میسرشدن دیدار با اسماعیل آذر در دفتر روزنامه، زمینهای را فراهم کرد تا با یکدیگر بیشتر درباره دستاوردهای این برنامه به گفتوگو بنشینیم. اسماعیل آذر، استادتمام دانشگاه است و تا امروز بیش از ۲۶ جلد کتاب را در حوزه ادبیات فارسی به رشته تحریر درآوردهاست.
وقتی نام شما به میان میآید، بیاختیار مردم به یاد برنامه مشاعره می افتندکه سالها اجرای آن رابهعهده داشتید، اصلا چطور شد که مجریگری چنین برنامهای به شما پیشنهاد شد؟
۳۵سال پیش، زمانی که در یک مجلس ادبی حضور داشتم، خانمی که کارمند تلویزیون بود و متأسفانه اسم ایشان امروز از خاطرم رفته، نزدم آمد و اشاره کرد که تلویزیون برای برگزاری برنامه مشاعره بهدنبال یک مجری مسلط و باتجربه میگردد، ایشان به من پیشنهاد کرد که آیا مایلم برگزاری چنین برنامهای را بهعهده بگیرم یا نه. بعد از آن که موافقتم را اعلام کردم، من را به یک تهیهکننده معرفی کرد. قرار شد یک تست پنج دقیقهای از من گرفته شود ولی این تست حدود نیمساعت طول کشید و تهیهکننده اشاره کرد که: بهقدری جذب صحبتهای شما شدیم که نتوانستیم کات دهیم. این شروع همکاری من با برنامه مشاعره بود. این برنامه برای اولین بار از شبکه یک سیما پخش شد و بعد از مدتی در شبکه دو اجرا کردیم و دست آخر، جایگاهی که برای این برنامه درنظر گرفته شد ،شبکه «آموزش» بود.
مشاعره را میتوان در زمره یکی از پرطرفدارترین برنامههای تلویزیون دانست که توانست با اقبال گستردهای از سوی اقشار مختلف جامعه مواجه شود، بااینحال، اصلیترین دلیل مؤلفه این برنامه از دید شما چه بوده است؟
من بیش ازسه دهه به اجرای مشاعره درتلویزیون پرداختم ودرطول این سالها،خاطرات بسیاری ازبرخوردهای گرم و صمیمانه مردم نسبت به خودم و برنامه دارم. خاطرم هست، مشاعره تا اندازهای بااستقبال مردم روبهرو شد که حتی بعضی از خانوادهها، کودکانونوجوانان خود را به کلاسهای مشاعره فرستادند و آرزویشان این بود که فرزندانشان در این برنامه شعر بخوانند.
نکته جالب اینکه مشاعره تنها به یک شوی تلویزیونی محدود نماند وشما این برنامه را در اقصی نقاط کشور هم اجرا کردید.
همینطوراست، حالا که به این سؤال اشاره کردید، شاید بد نباشد خاطرهای در این زمینه بگویم. یکی ازاجراهای برنامه مشاعره در شهر مرزی خوی اتفاق افتاد، درآن زمان، شهرداری خوی هزینه کرد و یک داربست روی آبنمای بزرگ پارک این شهر نصب کردند . شبها مشاعره در این مکان از ساعت ۱۰ شب شروع و تا ۴ صبح ادامه مییافت. در آن ایام، مردم دستهدسته به پارک میآمدند وچیزی حدود۱۰هزارنفرتماشاچی داشتیم که عکسهای این برنامه هنوزدرآرشیو دفتر برخی ازمدیران صداوسیما هم هست. درواقع مشاعره در ردیف معدود برنامههای سیما بود که نهتنها طیف گستردهای از مردم از این برنامه استقبال میکردند در هر شهری هم که میرفتیم، تمام مسئولان از امامجمعه تا سایر مقامات آن شهر، از برگزاری این برنامه استقبال میکردند. خبر اجرای چنین برنامهای از سوی شبکههای خارجی و بیگانه هم مخابره میشد. البته ما در شهرهای دیگری چون شیراز، همدان، قزوین،مشهد و...هم مشاعره رااجراکردیم ولی خوی بالاترین میزان استقبال رادر بین شهرها داشت. حرکتهای دیگری هم به موازات اجرای این برنامه صورت گرفت، مانند انتشار کتاب مشاعره، راهاندازی اردوهای مشاعره که با چندین ماشین، شهر به شهر میرفتیم و برنامه اجرا میکردیم و... .درواقع برنامه مشاعره صرفنظر از اینکه در ارتقای سطح دانش جمعی تأثیرگذار بود، نقش پررنگی در تبیین جایگاه هویت ملی هم داشت و باعث شد مردم بیدارتر از همیشه شوند.
با این اوصاف دلایل رنگباختن و تعطیلی این برنامه چه بود؟
با گذشت زمان، مدیریت سیما تغییر کرد و از من هم دیگر دعوتی صورت نگرفت. البته در سالهای اخیر، آقای دکتر جبلی پاپیش گذاشتند و نسبت به طرح دوباره اجرای این برنامه ابراز تمایل کردند. الان هم مشتاقم تا هروقت که دستاندرکاران سیما بخواهند، اجرای برنامه را از سر بگیرم. این برنامه برخلاف برخی پروژههای سیما، به هیچوجه هزینهبر نیست و میشود آن را به سادهترین شکل اجرا کرد. درمجموع، به نظرم، استقبال گسترده مردم از مشاعره چنددلیل میتوانست داشته باشد: اول اینکه مشاعره برنامهای بود که در طول سالهای برگزاری حاشیه نداشت، دوم در تقویت هویت ملی اثربخش بود و از همه مهمتر، باعث نشاط درونی مردم میشد. گاهی اوقات، صنعتگران معروف در کنار این برنامه قرار میگرفتند و داوطلبانه تقاضا داشتند تا هزینههای این برنامه را تأمین کنند.
اگر اشتباه نکنم این برنامه مدتی هم از رادیو فرهنگ پخش شد.
درست است، باوجود آنکه مشاعره از شکلوشمایل تصویری به شنیداری تغییر یافت، ولی بازهم از میزان استقبال آن نزد مردم کم نشد. هرچند در رادیو هم کمکم روبه افول گذاشت ودوستان اشاره کردندکه ازعهده بودجه این برنامه برنمیآیند! درحالیکه این برنامه میتوانست با نیمی از حقوق یک کارمند هم ادامه پیدا کند و به دکور و هزینههای جانبی آنچنانی احتیاجی نداشت.
اگر شرایط دستبهدست هم دهد و برنامه مشاعره دوباره به آنتن برگردد، با غلبه فضای مجازی و اقناع تصویری مردم از سوی رسانههای مجازی و شبکه خانگی، باز هم میتوان به استقبال گسترده مردم از این برنامه امیدوار بود؟
باوجود آنکه ۸۰۰ سال از شعر شاعران بزرگی چون نظامی، سعدی، حافظ و مولوی میگذرد اما، هنوز اشعار آنها که سرشار از حقیقت است خریدار دارد. دلیلش این است که حقیقت هیچگاه کهنه و گم نمیشود. هروقت شما حرف حقیقت بزنید همه دور شما جمع میشوند. شعر هم همینطوراست و در ضمیر تکتک ما حضور دارد. اگر میبینید امروز اغلب مردم سر در تلفنهایهمراه خود دارند به این خاطر است که در جستوجوی حقیقت هستند و تصور میکنند میتوانند آن را در فضای مجازی بیابند. از اینرو، راهاندازی دوباره برنامه مشاعره یکی از وظایف اصلی صداوسیماست، چرا که شعر به مردم آرامش میدهد و امید را رقم میزند، شعر نشاط درونی ایجاد میکند و سطح سواد جامعه را گسترش میدهد. شما نگاه کنید، برخی سریالهای طنزی که در سالهای گذشته از تلویزیون پخش میشدند، امروز به مرور فراموش شدهاند اما تأثیرگذاری برنامه مشاعره در ذهن مردم ادامه یافته است. پس، شعر در جان جامعه باقی میماند، چون در گذر ۱۰۰۰ساله زمان، ورز خورده و محصولش در جامعه متجلی شده است. شکی نیست که صداوسیما در اشاعه و پررنگکردن این برنامه در سالهای گذشته نقش زیادی ایفا کرده و من امیدوارم که عزم راهاندازی آن، دوباره از سوی مدیران محترم سیما شکل بگیرد.
هرسال شهریورماه، به مناسبت بزرگداشت جایگاه شهریار، «روز شعروادب فارسی» نیز گرامی داشته و برنامههای مختلفی در این روز برگزار میشود اما به نظر میرسد در این سالها، ما با مناسبتهایی از این دست به شکل مقطعی برخورد کردهایم، درحالی که تداوم این برنامهها در طول یکسال شرط نهادینهشدن آن در جامعه است. نظر شما دراینباره چیست؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری انجمن مفاخر درماههای اخیر کنگره نظامی رابرگزار کردودراین برنامه، نمایندگان فرهنگی اغلب کشورها دعوت شدند. مهمترین نکته این بود که برگزاری این کنگره به شهرها و روستاهای مختلف ایران هم تسری پیدا کرد. بنابراین در پاسخ به سؤال شما باید بگویم بله؛ رویدادهایی از این دست نباید به فراموشی سپرده شود بلکه باید تداوم یابد. بهترین محمل هم برای برگزاری چنین برنامههایی صداوسیماست. خود من در طول این سالها بارها پیشنهاد کردهام که اجازه بدهید هر شب به مدت شش دقیقه در تلویزیون، قصههای شاهنامه را بخوانم و سه دقیقه هم یک راوی به روایت این حکایت بپردازد. ولی متأسفانه با طرحم موافقت نشد؛ درحالیکه این طرح هزینه چندانی به همراه ندارد. یا یکی دیگر از پیشنهاداتم این بود که بهتراست صداوسیما، هرشب به یاد یکی از شاعران نامدار به اجرای برنامه بپردازد و آن شاعر بیشتر مورد معرفی مردم قرار گیرد. واقعیت این است که باید جامعه را به همکاری دعوت کرد، چندان که اشاره کردم، هیچکدام از این برنامهها به دکورهای پرخرج و هزینههای سنگین احتیاج ندارد. چرا که براین باورم، هرچقدر محتوا کمرنگ باشد، دکورها پررنگتر خواهد شد.