زیارت اربعین هر سال درست در روزهایی که غرق در مسائل ومشکلات زندگی هستی و موج پشت موج تو را به اینسو و آنسو میکشاند، همچون کشتی نجات میآید دست تو را میگیرد و در ساحل امن آغوش امام حسین(ع) قرار میدهد اما در این میانه برخی جا میمانند و خود را دلداری میدهند تا سال بعد دوباره در مسیر قرار بگیرند. برای این جاماندگان، هیچچیز بهاندازه خواندن روایتهای اربعینی تسکینبخش نیست. در این گزارش، ۱۵کتاب شاخص از میان روایتهای اربعین را برایتان معرفی کردهایم تا چند کتاب از بینشان انتخاب کنید و این روزها را با زائران حضرت سیدالشهدا(ع) سپری کنید. از همه شما التماس دعا داریم.
۱- پادشاهان پیاده دانشگر و جعفری
بهزاد دانشگر ومحمدعلی جعفری همراه با مترجمان عربی و انگلیسی در سفر زیارت اربعین عازم نجف و کربلا شدهاند. آنان در این سفر سراغ نسبت افراد و زائران حسینی رفتهاند و حرفها و خاطراتشان از این زیارت پرشکوه و نحوه پیوند خوردنشان با اباعبدالله(ع) را پرسوجو کردهاند. همه اقشار را میتوان در این کتاب دید و خواند: ایرانی، عراقی، اروپایی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه، سنی، زن، مرد و کوچک و بزرگ حتی موکبداران، پلیس، نویسنده، روزنامهنگار، عکاس، مجری و پزشک. این کتاب داستان دلدادگی این آدمها به اباعبدالله(ع) است. داستانهای بسیار جذاب و خواندنی از کشش کربلا و پویش جاده نجف تا کربلا و پاهای تاولزده و دلهای لکزده برای رسیدن به نینوا. در تدوین و نگارش مصاحبهها سعی بر این بوده که کمترین دخل و تصرفی در روایتها صورت نگیرد و فقط بازنویسی باشد. زبان هر راوی حفظ شده و با لحن خودش روایت شده. همین است که این کتاب را خواندنی کرده. خواندن خاطره با زبان جنوب شهر تهرانی و اصفهانی و شیرازی و یزدی یا با لحن عرب لبنانی و فارسی دستوپا شکسته تایلندی مقیم ایران، این کتاب را خواندنی و جذاب کرده. کتاب مبتنی بر مستندنگاری بوده و همین سبب شده خواننده در بخشهایی به تفکر واداشته شود و در بخشهایی عواطفش درگیر شود: «هر مسافر قصهای داشت و گاه رازی یا ارادتی. آغاز قصه مسافرها با هم متفاوت بود. گاه از ایران بود و گاه از عراق. از شهرهای کوچک و بزرگ، از شرق و غرب عالم اما پایان همه قصهها به یکجا ختم میشد؛ به سرزمینی در کرانه فرات.»
۲- سر بر خاک دهکده فائضه غفارحدادی
۲۰روز مانده به اربعین، حضور در پیادهروی اربعین برای فائضه غفارحدادی مهیا شد و سرانجام حضورش در پیادهروی اربعین به یک کتاب منتهی شد با نام «سر بر خاک دهکده». در این کتاب آنچه را در مسیر پیادهروی برایش روی داد جمعآوری کرد و بهرشته تحریر درآورد. غفارحدادی میگوید: در پیادهروی اربعین چهار محافظ همراه با خودم برده بودم. این افراد شخصیتهای اصلی کتابهایم بودند؛ افرادی همچون شهید حسن طهرانیمقدم، شهید ناصر جمال بافقی، شهید محسن وزوایی و شهید محمد شمس که حضور غیرفیزیکی این چهار شهید بزرگوار را در مسیر پیادهروی اربعین با خود احساس میکردم واین باورباعث میشدسختیهای راه برایم آسان شود.هربارکه احساس خستگی میکردم به فراخور شرایط از این شهدا استمداد میکردم. به همین خاطر احساس حضور این شهدای بزرگوار را در روایات مطرح شده در کتابم آوردم. وی به خاطراتش در لحظه ورود به کربلا اشاره کرد و به بیان احساس خود از دیدن جمعیت زائران پرداخت و افزود: وقتی به کربلا رسیدیم مجبور شدیم منتظر یکی از همسفران بمانیم. روی آسفالت نشستم و نگاهم به پای رهگذرانی دوخته شد که با عجله و برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا میشدند. در همین حین احساس کردم مگر یک شهر چقدر میتواند ظرفیت پذیرش داشته باشد. این تعداد انسان آن هم طی چندین روز به این شهر میآیند و بعد با خود فکر کردم در این روزها امام حسین (ع) شهر را به علمدارش میسپارد و حضرت ابوالفضل(ع) در این زمان شهردار شهر است.
۳- خس بیسروپا حمید حسام
«خس بیسروپا» روایتی است از دیدهبانی که سالها از بالای دکل به ماجرا نگاه میکرده و حالا باز هم قلم روایت را برداشته و قصد دارد از دل ماجرا ببیند و روایت کند. حسام در این سفرنامه، هنوز بهشدت در حال و هوای جنگ باقیمانده و هر تصویری که میبیند برای او یادآور خاطراتی است از جنگ و شبیهسازی این دو روایت در کنار هم؛ سفرنامهای که توانسته با پیوست خاطرات دفاع مقدس با پیادهروی اربعین صحنهای دیگر از اربعین را روایت کند. سفرش آنقدر پرماجراست که اگر هر کسی از این چند میلیون نفر به خانه برگردد و شروع به نوشتن کند، بسیار حرفهای ناشنیده دارد برای روایت؛ روایتهایی که پیش روی چشم تمام زائران قرار دارد ولی برای هر یک از آنان بسته به حال و هوایشان بهنحوی دیگر مجسم میشود. در کنار همه این تعاریف، نباید از طبع لطیف نویسنده و حسن دقت او غافل شد؛ آنجا که برای ما از هر سوژهای نه چندان مهم، روایتهایی شیرین میسازد و به ما یاد میدهد که میتوان با نگاهی ظریف و دقیق به اطرافمان نشانههایی پیدا کنیم.
۴- اربعین، جهانی دیگر دکتر مسعود معینیپور
کتاب «اربعین، جهانی دیگر» در سه فصل به افزایش معرفت مخاطبان خود درباره این پدیده جهانی کمک میکند. در اربعین امکان تجربه یک جهان دیگر فراهم میشود و با کنشهایی در اجتماع دینی مواجه میشویم که به فراهمسازی امکان تجربهای متعالی منجر میشود. تجربهای که در اربعین اتفاق میافتد گویی پای خدا را در تاریخ باز میکند و کتاب اربعین جهانی دیگر با در نظر گرفتن همین موضوع مطالب خود را عرضه میکند. درواقع این اثر جلد دوم کتاب «مدنیت، عقلانیت، معنویت در بستر اربعین» است که سه فصل دارد. در فصل اول کتاب سه نشست تخصصی درباره حماسه بزرگ اجتماعی، مذهبی و سیاسی اربعین شامل «اربعین؛ الهیات اجتماعی و تمدنزایی اسلامی»، «ظرفیتهای اربعین در تحقق جامعه منتظر مهدوی» و «اربعین و ارتباطات فرهنگی» بررسی شده است. در فصل دوم ۱۱گفتار درباره ابعاد گسترده اربعین ارائه شده است مانند جایگاه قیام حسینی در حرکت تاریخ، فهم اربعین در چارچوب مفهوم اجتماعی، ظرفیتهای سیاسی_اجتماعی اربعین و... .فصل سوم کتاب نیز به مقالات مرتبط با این واقعه عظیم پرداخته است. مقالاتی همچون «ظرفیتهای تمدنی اربعین»، «نشانههایی به رهایی؛ خردهروایتهایی از راهپیمایی اربعین» و «ابر رویداد اربعین، جلوهای از گردشگری دینی». کتاب اربعین جهانی دیگر با همکاری پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده است. دکتر مسعود معینیپور متولد سال ۱۳۵۹ در تهران و دارای مدرک دکترای معارف اسلامی و سطح ۳ حوزه علمیه قم است. وی در حال حاضر ریاست کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی را برعهده دارد.
۵- مادرلند فاطمه تقیزاده
کتاب «مادرلند» به قلم فاطمه تقیزاده، سفرنامهای معنوی و جذاب از پیادهروی اربعین حسینی است؛ روایتهایی شیرین که شما را به حال و هوای این سفر شگفتانگیز میبرد. نویسنده این سفر را از نگاهی مردمشناسانه بررسی کرده و ماجراهای آدمهایی را تعریف کرده است که از اقصی نقاط دنیا به این سفر آمدهاند. این سفرنامه با جزئیات زیبا و تجربیاتی دلنشین همراه است. نویسنده در این کتاب روایت آدمهایی را نوشته که در پیادهروی اربعین با آنها برخورد داشته و همراهشان شده است. آدمهایی با ملیتها و زبانهایی مختلف که شاید به وسعت یک جهان از هم دور باشند اما کربلا و سرزمین مادری به هم نزدیکشان میکند. از جمله ویژگیهای این کتاب، توجه به حاشیههای کمتر تجربهشده و آدمهای کمتر دیدهشده در مراسم شکوهمند پیادهروی اربعین است.تقیزاده در کتاب پیش رو از سفر اربعینش میگوید؛ سفری که پیش از آن هزار جور اگر و اما و سنگ جلوی پایش افتاده و او را میان زمین و آسمان نگهداشته بود که آیا میتواند امسال هم راهی کربلا شود و پای در شاهراهی بگذارد که یک سوی آن را حرم علی بن ابیطالب(ع) برکت بخشیده و از سوی دیگر متصل است به بارگاه ملکوتی امام حسین(ع) و قمر بنیهاشم حضرت عباس(ع). او از معجزهای میگوید که جواز حضورش در سفر اربعین میشود و از سفر به سرزمینی که حال و هوای بهشت را برای عاشقان تداعی میکند؛ سرزمینی که سالها پیش در آن ۷۲دلداده حقیقی در راه حق شهادت را به جان شیرین ترجیح دادند.
۶- به سفارش مادرم سید احسان حسینینسب
کتاب «به سفارش مادرم» روایت نویسنده از مراسم پیادهروی اربعین در سال ۱۳۹۵ است که پای صحبت آدمهای مختلف در این مراسم نشسته و بیش از ۲۰روایت را از آنان نقل کرده است. حسینینسب میگوید: «بهسفارش مادرم» مجموعه روایاتی از شرکتکنندگان مراسم پیادهروی اربعین است که مخاطب اصلی در همه این روایات مادرم است. مادرم بهدلیل پرستاری از مادربزرگم قادر نبود به مراسم پیادهروی اربعین برود و در عین حال آرزو داشت روزی بتواند پیاده به زیارت امام حسین (ع) مشرف شود. زمانی که ۲۹ ساله بودم یک گروه از دوستان عکاس از من هم خواستند در مراسم پیادهروی اربعین آنان را همراهی کنم. مادرم خیلی مرا تشویق کرد که به این سفر بروم در صورتی که تمایلی نسبت به سفر پیاده به عراق آنهم در ایام شلوغی مانند اربعین نداشتم. در این سفر شگفتانگیز گذرم به چندنفر افتاد و آنان داستان خود را برای من روایت کردند. روایتهای این بیستوچند نفر از زندگی و اتفاقاتی که بر آنان گذشته بود را نوشتم تا به مادرم هدیه دهم. حسینینسب معتقد است: تأثیرگذارترین داستانی که از این بیستوچند نفر در مراسم پیادهروی اربعین شنیدم مربوط به زنی از سوریه میشد که پسرش را در جریان حمله داعش از دست داده بود. با اینکه داستان شهادت پسر آن زن سوری ما را منقلب کرده بود اما او خم به ابرو نیاورد وحتی به ما تسلی میداد، درحالی که خود بیش ازهمه نیاز به تسلی داشت. در این سفر با انسانی مواجه شدم که بسیار شبیه به من اما از من بزرگمنشتر و یک قهرمان واقعی است.
۷- روبهراه فاطمهسادات مظلومی
کتاب «روبهراه»خرده روایتهایی است که بهصورت مجموعه سفرنامههایی از شش زیارت اربعین فاطمهسادات مظلومی به چاپ رسیده است. شش سفری که نویسنده هرکدام را با همسفرهای متفاوت و در شرایط مختلفی تجربه کرده است و سعی دارد ضمن بیان روایتهایی از وقایع سفر در هر کدام از آنها با یک مفهوم محوری به اتفاقات نگاه کند. بدین ترتیب که هرکدام از سفرها با یک نام ویژه فصلبندی شده و به شش بخش رخصت، فرصت، نوبت، خدمت، نیابت و دعوت تقسیم شدهاند. سفرنامههایی که نخ تسبیح هر کدام، شوق زیارتی است که در دل عاشقان ابا عبدالله(ع) است و هرگز خاموش نمیشود و هرساله به نحوی زبانه میکشد و دلها را در تبوتاب رفتن یا جاماندن میسوزاند.
دکتر محمدرضا سنگری، رئیس اندیشکده ادبیات پایداری حوزه هنری در مراسم رونمایی این کتاب گفت: «روبهراه» بسیار کار خوبی است. بهترین بخش بهشت کربلا نام دارد. نثر و طنزپردازیهای فوقالعادهای در این کتاب دیدم که بسیار خوب و هیجانانگیز بود. با اینکه نویسنده در اصل شاعر است اما در نوشتن نثر بسیار موفق عمل کرده است.
۸- ازدحام بوسه نرگس مقصودی
زنانهنویسی از پیادهروی اربعین، مصادف است با روایت خانوادگی و جزئینگرانه از این آیین بزرگ و پرجمعیت. کتاب «ازدحام بوسه» هم سفرنامهای است از نرگس مقصودی و به چاپ رسیده در انتشارات نیستان که در رشته «مستندنگاری و روایت» توانسته شایسته تقدیر شود. مقصودی این کتاب را بر پایه نخستین تجربه خود از سفر پیادهروی اربعین حسینی منتشر کرده است؛ سفری که در سالهای اخیر با وجود همهگیرشدنش در میان بخش وسیعی از جامعه ایران به دلیل تنوع در نحوه انجام و اتفاقات پیش روی آن از جذابیت زیادی برای روایت برخوردار است. «ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن در دام سانتیمانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حسبرانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع میشود و از آنچه او «طلبیدهشدن» عنوان کرده، شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمعکردن اسباب و آلات سفر رفته و فراهمکردن مقدمات مالی و غیر مالی آن. نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح این سفر جذاب و پر افت و خیز، نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیندازد، برای مخاطب روایتی جذابتر از یک گزارش صِرف از آنچه دیده، بوده است. فرقی نمیکند که شما به این سفر معنوی مشرف شده باشید یا نه. مقصودی در کتاب خود میگوید که به فکر این سفر نبوده و برای آن نیت و طلبی در مشهد مقدس میکند و دعایش در نهایت مستجاب میشود و او به راه قدم میگذارد.
۹- بدو دجله بدو معصومه صفاییراد
کتاب «بدو دجله بدو» شامل سفرنامه عراق، آخرین اثر معصومه صفاییراد در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. کتابخوانان، صفاییراد را با سفرنامههایش «به صرف قهوه و پیتا» و «استانبولچی» میشناسند. او این بار در «بدو دجله بدو» سعی کرده روایتی از کشور عراق ارائه دهد که فقط مختص شهرهای زیارتی این سرزمین نباشد. راوی به همراه همسرش علاوه بر حضور در شهرهای نجف، کربلا، سامرا، کاظمین و کوفه به شهرهای بغداد، مدائن و بابل هم سفر کرده و نهایتا در آستانه اربعین از «طریق بغداد» راهی که برای بومیان شناختهشدهتر است، پیاده راهی کربلا میشود. روایت کتاب ابعاد مختلفی از تاریخ و فرهنگ عراق و مردمانش را به تصویر میکشد. به گفته نویسنده اثرش راههای کمتر رفتهای را در عراق نشان مخاطب میدهد و ایدههای جدیدی در ذهنش متبلور میکند و میتواند یک کتاب راهنمای اربعینی باشد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «عراق کشور دجله بود و بغداد شهر دجله. دجله مثل ماری از بالا تا پایین شهر خزیده بود، مثل پیچک روی دیوار؛ مثل زنجیر نازک گردنبندی که روی گردن دوشیزه جوانی پیچیده و زیباترش کرده بود. یاد حرف آدمهایی افتادم که در زمان صدام و با هزار شرط و مکافات راهی زیارت کربلا شده بودند. بغداد نقطه حساس سفر بود. گلی بود که جلاد توی مشتش داشت و نمیخواست چشم ایرانیجماعت به آن بیفتد. تمام مسیری که اتوبوسهای زائران ایرانی از بغداد گذر میکرد، پردهها باید کشیده بود و سرککشیدن و دزدکی نگاهکردن به عروس صدام گناهی بود نابخشودنی. من اما حالا بعد از بیستواندی سال خیرهخیره به رخ این عروس زل زده بودم!»
۱۰- مسیر مشایه فاطمه پهلوان
کتاب «مسیر مشایه» نوشته فاطمه پهلوان، روایتی از حضور زن در سفر اربعین است. این کتاب در ۶۸صفحه توسط نشر نیستان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. پهلوان سفرنامهاش را از کمی قبلتر از تدارکش برای حضور در عتبات آغاز میکند. گاهی از وسواس و شوقش برای بستن جهاز سفر روایت کرده و گاه از دلهرهای که برای ناکامماندن در سفر دارد اما در نهایت ماجرا و گزارش او از این سفر از زمان حضورش در مرز ایران و عراق شروع میشود.
روایت فاطمه پهلوان از سفر اربعین یک گزارش سریع از آن چیزی است که یک زائر زن در سفر زیارتی اربعین شاهد بوده است، روایتی که سعی کرده در کنار بازخوانی شیفتگی راوی از آنچه به دیدارش شتافته؛ یک تصویرسازی پرجزئیات از مشقات و زیباییهای سفر اربعین داشته باشد. این کتاب از چند منظر برای بازخوانی اجتماعی سفر زیارتی اربعین کتابی در خور اعتنا به شمار میرود، نخست انتخاب یک راوی زن برای بازخوانی سفر که سعی کرده نگاهی زنانه به این سفر داشته باشد خاصه اینکه راوی به اذعان خود فردی درونگرا و مشتاق تنهایی در سفری است که ویژگی اصلی آن حضور اجتماعی است. از سوی دیگر کتاب از نظر جزئینگری و خلق نگاه و روایت زنانه از سفری که حضور در آن برای زنان با دشواریهای مضاعفی همراه است، اثری بسیار قابل توجه به شمار میرود. «مسیر مشایه» در عین حال اثری است مختصر و از حواشی به دورمانده. نویسنده سعی کرده تمامی حواشی، اتفاقات و آنچه برای او رقم میخورد را در خدمت شیفتگیاش به حضور در این سفر و روایت توأمان آن درآورد.
۱۱- دل به عشقت مبتلا شد محمد آقاسی
چاپ دوم کتاب «دل به عشقت مبتلا شد» سفرنامه محمدآقاسی از پیادهروی اربعین حسینی در نشر نیستان منتشر شده است. آقاسی در متن این کتاب شرحی مختصر و خواندنی از سفر خود به کشور عراق بازگو کرده؛ سفری که بیش از هر چیز نمایشی است از تسلیم و شوق و شگفتی موجود در این سفر و سرزمین. مهمترین ویژگی این کتاب اما نه شرح این سفر که نگاه خاص مردمشناسانه مؤلف در تدوین متن سفرنامه است. آقاسی در هر بخش از این کتاب که حجمی بالغ بر ۵۴ صفحه دارد، سعی کرده گزارشی کوتاه و در عین حال دقیق از رفتارهای اجتماعی و فردی مردم حاضر در این سفر ارائه کند؛ گزارشی که به تأیید او نوعی پدیدهشناسی از راهپیمایی عظیم اربعین حسینی است. آقاسی برای رسیدن به روایتی متفاوت در این گزارش سعی کرده از متن سفر که تجربه عمومی همه مردم حاضر در آن است خود را رهانده و به حاشیههای جذاب کمتر تجربه و دیدهشده در آن دقیق شود. حاشیههایی که او به آن توجه دارد شامل گزارشی از رفتارهای مردمی و نیز اتفاقات اجتماعی است که در حاشیه این سفر در حال رخدادن بوده و برای او در مسیر رسیدن به فرودگاه آغاز و تا پایان سفر ادامه پیدا میکند. نگارنده در این گزارش و در اتفاقی کمتر دیدهشده در قامت مکتوبساختن تجربه این سفر سعی میکند تا جایجای این سفر را بهعنوان یک پدیده اجتماعی ببیند و در نتیجه اجزای مختلف آن همگی در حکم اجزای سازنده یک کل برای وی عمل میکنند.
۱۲- عمود آخر محدثه سادات نبییان
کتاب «عمود آخر» روایت سفر اربعین از ۴۰ شهید مدافع حرم است. این شهدا از نقاط مختلف ایران بودند و هرکدام فرهنگ، شغل و موقعیت اجتماعی خاص خود را داشتند، شهدایی چون سرداران حسین همدانی و سعید سیاح طاهری؛ ۱۷تن از این شهدا از جوانان دهه شصتی و دو تن از آنان دهه هفتادی هستند. روایتها که از زبان نزدیکان این شهدا نقل شده، همگی نشان از دغدغه آنها نسبت به معارف کربلا دارد و اگر جز این بود هیچگاه گوش آنان برای شنیدن ندای «هل من ناصر ینصرنی» در عصر جدید که از سرزمین شام بلند شد، باز نمیشد. بخشی از روایت شهید هادی کجباف (ابوسجاد) که توسط همسر شهید نقل شده به این شرح است: «... آنجا علاوه بر عزاداری، خدمت هم میکرد. از نظافت شهر گرفته تا کار کردن در موکبی که خودشان تاسیس میکردند. چایی میداد، استکان میشست و کفشهای زوار را واکس میزد و همه این کارها را هم به صورت ناشناس انجام میداد... دو ماه قبل از آخرین پیادهروی اربعینش، یعنی در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۹۳ توسط تک تیرانداز تروریستها، با قناصه، مجروح شده بود. تیر به سمت راست سینهاش خورده و از کمرش بیرون آمده بود. یکبار در سوریه عمل شد و دو بار هم در تهران و حدود ۱۵ روز بستری بود. حالش خیلی بد بود. هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد. برای خوردن، خوابیدن و نشستن مشکل داشت. با اینکه هنوز حالش مساعد نشده بود از بیمارستان دیگر به خانه برنگشت. مستقیم به سوریه رفت.»
۱۳- پیاده تا خورشید علیرضا قزوه
قزوه در این اثر به روایت یادداشتهایی خواندنی از هشت سفر به کربلای معلی میپردازد. از نظر قزوه در ادبیات فارسی سفرنامهنویسی یکی از ژانرهای مهم ادبی بهشمار میرود. مثلا در ادبیات فارسی سفرنامه ناصرخسرو را داریم که اطلاعات مهمی از گذشته ایران و جهان به ما ارائه میدهد و رویدادهای زیبایی در آن رخ میدهد یا در دوره معاصر سفرنامههای جلال آلاحمد را داریم که بسیار حرفهای است، بهویژه سفرنامه «خسی در میقات» که الگوی زیبایی را به ما از دوران خودش نشان میدهد. البته افرادی مانند ابنبطوطه هم هستند که جهان را گشتهاند و اطلاعات خوبی از آن به ما ارائه میدهند. «پرستو در قاف»، سفرنامه حج قزوه است؛ او در سال ۷۱ همراه ۱۰ نفر از هنرمندان حوزه هنری به حج مشرف شد و حاصلش سفرنامهای بود که بخشی از آن در کتاب درسی سال اول دبیرستان به چاپ رسید؛ بعد از آن هم چند سفرنامه نوشته که برخی از آنها چاپ شده است. جدیترین آنها سفرنامهای بود با عنوان «قونیه در قطار»؛ در آن سفر همراه ۵۰ نفر از شاعران با قطار به قونیه میرفت. در بخشی از این کتاب آمده است: «از همین فرودگاه تهران لباس ورزشی پوشیده برای پیادهروی. من هم سنگ تمام گذاشتهام و با لباس رسمی آمدهام؛ با کت و شلوار قهوهای نویی که همین ماه پیش خریدهام. میگوید: تو با این لباس میخواهی بیایی پیادهروی؟ من هم به شیوه طنز جوابش را میدهم: ببین دوست عزیز مرا خود آقا دعوت کرده، باید هم با این لباس بیایم، شما را به گمانم ذوالجناح دعوت کرده!...»
۱۴- از این ستون به آن ستون دکتر محمدرضا وحیدزاده
نویسنده این اثر، زائری است که حاصل تجربههای تلخ و شیرین وغریب و آشنای خودرا از چندین سفر پربرکت پیادهروی اربعین گرد آورده وبا نقلشان درقالب خاطراتی پرحلاوت، آنها رابامخاطبان خود سهیم شده است.مخاطب در«از این ستون به آن ستون»، ضمن درک موقعیتهای مختلف و درخلال صحنههای گوناگون، همسفر راوی کتاب میشود و گام به گام با او، آنچه را در منازل مختلف این سفرها بر نویسنده کتاب رفته، به تماشامینشیند. نکته جالب توجه در این اثر موقعیتهای مخلتف راوی در این خردهروایتهاست. او گاه در مقام خادم و گاهی در مقام مهمان، گاه در نقش مسئول کاروان و گاهی در موقعیت فعال فرهنگی، گاه بهعنوان ناظر و گاهی در جایگاه موضوع روایتها حضور دارد و اینگونه زاویههای دید، بر شیرینی این خاطرات برای مخاطبان اثر افزوده است. پیش از این چند عنوان از این خاطرات توانسته برگزیده سوگواره ملی اربعین دانشگاهیان در استان ایلام شود. نویسنده در این کتاب حاصل تجربیات شیرینش از سفر به کربلا و پیادهروی اربعین را نوشته و با نقلشان در قالب خاطرات، آنها را با مخاطبان خود سهیم شده است. مخاطب در این کتاب همراه و پابهپای نویسنده میشود تا حلاوت و شیرینی این سفر پرفیض را با او بچشد و شکوه را به تماشا بنشیند. نویسنده گاه درمقام خادم است وگاه مهمان و گاه مسئول کاروان و...صحنهها را ازچند منظر روایت میکند.«ساعت نزدیک به ۱۱ شب بود و جمعیت در پایانه موج میزد. هرچه میگشتیم، بیشتر ناامید میشدیم. هیچ اتوبوسی برای نجف جای خالی نداشت...»
۱۵- پیاده آمدهام سیداحسان باقری
«پیاده آمدهام»، مراسم اربعین را با عکسهایی از این مراسم روایت میکند. این کتاب با هدف نمایش عظمت پیادهروی خیل مشتاقان زیارت اربعین منتشرشده است. کلیه گردآوردندگان و تولیدکنندگان این اثر به تمنای ثبتشدن در فهرست خادمان آستان اباعبداللهالحسین(ع)، به صورت افتخاری آن را به سرانجام رساندهاند. این عکسها در فاصله زمانی شش سال و از اربعین ۸۷ تا اربعین ۹۳ گرفته شده است. کتاب پیاده آمدهام نوشته سیداحسان باقری توسط نشر سوره مهر منتشر و روانه بازار شده است. این اثر با نگاهی کوتاه به تاریخچه زیارت اربعین آغاز میشود و سپس مجموعهای از عکسها را در بر میگیرد؛ تصاویری که نویسنده گاه در حاشیه آنها توضیح، حدیث یا نقلقولی نیز آورده است. توصیف زیارت اربعین محال است! نه با زبان، نه با عکس، نه با فیلم و نه با هیچ چیز دیگر. حضور در این رود متلاطم تا رسیدن به دریای کربلا، سفری است که تا آن را تجربه نکنی، درک کاملی نخواهی داشت. البته هر سفر با سفر قبلی متفاوت است. دوربین، در این سفر مبهوت است.باآگاهی ازاین حقیقت،حداقل زکات توفیق این سفررا،آوردن چندقطعه عکس و روایتگری از سفر نورانی زیارت اربعین میدانستم. این عکسها مانند چند قطعه صدف هستند که از کنار دریایی پر از رمز و راز، اعجاب و شگفتی، سوغات آوردهام. دیدن آن دریا را به شما توصیه میکنم. اربعین را چهلمین روز پس از عاشورا میدانیم و عاشورا روزی است که واقعه کربلا در آن رخ داده است.