شعر بلند اربعین ۱۴۰۴

شعر بلند اربعین ۱۴۰۴

کد خبر: ۱۵۱۴۲۱۰
نویسنده احمد میراحسان | نویسنده و پژوهشگر
 
از پای فتاده و چشمانی از ابر و مه

با بالی از اندوه ، بالی از اشتیاق به‌سویت پر می‌کشم 

آه پاهای من است و  اشک چشم‌هایم  و راهی که ترا نفس می‌کشم  از دلم آغاز می‌شود 

منزل اول  یا محمد و یا علی‌ست حسن ستاره شامگاهی در میانه راه  و منزل آخر یا فاطمه یا مهدی‌ست، ابتدایش طارق،انتهایش نجم ثاقب 

باری،طریق جاماندگان مشایه خود را دارد چشمی اندوه‌، چشمی آرزو، چشمی شبگیر، چشمی پیر زمینگیر‌اسیر 

مانده شدم با پاهایی ناخوانده وقلبی هر سو دوان پریشان، بار در آستان رویای دیدارت برانداخته‌، قلبی فاخته‌،  آویخته کو کو «آه‌»، چشم به‌راه، نگران هرسو و بی‌سو  و خوانده نشد و نرفت 

دستانی کوتاه و خرما بر نخیل‌؟ با این همه شاید جاماندگانی غرق رویای رسیدگانی می‌روند‌، می‌روند‌، می‌روند 

و رفتن رسیدن است و رسیدن رفتن همچنان در طریق حسین وقتی از پا افتاده‌ای و  چشمانی باران و قلبی نیستان داری  با نوای ناله‌های نینوا و  آوای شکوه‌ها 
از فراق  می‌باری می‌باری  می‌باری
newsQrCode
برچسب ها: شعر ادبیات اربعین
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰