنگشدن نقش اروپاییها در حلوفصل بحران اوکراین است. این موضوع نهتنها برای روسیه یک پیروزی دیپلماتیک محسوب میشود، بلکه در داخل غرب نیز به گسست منجر شده است.
اروپا که خود را در برابر پیشروی قدرتمندانه روسیه و انزوای ناشی از سیاستهای مستقل آمریکا میبیند، با تهدیدات امنیتی جدیدی مواجه شده است. این وضعیت ممکن است اروپاییها را به سمت اقدامات تخریبی برای جلوگیری از توافق احتمالی بین آمریکا و روسیه سوق دهد، چراکه چنین توافقی میتواند منافع امنیتی اروپا را به خطر بیندازد.
از سوی دیگر، انگیزههای مذاکره برای دو طرف متفاوت است. روسیه با توجه به دستاوردهای میدانی و الحاق بخشهایی از اوکراین به خاک خود، به دنبال پایان جنگ در شرایط کنونی است. در مقابل، تمایل آمریکا به مذاکره بیشتر از انگیزههای شخصی دونالد ترامپ نشات میگیرد.
او که در مبارزات انتخاباتی خود وعده پایان سریع جنگ اوکراین را داده بود، بهدنبال تحقق این شعار و حتی نزدیکشدن به جایزه صلح نوبل است. بااینحال، احتمال مخالفت بخشهای نظامی و امنیتی آمریکا با توافق احتمالی بین ترامپ و پوتین، میتواند پیچیدگیهایی را به این فرآیند اضافه کند.
این نشست، بهعنوان نقطه عطفی در بحران اوکراین، نهتنها آینده روابط روسیه و آمریکا، بلکه چشمانداز امنیتی اروپا و توازن قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.