این رویداد که با حضور چشمگیر مقامات لشکری و کشوری، خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران، اهالی رسانه و جمعی از هنرمندان برجسته برگزار شد، فراتر از یک رونمایی سینمایی، به منزله بازخوانی رسمی و هنری یکی از حساسترین و تلخترین مقاطع تاریخ جنگ ایران و عراق و تجلیل از قهرمانان آن بود. اتاقک گلی که پیش از این با درخشش در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر و کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، انتظارات را بهشدت بالا برده بود، در این شب نشان داد که داعیهای فراتر از یک اثر هنری صرف دارد و خود را بهعنوان یک سند تصویری در برابر فراموشی و تحریف تاریخ معرفی میکند.
فضای مراسم بهطور کامل تحت تأثیر دو محور اصلی قرار داشت: نخست، بزرگداشت عملیات مرصاد بهعنوان آخرین برگ از کتاب هشت سال دفاعمقدس که پاسخی کوبنده به تجاوز گروهک تروریستی منافقین بود؛ دوم، هیجان ناشی از تماشای فیلمی که با رویکردی متفاوت و انسانی، به قلب این واقعه تراژیک زده بود. این همزمانی هوشمندانه، به تمام جزئیات مراسم، از سخنرانیها گرفته تا تقدیرها، معنایی مضاعف میبخشید و اتاقک گلی را بهعنوان بخشی از پروژه کلان حافظه تاریخی نظام جمهوری اسلامی در کانون توجه قرار میداد.
زخمی بر پیکر تاریخ و سوژهای مغفول در سینما
عملیات مرصاد که در تقویم رسمی ایران در پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ بهوقوع پیوست، از پیچیدهترین و دردناکترین نبردهای دوران جنگ تحمیلی است. تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، گروهک تروریستی منافقین با حمایت کامل ارتش بعث عراق و با سودای فتح تهران در عملیاتی موسوم به «فروغ جاویدان»، از مرزهای غربی به ایران یورش برد. این تهاجم که با جنایات هولناکی در شهرهای اسلامآباد غرب و کرند غرب و روستاهای اطراف همراه بود، با مقاومت نیروهای مردمی و پاسخ قاطع رزمندگان ایرانی در تنگه چهارزبر (که بعدها تنگه مرصاد نام گرفت) در هم شکسته شد. در مراسم اکران اتاقک گلی، این پسزمینه تاریخی بهطور مستقیم توسط سخنرانان مورد اشاره قرار گرفت. سردار علیاصغر جعفری، معاون هماهنگکننده بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، با بیانی استراتژیک، فیلم را نه اثری سینمایی، بلکه «نمادی از مقاومت» و «نیمرخی از حماسه عظیم رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)» توصیف کرد. او با اشاره به تاریخ ایران، تأکید کرد که بزرگترین لطمات به کشور، نه از سوی دشمن خارجی که از جانب «عوامل داخلی و جریانهای نفاق» بوده است. این سخنان، کدگشایی دقیقی از پیام اصلی فیلم بود: «تمرکز بر خیانت داخلی بهعنوان عاملی ویرانگرتر از دشمن بیرونی.»
این رویکرد در سینمای دفاعمقدس ایران، کمتر تجربه شده است. اغلب آثار این ژانر، بر رویارویی مستقیم با ارتش بعث عراق متمرکز بودهاند و پرداختن به نقش گروهک تروریستی منافقین، بهدلایل مختلف ازجمله پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی، همواره با احتیاط همراه بوده است. علی فریدونی، از جانبازان دفاعمقدس که در این مراسم حضور داشت، بهدرستی به این نکته اشاره کرد و گفت: «فیلم اتاقک گلی تفاوت چشمگیری با دیگر آثار دفاعمقدس دارد و به طور مشخص به جنایات منافقین میپردازد... این فیلم شجاعانه سراغ یکی از تلخترین و پیچیدهترین برگهای تاریخ جنگ رفته است.» بنابراین، اتاقک گلی تلاش میکند تا خلأ روایی موجود را پر کرده و روایتی رسمی، دراماتیک و تأثیرگذار از این واقعه را به نسل جدید عرضه کند؛ نسلی که شاید شناخت دقیقی از عمق فجایع رخ داده در آن چند روز نداشته باشد.
روایتی عاشقانه در دل آتش
اتاقک گلی برای تأثیرگذاری بر مخاطب گسترده و بهویژه نسل جوان، صرفا به بازسازی صحنههای نبرد اکتفا نکرده است. هسته اصلی فیلم، یک داستان عاشقانه است که در بحبوحه تهاجم منافقین شکل میگیرد. داوود صبوری، تهیهکننده فیلم که خود از رزمندگان آن دوران است، هدف اصلی پروژه را «نشاندادن نقش محوری مردم در دفاع از کشور» و «روایت عاشقانهای در دل حماسه مرصاد» عنوان کرد. این استراتژی روایی، یعنی قراردادن یک قصه انسانی و عاطفی با بازی تورج الوند و آناهیتا افشار در مرکز یک واقعه تاریخی خشن، به فیلم این امکان را میدهد که از طریق ایجاد همذاتپنداری عاطفی، وحشت و بیرحمی جنگ را به شکلی ملموستر به تصویر بکشد.
تماشاگر به جای آنکه صرفا ناظر یک گزارش تاریخی باشد، سرنوشت شخصیتهایی را دنبال میکند که در یک اتاقک گلی شکننده، نمادی از خانه و زندگی، در برابر تهاجم پولادین دشمن پناه گرفتهاند. این اتاقک، به استعارهای از تمامیت ایران و آسیبپذیری آن در برابر خیانت بدل میشود و عشق میان دو شخصیت اصلی، نمادی از امید و انسانیتی است که حتی در تاریکترین لحظات نیز خاموش نمیشود.
یکی دیگر از نکات قابلتوجه که تهیهکننده به آن اشاره کرد، چالشهای تولید فیلم در شرایط ناآرامیهای اجتماعی سال ۱۴۰۱ بود. صبوری با تأکید بر «ایثار و از خودگذشتگی» عوامل برای به پایان رساندن پروژه، به شکلی هوشمندانه، فرآیند ساخت فیلم را نیز به بخشی از همان «روحیه مقاومت» که در فیلم به تصویر کشیده میشود، پیوند زد. این امر نشان میدهد که سازندگان برای اثر خود، رسالتی فراتر از سرگرمی قائل هستند و آن را بخشی از یک جبهه فرهنگی برای دفاع از ارزشهای انقلاب و روایت رسمی تاریخ میدانند. حمایت نهادهای قدرتمندی چون بنیاد شهید و امور ایثارگران، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس و بهویژه «موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» بهعنوان تولیدکننده اصلی، مؤید همین نگاه استراتژیک به این اثر سینمایی است.
پیوند نسلها در سینمای مقاومت
نقطه اوج احساسی و نمادین مراسم، بیتردید لحظه تقدیر از جمال شورجه، کارگردان پیشکسوت و صاحبنام سینمای دفاعمقدس بود. شورجه که با آثاری چون «سیوسه روز»، «باشگاه سری» و «وعده دیدار» کارنامهای درخشان در سینمای مقاومت دارد، در پروژه اتاقک گلی بهعنوان مشاور کارگردان حضور داشته است. این تقدیر، صرفا یک تشکر پروتکلی نبود، بلکه حرکتی معنادار برای نمایش پیوند میان دو نسل از فیلمسازان متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی بود. داوود صبوری، تهیهکننده فیلم، در این بخش روایتی جالب را فاش کرد: «قرار بود این فیلم را در سال ۱۳۹۰ با همکاری آقای شورجه بهعنوان کارگردان بسازیم اما شرایط و مشغله ایشان در پروژهای دیگر این امکان را نداد.»
او افزود پس از یک دهه، وقتی فرصت ساخت فیلم دوباره مهیا شد، از شورجه درخواست کردم تا بهعنوان یک راهنما و مرشد در کنار کارگردان جوان فیلم، محمد عسگری، بایستد. این روایت نشان میدهد ایده ساخت فیلمی درباره عملیات مرصاد، قدمتی طولانی داشته و جمال شورجه در این پروژه، نقشی معنوی و هدایتگرانه داشته است. این اقدام، به نوعی صحه گذاشتن یک استاد بر کار شاگرد خود و تأیید مسیر فیلمسازان جوانتری است که راه او را ادامه میدهند. حضور شورجه روی صحنه در میان تشویق ممتد حضار، نمادی از احترام به تجربه و پیشکسوتی و تداوم یک جریان فکری در سینمای ایران بود.
تجلیل از قهرمانان واقعی
مراسم افتتاحیه اتاقک گلی با دو اقدام نمادین دیگر، پیوند خود را با واقعیت تاریخی و قهرمانان اصلی میدان نبرد مستحکمتر کرد. نخست، رونمایی از کتاب عکس فیلم با عنوان «بلوطهای سفید». این کتاب که مجموعهای از عکسهای صحنه و پشت صحنه است، بهعنوان یک سندتصویری، تلاشهای صورت گرفته برای بازسازی آن دوران را جاودانه میکند. عنوان بلوطهای سفید نیز خوداستعارهای زیباازمقاومت واستواری مردم زاگرسنشین دربرابرتهاجم است.مهمتر ازآن،تجلیل ازجانبازان سرافراز، مصطفی باغبان و علی فریدونی و خانوادههای معظم شهیدان غلامعلی رجبی، عباس نیلفروشان،محمدرضا زاهدی، محمود اکبری و برادران مظفر و حاجبابا بود. این اقدام، پیام روشنی را به مخاطب منتقل میکرد: سینمای دفاعمقدس خود را وامدار و خادم ایثارگرانی میداند که امنیت و استقلال امروز کشور، مدیون خون وفداکاری آنهاست.با آوردن نام این شهدا و جانبازان و تقدیر از خانوادههایشان، مراسم ازیک رویداد هنری صرف،به یک محفل معنوی برای ادای دین به قهرمانان واقعی بدل شد و این پیام را مخابره کرد که اتاقک گلی صدای آنهاست و برای زنده نگهداشتن یاد آنها ساخته شده است.