پیامکی که بوی مرگ می‌داد

پیامکی که بوی مرگ می‌داد

رازگشایی مادر و دخترش که قربانی رابطه شوم پدر شده بودند، پرونده‌ای است که این هفته آن را از زبان افسر جنایی بازگو کردیم.
کد خبر: ۱۵۱۴۲۱۹
 
سال‌ها قبل به عنوان افسر جنایی در یکی از شهرهای تهران خدمت می‌کردم. در شهری که من بودم، سالی ۶-۵قتل داشتیم که اکثر آنها را کشف کردیم. یک روز زمستانی که هوا تازه تاریک شده بود، در خانه درحال استراحت بودم که مرگ مشکوک مادر و دختری از سوی کلانتری گزارش شد و بازپرس جنایی از من خواسته بود برای بررسی صحنه راهی محل شوم. آدرس را یادداشت کرده و خیلی زود خود را به آنجا رساندم. آپارتمان مورد نظر در طبقه سوم بود و مردی در مقابل در بی‌تابی می‌کرد. از حرف‌هایش فهمیدم که پدر خانواده است. با نشان دادن کارتم به سربازی که مقابل در ایستاده بود، وارد آپارتمان شدم. جسد زن جوان و دختر یک‌ساله‌اش در اتاق‌خواب افتاده و بوی گاز خانه را پر کرده بود. 
پزشک‌قانونی درحال بررسی اجساد بود و من هم به بررسی خانه پرداختم. آثاری از به‌هم‌ریختگی در خانه مشاهده نشد و همه چیز عادی به نظر می‌رسید. شلنگ گاز از شیر بیرون آمده و بست فلزی آن روی زمین افتاده بود. یک جرقه کافی بود تا فاجعه‌ای رخ دهد. 
سراغ پزشک‌قانونی رفتم و درباره علت مرگ پرسیدم که گفت: حدود شش ساعت از مرگ مادر و فرزند گذشته و استنشاق گاز باعث خفگی آنها شده بود. آثاری از ضرب و جرح روی بدن آنها وجود ندارد. حالا باید آزمایش سم‌شناسی انجام دهم تا نتیجه قطعی را اعلام کنم. 
مامور کلانتری هم در گزارش اولیه اظهار کرد: امروزعصر وقتی شوهرساناز ازمحل کاربه خانه می‌آیدبا پسر چهارساله‌اش در پذیرایی رو‌به‌رو شده که به‌سختی نفس می‌کشیده، سریع به اتاق خواب می‌رود و بادیدن جسدهمسر و فرزندش، با اورژانس تماس می‌گیرد. پسر چهارساله زنده مانده اما مادر و برادرش بر اثر مسمومیت جان باخته‌اند.
جسد مادر و دختر به پزشکی‌قانونی منتقل و صبح روز بعد پدر خانواده را برای بازجویی احضار کردم. او در تحقیقات گفت: صبح وقتی به محل کارم می‌رفتم، همسر و فرزندانم خواب بودند. ظهر چند بار با خانه و همسرم تماس گرفتم اما جواب نداد. هرچه زمان می‌گذشت، بیشتر نگران می‌شدم تا این‌که عصر مغازه را بسته و راهی خانه شدم. در را باز کردم، بوی گاز فضای خانه را پر کرده بود، پسرم نفس می‌کشید که با اورژانس تماس گرفتم اما زنم و دخترم مرده بودند. کاش شلنگ گاز را بررسی کرده بودم تا این بلا سرم نمی‌آمد.
پس از بازجویی از این مرد به ماجرا مشکوک شده و دوباره صحنه را بررسی کرده، متوجه سالم بودن شلنگ شدم. از سوی دیگر همسایه‌ها از اختلاف این زوج گفتند. دیگر مطمئن شدم این مرد قاتل همسروفرزندش است به همین خاطر با دستور قضایی او را بازداشت کرده و وقتی با دلایل پلیسی رو‌به‌رو شد، لب به اعتراف باز کرد: چندی قبل به زن جوانی علاقه‌مند شده و با او رابطه پنهانی داشتم. روز تولدم، آن زن یک پیامک تبریک به من داد که باعث شد همسرم متوجه ماجرا شود. از آن زمان درگیری ما آغاز شد و من برای این که بتوانم با زن موردعلاقه‌ام ازدواج کنم، نقشه قتل اعضای خانواده‌ام را طراحی کردم. صبح روزحادثه زمانی که به محل کارم می‌رفتم، همسروفرزندانم در خواب بودند. برای اجرای نقشه‌ام قسمتی از شلنگ گاز را بریدم تا با انتشار گاز،خانه منفجرشود اماعصر وقتی بازگشتم، متوجه شدم بر اثر انتشار گازهمسرم و نازنین‌زهرا جان باخته‌اند اما پسر چهارساله‌ام زنده است.هیچ‌گاه تصورنمی‌کردم پلیس متوجه ماجرا شود و مرا دستگیر کند.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰