پیامهای مربوط به شبکه کتاب را دیدم و از طریق یکی از دوستان در جریان برخی گفتوگوها قرار گرفتم. احساسم این بود که برخی توضیحات ازجانب من که مدتی با مدیریت قبلی شبکه کتاب همکاری میکردم و۵۰قسمت برنامه«جلد دوم» را سردبیری و اجرا کرده و در چندین برنامه دیگر در نقش کارشناس_مجری حاضر بودم، بتواند فضای این گفتوگو را شفافتر کند.
۱- حضور آقای مجید شمسالدیننژاد، مدیر شبکه کتاب در گروه برایم جالب و پاسخهای احترامآمیزشان باعث تحسین است. برای آقای مجید صحاف هم آرزوی توفیق میکنم که تلاشهای زیادی برای پیشرفت شبکه کتاب کردند.
۲- تجربه من در ساخت برنامهای هفتگی و زنده برای شبکه کتاب بسیار دلنشین و جذاب بود. مدیر وقت شبکه و همکارانشان از هیچ تلاشی دریغ نداشتند و فضا را برای شکلگیری گفتوگوهای گرم و جذاب آماده میکردند. حساب و کتابها هم دقیق و منصفانه بود اما در مورد شبکه کتاب در همان زمان هم یک گزاره همواره رنجم میداد و بارها آن را با دوستان شبکه مطرح کردم. انگار مثلا شبکهای برای دندانپزشکان راهاندازی شده بود اما در آن حتی یک دندانساز تجربی هم دیده نمیشد!
۳- در طول ساخت برنامه «جلد دوم» حتی برای یکبار هم برای کتابها و نویسندگانی که قرار بود درباره و با آنها صحبت کنم، مورد سوال و ایجاد محدودیت نبودم. صفر تا صد آنچه میگفتم، مبتنی بر صلاحدید من و گروه مشاوران و همکارانم در تولید برنامه بود. مدیر شبکه کتاب و مدیران بالاتر در خانه کتاب هیچگاه دستم را برای صحبت درباره کتاب یا ناشری نبستند و دایره را تنگ نکردند. حتی در ویژهنامه «قفسه کتاب» روزنامه جامجم هم بر این نکته پافشاری کردهام که هر کتابی که از سیستم وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مجوز انتشار میگیرد، محترم است؛ اگرچه من برای تبلیغ و ترویج باید هوشیارانه، بهترینها را انتخاب کنم و فرصت رسانه را در اختیار مناسبترینها قرار دهم.
۴- انتخاب آقای مجید صحاف برای تعامل شبکه کتاب با سیستم تلوبیون و پذیرش استانداردهای رسانه ملی در تولید برنامهها، تدبیری رسانهای برای بهتر دیده شدن کتابها بود که قابل تقدیر است اما بیشک این تعاملات، سختیهایی را هم در پیش داشت.
۵- نکته دیگری که انتظار میرود مدیریت جدید شبکه کتاب به آن اهتمام داشته باشد، پیوست رسانهای برنامههاست؛طوری که برشهایی از تولیدات در شبکههای اجتماعی، بهنحوی بازنشر شود که مورد بازدید حجم گستردهتری از مخاطبان قرار گیرد. امروز برای هر تولید رسانهای، باید پیوستی رسانهای پیشبینی کرد تا زحمات هدر نرود.
۶- اگر از ظرفیتهای داخلی و نیروهایی که حاضرند زیر پرچم جمهوری اسلامی در وزارت ارشاد، خانه کتاب یا هر جای دیگری جلوی دوربین بروند یا اثرشان را برای چاپ و انتشار بهدست ناشر رسمی ایرانی بدهند غافل شویم، بهزودی با حجم زیادی از ناشرانی مواجه خواهیم شد که کتابهای بدون مجوز را در چاپخانههای تهران چاپ میکنند و بهراحتی به مخاطبان میفروشند! امروز باید اختلافات عقیدتی_سیاسی خود را با محوریت وحدت ملی ضریب بدهیم و گاهی هم بهخاطر مصالح بزرگتر از دیدگاهمان کوتاه بیاییم.
۷- در پایان، بیان گلهای دوستانه از همه دستگاههای فرهنگی کشور که در جنگ تحمیلی ۱۲روزه، آنطور که باید و شاید فضا را مدیریت و هدایت نکردند.
۸- اختلافات را کنار بگذاریم، گفتوگوها و تعاملات را شروع کنیم و برای روزهای سختی که در پیش است آماده شویم. نبرد تمام نشده و در دورانی هستیم که آتشی هر لحظه ممکن است توسط دشمن وحشی و بیقلاده دوباره برافروخته شود!