گزارهای کلیدی که نقشهراهی تازه پیش پای کشور گذاشته است اما این شتاب لازم دقیقا به چه معناست؟ جایگاه ایران در مسیر پرشتاب فناوری کجاست؟ و مهمتر از همه بستر لازم برای افزایش این شتاب علمی که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید کردند، چگونه فراهم میشود؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها، سراغ دکتر علیرضا نصراصفهانی، مدیر گروه آینده پژوهی مرکز پژوهشهای مجلس رفتیم. کسی که با رویکردی تحلیلی، از ضرورتهای این دوران تازه سخن میگوید؛ از نقش نخبگان و دانشگاهها و مسئولیت شرکتهای بزرگ در ریسکهای فناورانه گرفته تا اهمیت دولت هوشمند و چالشهای ساختاری اقتصاد دانشبنیان. گفتوگویی که تصویر روشنی از نقشه راه ایران در میدان علم و فناوری ارائه میدهد؛ میدانی که شاید بیش از هر زمان دیگری به عزم، جسارت و آیندهنگری نیاز دارد.
به نظر شما کشور در حوزه علم و فناوری در چه نقطهای ایستاده است؟
بعد ازپایان حملات رژیمصهیونیستی، بسیاری تصورکردندکه سختیها تمام شده وحالا زمان بازگشت به شرایط عادی فرارسیده؛ اما براساس بیانیه رهبر معظم انقلاب، این دوران به پایان نرسیده بلکه این تازه آغاز داستان است. ذهنیت عمومی از پایان جنگ ۱۲روزه، تصور پایان چالشها بود اما بیانیه رهبری هشدار میدهد که زمان اندک است و باید با تمام توان کار کنیم. پیشتر نیزسردار مجید موسوی، فرمانده هوافضا، تأکید کرده بودند که وقت سوگواری نداریم و باید خود را برای نبردی عاشورایی آماده کنیم. فرامتن بیانیه رهبر معظم انقلاب همچون آهنگ آمادهباش یک فرمانده است که نیروهای خود را فرامیخواند؛ میدانهایی ایجاد شده است و هریک از ما باید مسئولیت یکی از آنها را برعهده بگیریم و در آن پیش برویم. یکی از مهمترین این میدانها که نقش پیشران دارد، عرصه علم و فناوری است.
شتاب لازم که رهبر معظم انقلاب در راهبردهای اخیرشان به آن اشاره فرمودند به چه معنایی است؟
یعنی ما وارد دورهای تازه شدهایم؛ دورانی که دیگر بازگشتی به قبل ندارد. این فراخوان، روایت و آمادهباش رهبری، بهمنزله بیانیهای برای عصر جدید جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲روزه است. تأکید ایشان بر پژوهش و فناوری، هم در تقابل با نظام سلطه و هم بهعنوان نقطه پیشران کشور، نشانهای روشن از مأموریتی ملی است. اکنون نخبگان هستند که باید در این میدان ورود پیدا کنند و چرخه پیشرفت را به حرکت درآورند. در بیانیه دوران جدید، علم و فناوری پیشران رشد اقتصادی کشور معرفی شده است؛ هم در تقابل با غرب ورژیمصهیونیستی وهم درمسیر توسعه داخلی. این حوزه،پیشران حرکت ملی برای تداوم پیروزیهاست و باید با حضور نخبگان، رشد و شتاب آن چندبرابر افزایش یابد تا قدرت تمدنی ما حفظ شود. اگر این نگاه شکل بگیرد، نباید بیانات اخیر را در حد یک پیام ببینیم بلکه باید آن را بیانیهای آشکار برای آغاز دوران جدید پس از جنگ ۱۲روزه بدانیم؛ دورانی که کار و چالشها هنوز به پایان نرسیده است. در این مسیر تازه، علم و فناوری باید نقش پیشران را ایفا کند؛ پیشرانی برای ساخت تمدن جدید اسلامی.
برای نتیجهگیری بهتر چه نگاهی باید به عرصه علم و فناوری داشت؟
علم و فناوری نباید صرفا محدود به دانشگاه، پژوهش و مقاله باشد؛ بلکه باید در همه عرصهها ازجمله اقتصاد، سیاست، جامعه و حکمرانی حضور فعال داشته باشد. همه بردارهای حکمرانی و مدیریت کشور باید با دانش و پژوهش همراستا شود. با توجه به وضعیت موجود، تاکنون حدود یکمیلیارد دلار صادرات دانشبنیان داشتهایم و سهم تحقیق و توسعه نزدیک به ۵/۰درصد بوده است. این رقم در صورت تقویت، میتواند شکاف فناورانه میان ما و کشورهای غربی، ازجمله رژیمصهیونیستی و آمریکا را کاهش دهد. لازم است پژوهش و فناوری در تمام سطوح حکمرانی، از دانشگاه تا اقتصاد، نفوذ و اثرگذاری داشته باشند. یکی از ابرپروژهها و گفتمانهای کلیدی که رهبر معظم انقلاب ازدهه۸۰ بر آن تأکید دارند،جنبش نرمافزاری و اولویت علم و فناوری در حکمرانی کشور است. بسیاری از پیشرفتهای امروز در حوزههایی مانند موشکی، نانو، بیوتکنولوژی و پهپادها، نتیجه نگاه متعالی ایشان به این عرصه است. درمتون دینی نیز آمده که ایرانیان اگر علم در ثریا هم باشد، بدان دست خواهند یافت. این نگاه، چه درساحت دینی وچه درنگاه رهبری،علم وفناوریرابهعنوان اولویت راهبردیمعرفی میکند؛ابتدا برای تقویت حکمرانی و در ادامه بهعنوان پیشران اقتصاد دانشبنیان کشور. باوجود دستاوردهایی چون رشد شرکتهای دانش بنیان، سهم پژوهش در اقتصاد و تولید ناخالص داخلی بسیار پایین به نظرمیرسد، که این خودنیازمنداصلاح جدی برای تحقق اهداف تمدنی ایران است.
جوانان، نخبگان علمی و دانشگاهیان چگونه میتوانند در این عرصه نقشآفرینی کنند؟
دانشگاه و مراکز اندیشگاهی در این دوران جدید باید نقش خود را مشخص کنند و بخشهای جدیدی متناسب با مأموریتهای ملی و تمدنی به آن اضافه شود. اینکه چگونه در این مواجهه تمدنی از منظر بینالمللی به مسأله نگاه میکند و چگونه قرار است علم و فناوری را توسعه دهد، از پرسشهای اساسی این مسیر است. تکلیف اول دانشگاهیان و اندیشگاهها این است که افق بلندمدت کشور در زمینه علم و فناوری را شناسایی و ترسیم کنند؛ اینکه قرار است به کجا برسیم؟ آینده مورد نظر در حوزه فناوری چگونه تصویر میشود؟ اجزای آن، نقاط پیشران و محورهای اصلیاش چیست؟ پاسخ به این سؤالات، نیازمند تدوین پروژههای کلان ملی در حوزه علم و فناوری طی ۱۰سال آینده است. وظیفه دانشگاهیان است که این چشمانداز شامل تعیین ابزارهای لازم، تشکیل نهادهای مرتبط، تدوین قوانین و اجرای سیاستهای مورد نیاز را طراحی و بررسی کنند. درواقع دانشگاه باید نقشهراه حکمرانی علمی کشور را کشف کرده و برای تحقق آن، ساختارها و مأموریتهای خود را بازتعریف کند.
نقش دولت را در حمایت از ورود شرکتهای بزرگ به این عرصهها چگونه میبینید؟
شرکتهای بزرگ باید نقش پیشگام در حوزه علم و فناوری ایفا کنند. شرکتهایی که وارد عرصه دانش شدهاند، باید این مسیر را با جدیت ادامه دهند. وقتی به تجربیات موفق کشورهایی مانند کرهجنوبی نگاه میکنیم، میبینیم که شرکتهای خصوصی بزرگ بهطور گسترده در حوزه تحقیق و توسعه فعالیت میکنند. وقتی یک شرکت با ارقام و اندازههای بزرگ وارد حوزههای فناورانه میشود، این حوزه به دستورکار بخشهای کلان کشور تبدیل میشود، زیرا تنها شرکتهای بزرگ توانایی پذیرش ریسکهای بزرگ در عرصه علم و فناوری رادارند.این بارسنگین ازعهده شرکتهای کوچک برنمیآید ولازم است شرکتهای بزرگ بهطور جدی در اقتصاد دانشبنیان نقشآفرینی و به سمت ریسکهای بزرگ در حوزه علوم و فناوریهای نوین حرکت کنند و ایران سرزمینی برای ریسکهای بزرگ در حوزه پژوهش و فناوری شود. همچنین فناوریهای گلوگاهی و آن نقاطی که ما در آنها با ضعف و چالش مواجه هستیم، باید در کانون توجه قرار گیرند. حوزههایی که دسترسی به آنها محدود است و وابستگی فناورانه ایجاد میکند، نیازمند تمرکز ویژه بر انتقال دانش، خلق فناوری و بومیسازی است.
دولت چه نقشی در پیشرفت اقتصاد دانشمحور دارد؟
دولت و ساختار حکمرانی کشور باید بهصورت واقعی و بنیادین دانشبنیان شود. اگر دولت نتواند به معنای واقعی هوشمند و دانشبنیان شود و حکمرانی بر مبنای علم و دانش صورت نگیرد، هرگز نمیتواند همگام با اقتصاد حرکت کند و پشتیبان زیستبوم علم و فناوری شود. بر این مبنا حکمرانی هوشمند و دولت الکترونیک، ظرفیت مهمی برای خلق اقتصاد دانشمحور به شمار می رود. از منظر اجتماعی نیز باید به این جمعبندی برسیم که بسیاری از فناوریهای نوین نظیر نانو، زیستفناوری و دیگر فناوریهای پیشرفته هنوز در زندگی عمومی مردم ورود مؤثر نداشتهاند. یعنی جامعه به شکل ملموس، بهرهگیری از این فناوریها را در زندگی روزمرهاش احساس نمیکند. با اینکه در شرایط جنگی، بهوضوح دریافتیم که فناوری عامل پیروزی ملتهاست و آن را به چشم دیدیم اما هنوز در فضای عمومی جامعه، باور و درک گستردهای از تأثیر آن بر اقتصاد، رسانه، هنر و حتی زیست فرهنگی ــ اجتماعی شکل نگرفته است.
با توجه به بودجههای این بخش و مشکلات مالی، آیا اصلاحاتی در دستورکار قرار گرفته است؟
قانون جهش تولید دانشبنیان و سایر مصوباتی که در مجلس تصویب شده، اقدامات مهمی است. بااینحال، این موارد کافی نیست و دو محور اساسی باید مورد پیگیری قرار گیرد؛ معافیتها و مشوقها و قوانین حمایتی. شرکتهایی که به حوزه پژوهش و تحقیقات ورود پیدا میکنند، باید از معافیتهای مالیاتی، بیمهها، مشوقهای هدفمند و تبعیضهای مثبت بهرهمند شوند. از طرفی نقش دولت بهعنوان کارآفرین و تنظیمگر نیز مطرح است؛ دولت باید در حوزههایی ورود کند که بخش خصوصی قادر به شروع فعالیت نیست. بخش خصوصی نیز باید به معنای واقعی کلمه، دانشبنیان شود. دولت باید اتصالات لازم را میان شرکتها برقرار کند. بهعنوانمثال، شرکتهای بزرگ میتوانند نیازمندیهای خود را به شرکتهای دانشبنیان کوچکتر اعلام کرده و با نقش تسهیلگر دولت، این نیازها تأمین شود.