به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از اواسط سال ۱۴۰۱ و با گزارش درگیری خونین در جنوب تهران آغاز شد. ماموران با حضور در بیمارستان، متوجه شدند مرد جوانی در درگیری با شوهر خواهرش و با ضربه چاقوی او به قتل رسیده است. متهم دستگیر و در تحقیقات مدعی شد قصد دفاع از خود را داشت، چون مقتول به او حمله کرده بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران، مادر، خواهر و برادران مقتول به عنوان ولیدم حضور داشتند.مادر و دو برادر مقتول قصاص خواستند و برادرانش اظهار داشتند: پس از قتل برادرم، پدرمان نتوانست این غم را تحمل کند و چند روز بعد فوت کرد. بههمینخاطر خواهر و برادرها در جایگاه اولیای دم ایستادیم.
در ادامه همسر متهم در جایگاه ایستاد و بین خون برادر و شوهرش، تصمیم به بخشش شوهرش گرفت.
سپس نوبت به دفاعیات متهم رسید که اظهار کرد: صبح جمعه بیدار شدم و در حال صحبت با همسرم بودم که چرا وقتی مرا به عروسی دعوت نکردند، تو رفتی؟ در این هنگام دخترم آمد و به من سلام نکرد. از این رفتارش عصبانی شدم و میخواستم او را بزنم که پشت مادرش رفت و ضربه به همسرم خورد. بعدش به طبقه بالا رفتم و سیگار میکشیدم که برادرم آمد و نصیحتم کرد. ناگهان صدای شکستن شیشه آمد و برادرزنهایم آمدند. در آخر هم احسان آمد که با چوب به صورتم زد. کشوی کابینت باز بود و چشمم به چاقو خورد. خواستم او را بترسانم و چاقو را برداشتم که به او خورد.
برادر متهم به قتل که به عنوان مطلع در دادگاه حاضر بود، گفت: بچه برادرم زنگ زد و گریه میکرد. به خانه برادرم رفتم و در حال صحبت با او بودم که برادران همسرش آمدند و درگیری شروع شد. به آنها گفتم اگر ناقص شود، خودتان فردا باید از او مراقبت کنید. یکدفعه احسان آمد و برادرم را زد و هاشم هم با چاقو او را زد. در پایان، هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
رأی صادره مورد اعتراض متهم و وکیل مدافعش قرار گرفت و دیوان عالی کشور هم این رأی را نقض کرد. پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران رفت و یک بار دیگر مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسه رسیدگی، یک بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمیکنند.
وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: من برای دفاع از خودم این کار را کردم. برادرم بین من و مقتول بود. میخواستم ضربه را به دستش بزنم که دیگر به من حمله نکند. من قصد قتل نداشتم، فقط میخواستم خودم را نجات دهم.
متهم برای دومین بار به قصاص محکوم شد که قضات شعبه ۵۱ دیوان عالی کشور برای دومین بار حکم را نقض کردند و این بار پرونده به شعبهای همعرض ارسال شد. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. همسر متهم نیز در جلسه حاضر نشده بود.
در ادامه همسر مقتول درباره روز حادثه گفت: حوالی ساعت ۱۲ برادر شوهرم با همسرم تماس گرفت. بعد از آن احسان به حیاط رفت و به خاطر کار بنایی خانه، دستهبیل یا کلنگی برداشت و بعد بیرون رفت. وقتی دنبالش رفتم قبل از اینکه به او برسم
سوار ماشین شده ورفته بود.نگران بودم وچند باربا شوهرم وبرادرش تماس گرفتم که جواب ندادند.نیم ساعت بعد جاریام زنگ زد و گفت احسان در خانه خواهر شوهرم چاقو خورده. به آنجا رفتم که گفتند در بیمارستان است و در آنجا متوجه مرگش شدم.
رئیس دادگاه سپس از متهم خواست از خود دفاع کند که او با تکرار ادعاهای قبلیاش گفت: در خانه نشسته بودم که برادران همسرم به خانهمان آمدند. قصد کشتن نداشتم. از طرفی نگران برادرم بودم و از طرف دیگر ضربه به سرم، باعث شد گیج شوم. راه فراری هم نداشتم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیلش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.