با وجود دستاوردهای قابل توجه پزشکی در درمان افسردگی، بسیاری از بیماران یا تمایلی به مصرف داروهای تجویزی ندارند یا از عوارض جانبی آنها شکایت دارند. در چنین وضعیتی، توجهها به سوی محصولات بدون نسخه (OTC) مانند مکملهای غذایی و گیاهان دارویی جلب شده است که برخی معتقدند میتوانند در مدیریت علائم افسردگی موثر باشند. در این راستا، پژوهشگران دانشگاه لیورپول جان مورز در انگلستان، مروری گسترده بر مطالعات بالینی انجام دادهاند تا اثربخشی و ایمنی این دسته از محصولات را بررسی کنند. آنها با مرور بیش از ۲۰۹ کارآزمایی بالینی تصادفی، به بررسی علمی بیش از ۶۰ نوع محصول OTC پرداختند؛ محصولاتی که بدون نیاز به نسخه پزشک در سراسر جهان به فروش میرسند و مصرف گستردهای دارند. تمرکز این بررسی روی بزرگسالان بین ۱۸ تا ۶۰ سال بود که دچار افسردگی یا علائم بالینی آن بودند.
۵ محصول پرکاربرد؛ از امگا ۳ تا زعفران
نتایج نشان داد پنج محصول بیش از سایرین مورد توجه مطالعات بالینی قرار گرفتهاند: اسیدهای چرب امگا ۳، گیاه گل راعی (میخک زرد)، زعفران، پروبیوتیکها و ویتامین D. در بیشتر این مطالعات، تاثیر مثبتی بر کاهش علائم افسردگی گزارش شده و عوارض جانبی قابلتوجهی نیز مشاهده نشده است. برای مثال، امگا ۳ در ۳۹ مطالعه بررسی شده بود و در اغلب آنها باعث بهبود علائم شده بود. گیاه گل راعی در ۳۸ مطالعه، زعفران در ۱۸ مطالعه، پروبیوتیکها نیز در ۱۸مورد، و ویتامین D در ۱۴مطالعه بررسی شدند. بهطور کلی، این محصولات علاوه بر تاثیر مثبت، از نظر ایمنی نیز وضعیت مطلوبی داشتند. علاوه بر این ترکیبات شناختهشده، برخی محصولات کمتر بررسیشده نیز وجود داشتند که با وجود دادههای محدود، نتایج اولیه امیدوارکنندهای را نشان دادند. ازجمله اینها میتوان به اسطوخودوس، فولیکاسید، روی، تریپتوفان، بادرنجبویه و رودیولا (ریشه طلایی) اشاره کرد. پژوهشگران تاکید کردهاند که این ترکیبات، پتانسیل بالایی برای بررسیهای آینده دارند و میتوانند به گزینههایی جدی برای درمان مکمل افسردگی تبدیل شوند.
خلأهای پژوهشی
بااینحال، یکی از کاستیهای شایع در مطالعات بررسیشده، کمبود دادههای شفاف در مورد عوارض جانبی بود. حدود ۳۱درصد از مطالعات، اطلاعات ایمنی را بهدرستی یا بهطور کامل گزارش نکرده بودند. این موضوع بهویژه در مطالعات مربوط به مکملهای غذایی بیشتر دیده شد. بااینحال، در میان پژوهشهایی که بهدرستی به این مسأله پرداخته بودند، اکثریت قریببهاتفاق (بیش از ۸۵درصد) هیچ عارضه جدی گزارش نکرده بودند و تنها برخی عوارض خفیف ثبت شده بود.
براساس این مرور جامع، پژوهشگران توصیه میکنند که در آینده تمرکز مطالعات بهجای محصولات پرمطالعهتر، بر روی ترکیبات کمتر بررسی شده ولی نویدبخش باشد. همچنین، آنها بر لزوم استفاده از طراحیهای پیچیدهتر در پژوهشها و شفافسازی کامل در مورد دوز مصرف، منشأ ترکیبات، شیوه تجویز و گزارشدهی عوارض جانبی تاکید دارند.
درمجموع، یافتههای این پژوهش مروری، تصویری کلی از وضعیت فعلی دانش علمی درباره اثربخشی محصولات OTC در درمان افسردگی ارائه میدهد و نشان میدهد که گرچه برخی مکملها پشتوانه علمی قابل قبولی دارند، اما برای دستیابی به توصیههای درمانی معتبر، هنوز به مطالعات دقیقتر، مستقلتر و با کیفیت بالاتر نیاز داریم. با توجه به رشد مصرف این محصولات و امید بیماران به گزینههای طبیعیتر، وظیفه جامعه علمی برای شفافسازی و بررسی دقیق آنها بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.