او مدتی است با حمید نامزد کرده و با این که میداند گزینه مناسبی برای ازدواج نیست اما برخلاف میلش و به درخواست حمید، بچههایش را به پدر بداخلاق همسر مرحومش -با بازی حسن پورشیرازی- میسپارد و این شروع بحران در زندگی اوست. روستایی در این فیلم بار دیگر با پریناز ایزدیار و پیمان معادی پس از دو فیلم «ابد و یک روز» که سال ۱۳۹۵ منتشر شد و اولین فیلم بلند روستایی بود و همچنین «متری شش و نیم» همکاری میکند. از نقاط قوت این فیلم بازی خوب همین دو نفر است که تا حدود زیادی توانستهاند خلأهای موجود در فیلمنامه را بپوشانند. همچنین فیلم انتقادهایی به قوانین موجود در مورد حضانت، مسأله تعلیم و تربیت در مدارس پسرانه، بحران بلوغ نوجوانان و بحران اقتصادی بورس دارد که در جای خود قابل اعتناست و به علاوه دیالوگهایی که بین شخصیتهای اصلی نیز رد و بدل میشود، خوب است، اما پاشنه آشیل «زن و بچه» فیلمنامهای است که کل داستانش نهایت در یکساعت یا یکساعت و نیم قابلیت روایت دارد و در واقع فیلم کوتاهی است که بیجهت ادامه پیدا کرده است. به عبارتی، فیلم پس از یک ساعت اول با شروع و ضرباهنگ خوبش؛ یکباره با اتفاق تلخی که میافتد، تب و تاب اولیه خود را از دست میدهد و درجا میزند و بین دو ماجرای جنایی و عاطفی رخ داده، سرگردان میماند. اگر فرض را بر این بگیریم که فیلمنامه قابلیت بسط و گسترش دادن داشته باشد، نقطه اتکای انتخابی آن برای ادامه پیدا کردن یعنی زندگی مهری، خواهر مهناز- با بازی سها نیاستی- و برجسته کردن مسائلی که نمونه آن در خانوادههای ایرانی با اصل و نسب خیلی کم اتفاق میافتد، درست نیست. ازدواج مهری باعث جدا افتادن خودش و خواهر بزرگترش -مهناز- که او را از کودکی بزرگ کرده از یکدیگر میشود و هیچ دختر ایرانی اصیل و علاقهمند به خانواده که در محیط اجتماعی متعادلی رشد کرده باشد، چنین انتخاب غیرمنطقی را ندارد. شاید اگر فیلمنامه در جهت ماجرای جنایی و مرگی که در فیلم اتفاق میافتد، بسط و گسترش پیدا میکرد و اطلاعات را به شکل آرام و قطرهچکانی به مخاطبان میداد، بهتر میتوانست مخاطبان ایرانی و به خصوص خانوادهها را که مورد تأکید فیلم هستند، با خود همراه کند. موضوع دیگر که در فیلمهای روستایی دائم در حال تکرار است؛ بیان عریان و بدون ملاحظه تمام مسائل تلخ اجتماعی و ارائه بیواسطه آن به تماشاگر است. در واقع تعادل میان سفیدگویی و تلخگویی در «زن و بچه» مثل تمام فیلمهایی که او در این سالها ساخته، به یک نسبت نیست و شاید فقط ۲۰ درصد سفیدگویی کند و در ادامه ۸۰ درصد به تلخیها میپردازد. چنین موضوعی احساس تماشاگر را بههم میریزد و باعث میشود آشفته سالن را ترک کند. گرچه فیلم همین الان که چند روزی از اکرانش میگذرد، فروش و مخاطبان میلیاردی خوبی داشته -احتمالا به دلیل حضور و دیده شدن در جشنواره فیلم کن- توانسته رقیب «پیر پسر» پرمخاطب باشد، اما از یک جایی به بعد تماشاگران با توجه به مجموع مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی که در جامعه با آن درگیر هستند، ممکن است تاب این میزان از تلخی و گزندگی را نداشته باشند. از طرفی تماشای دو ساعت و نیمه فیلمی که کل ماجرایش را میتوانست در دقایق کمتری بیان کند، حتی برای تماشاگر طرفدار سینمای اجتماعی و فیلمهای این کارگردان سخت است.