تعریفهای مختلفی از تنبلی ارائه شده است. برای مثال، سازمان جهانی بهداشت در تعریف خود از تنبلی تنها به مسأله تحرک بدنی میپردازد. بر این اساس، ۷۵ دقیقه فعالیت بدنی شدید یا ۱۵۰دقیقه فعالیت بدنی متوسط در طول هفته یا ترکیبی از این دو میتواند فرد را از تنبلی نجات دهد. در منابع دیگر، اما تنبلی به عدم تمایل یا اجتناب از انجام فعالیتها یا وظایف، علیرغم توانایی و امکان انجام آنها گفته میشود. این وضعیت میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند کاهش انگیزه، خستگی، اضطراب یا حتی شرایط محیطی باشد. به عبارت دیگر، تنبلی به معنای تمایل به انجام کمترین کار ممکن و اجتناب از فعالیتهای دشوار یا زمانبر است.
روز جهانی تنبلی یا روز جهانی استراحت که هرسال ۱۰آگوست(۱۹مرداد) برگزارمیشود، فرصتی است برای کنارگذاشتن فعالیتهای روزمره و استراحتکردن بدون هیچ احساس گناهی. درعصر پرهیاهوی امروز، این روز به افراد اجازه میدهد فارغ از هر دغدغهای نفسی تازه کنند و آرامش ازدسترفته خود را بازیابند.هرچند بسیاری از کارشناسان انجامندادن فعالیت خاصی در یک روز را دارای پیامدهای مثبت میدانند، اما اضافه میکنند اگر تنبلی و بیانگیزگی به یک رویه و الگوی ثابت تبدیل شود، میتواند معایب زیادی به همراه داشته باشد. مجتبی ناجی، روانشناس و مدرس دانشگاه یکی از همین کارشناسان است که در گفتوگو با جامجم با اشاره به اینکه منابع علمی تنبلی را نوعی بیانگیزگی تعریف میکنند، میگوید: درواقع این صفت به افرادی اطلاق میشود که انگیزه درونی برای انجام یا پیگیری امور در آنها ضعیف است.
زمینهسازهای تنبلی
نتایج بررسیها و مطالعات نشان میدهد وجود برخی از فاکتورهای شخصیتی در افراد میتواند به بیانگیزگی و دستکشیدن از فعالیتهای روزمره منجر شود. اینگونه که ناجی میگوید:افراد درونگرا یاکسانی که دچار افسردگی هستند، معمولا انگیزه کمتری برای انجام امور دارند و برانگیختگی هیجانی در آنها پایین است. آنها معمولا اهل ذوق و شوق نیستند. بنابراین میتوان گفت همبستگی زیادی بین تنبلی و افسردگی وجود دارد؛ به این معنا که افسردگی و خلقوخوی پایین به آنها اجازه نمیدهد آغازگر یکسری از فعالیتهای جدید باشند.
این روانشناس میگوید: زمانی که افراد استرس بالایی داشته باشند، عملکردشان کاهش مییابد و فعالیتهایشان را با اکراه یا تاخیر انجام میدهند؛ درحالیکه افراد تنبل و بیانگیزه، استرس پایینی دارند و باید یک عامل درونی آنها را به تحرک وادار کند. افراد تنبل، خودجوش و خودانگیخته نیستند و نمیتوانند بر مبنای امیال درونی خود فعالیتی را آغاز کنند؛ مگر اینکه یک جبر بیرونی و تعهد و مسئولیت آنها را وادار به انجام کاری کند! این مسأله باعث میشود تا اطرافیان افراد تنبل آزار ببینند و از این مسأله شاکی باشند.
تنبلی یا استراحت؟
در این بین، ممکن است همه انسانها به هر دلیلی در برخی روزها حوصله انجام فعالیتهای روزمره خود را نداشته باشند و تصمیم بگیرند برای یک یا چند روز، مسئولیتها و کارهایشان را انجام ندهند. ناجی دراینباره میگوید: ممکن است فردی با اختیار خود تصمیم بگیرد برای یک روز، تمام فعالیتها و مسئولیتهایی را که داشته است کنار بگذارد و استراحت کند که اشکالی ندارد و نمیتوان به آن صفت تنبلی را اطلاق کرد؛ اما زمانی که این خصیصه در افراد نهادینه و بهعنوان یک الگوی رفتاری تکرار شود، میتوان گفت فرد دچار تنبلی و بیانگیزگی شده است. البته ممکن است برخی افراد از انجام کارهایی غافل شوند و بهجای آن فعالیت دیگری را انجام دهند.
تنبلی دردسرساز است؟
مسلما تبدیلشدن تنبلی به یک رویه ثابت و همیشگی نهتنها برای خود فرد آسیبزاست، بلکه تبعات بسیاری را برای دیگر افراد و حتی جامعه به همراه خواهد داشت. ناجی با اشاره به پیامدهای تنبلی میگوید: اگر افراد بهدلیل داشتن خصیصه تنبلی و بیانگیزگی وظایف و مسئولیتهای خود را بهدرستی انجام ندهند، برای دیگران دردسر ایجاد خواهند کرد که این مسأله پیامدهای اجتماعی زیانباری خواهد داشت.برای مثال، وقتی در یک محیط کاری فرد تنبل امور محوله خود را انجام ندهد، مشکلات متعددی به وجود خواهد آمد و اطرافیان این فرد آسیب زیادی میبینند.
آمارها چه میگویند؟
گرچه آماری رسمی در رابطه با تنبلی در کشور ما وجود ندارد، اما شاید زیاد شنیده باشید که میزان تنبلی در ایران زیاد است. نتایج پژوهشی تحت عنوان «تنبلی اجتماعی، علل، پیامدهاوراهکارها»که سال۱۳۹۸ و به سفارش کمیسیون اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده، حاکی از آن است که تنبلی اجتماعی ریشه در خلقیات تاریخی جوامع دارد و میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است. تنبلی علاوه بر اینها میتواند دردسرهای دیگری نیز بهوجود آورد؛ بهویژه که در برخی پژوهشها از مفهوم تنبل اجتماعی نیز سخن گفته میشود. زینب فاطمیامین، جامعهشناس درباره میزان تنبلی اجتماعی ایرانیان گفته تنبلی اجتماعی در ایران بالاتر از متوسط جهانی است. آنطور که او میگوید، ظهور تنبلی وجوه و اشکال مختلفی دارد. در سطحیترین و بیرونیترین لایه، آن را مترادف فقرحرکتی میدانند. فردی تنبل است که هیچ رغبت و اشتیاقی برای تحرک و جنبوجوش نداشته و از پویایی و جستوخیز در گریز است. جامعه و افراد در این بیحرکتی به استفاده بیش ازحد ازتکنولوژی گرایش دارندو مثلا برای نزدیکترین فاصلهها ازخودرواستفاده میکنند. تنبلی باعث میشود تا افراد بهطور مداوم از انجام فعالیتها ومسئولیتهای خودسر بازبزنند و از عهده انجام امور محوله خود برنیاند. بهاینترتیب درچنین جامعهای افراد برای انجام امور کوچک وبزرگ در زندگی شخصی یامناسبات اجتماعی و عمومی همیشه کار امروز رابه فردا میاندازند،عادت دارندبنشینندوفقط تماشاکننده خوبی باشند، تصمیمسازی و تصمیمگیری را به دیگران واگذار میکنند، تحولی را که آرزو میکنند بدون کوچکترین اقدامی از جانب دیگران انتظار میکشند، برای صحبت برسریک موضوع جدی و مهم بیحوصله و بیحالند، عادت به فکر کردن ندارند و برای هر انتخابی تعلل میکنند.