مقاومت؛ ابزاری فراتر از سیاست و نظامیگری
دکتر ایزدهی معتقد است مقاومت اسلامی فقط مبارزه مسلحانه نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از عقیده، گفت‌وگو، سیاست، رسانه و گفتمان‌سازی است

مقاومت؛ ابزاری فراتر از سیاست و نظامیگری

از انقلاب اسلامی تا ظهور مهدوی، راهی در پیش داریم که ستون فقرات آن، مقاومت است؛ مقاومتی که نه فقط یک تاکتیک سیاسی یا نظامی، بلکه بخشی از منظومه‌ی فکری و اعتقادی ماست. آنچه در این یادداشت پیگیری می‌شود، نگاهی الهیاتی به مفهوم مقاومت و بررسی نسبت آن با موقعیت‌های گوناگون مواجهه با دشمنان، چه در مقام کفر، چه در موضع ظلم و چه در عرصه تهدید امنیتی است.
کد خبر: ۱۵۱۲۰۵۷
نویسنده علی مظاهری 

با حجت‌الاسلام دکتر سید سجاد ایزدهی؛ استاد گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی و عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در باره الهیات مقاومت و نسبت آن با قدرت، تهدید و مواجهه با دشمن به گفت‌وگویی خواندنی و بررسانه پرداختیم و جوانب مهم این موضوع بنیادین را از افق فقه مقاومت و مواجهه تمدنی جبهه حق با دشمنان در پرتو الهیات اسلامی با همدیگر تحلیل کردیم. بی‌گمانم که از این گفت‌وگو کمال لذت و بهره را خواهید برد.

از انقلاب اسلامی تا ظهور موعود؛ ستون فقرات این مسیر چیست؟ آقای دکتر، برخی معتقدند که «مقاومت» فقط یک تاکتیک سیاسی یا نظامی است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
خیر، این نگاه تقلیل‌گرایانه به مفهوم مقاومت است. آنچه در منظومه فکری انقلاب اسلامی طرح شده، نگاهی جامع به مقاومت است؛ مقاومتی که نه فقط یک ابزار سیاسی یا نظامی، بلکه بخشی از اعتقادات و جهان‌بینی ماست. این مسیر، از انقلاب اسلامی آغاز شده و تا ظهور مهدوی ادامه دارد. ستون فقرات آن، بی‌تردید مقاومت است؛ مقاومتی اعتقادی، تمدنی و چندلایه.

در مواجهه با دشمن، آیا شیوه واحدی وجود دارد یا بسته به شرایط، متفاوت است؟
مواجهه با دشمن قاعده‌ ثابت و واحد ندارد. انسان، بسته به این‌که با چه نوع دشمنی روبه‌روست، باید شیوه متفاوتی برگزیند. اگر با کافر غیرمتخاصم روبه‌رو باشیم، دعوت و تبلیغ در اولویت است. اما اگر با دشمنی مسلح و فعال مواجه باشیم—even اگر مسلمان باشد—باید با قاطعیت برخورد کرد. و اگر طرف مقابل هم کافر است و هم متجاوز، برخورد باید چندلایه باشد؛ هم عقیدتی و هم عملی.

چگونه مفاهیم سنتی مانند دارالاسلام، دارالکفر یا دارالنفاق با مفهوم مقاومت مرتبط می‌شوند؟
این مفاهیم، جغرافیاهای عقیدتی هستند که در تعیین شیوه مقاومت اهمیت زیادی دارند. در دارالاسلام، وظیفه حفظ و تحکیم ایمان است. در دارالکفر، مقاومت بیشتر در قالب گفت‌وگو و تبلیغ دین معنا می‌یابد، مگر آن‌که تجاوز نظامی صورت گیرد. در دارالحرب، جهاد مشروع می‌شود چون امنیت جبهه ایمان در خطر است. در دارالنفاق، مقابله درونی و شناخت‌محور است، چون دشمن در لباس دوست ظاهر می‌شود.

یعنی مقاومت فقط در میدان جنگ معنا ندارد؟
دقیقا همین‌طور است. مقاومت اسلامی فقط مبارزه مسلحانه نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از عقیده، گفت‌وگو، سیاست، رسانه و گفتمان‌سازی است. مقاومت یعنی ایستادگی در هر سطحی که تهدیدی برای عدالت، حقیقت و دین وجود دارد.

وضعیت‌های مختلف قدرت چگونه بر ماهیت مقاومت اثر می‌گذارند؟
در یک تحلیل فقهی-عقلی، ما با سه وضعیت قدرت مواجهیم:
وقتی دشمن قوی است و ما ضعیفیم، خویشتن‌داری و پنهان‌کاری خود بخشی از مقاومت است. اقدام عجولانه، صرفا موجب نابودی منابع می‌شود.
وقتی موازنه برقرار است، مقاومت باید هوشمند و فعال باشد. دفاع از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی، وظیفه قطعی است.
و اگر ما در موضع قدرت هستیم، مقاومت تبدیل به گسترش عقیده، تبیین ارزش‌ها و صدور فرهنگ می‌شود. توسعه فرهنگی، تمدنی، و حتی در صورت لزوم، نظامی.

پس مفهوم مقاومت در هر موقعیتی معنا و عملکرد خاصی دارد؟
بله. بسته به توان و شرایط، مقاومت معنا پیدا می‌کند. در فقه جهاد هم آمده که اگر قدرت داشته باشیم، باید مرزهای دین و عقلانیت را توسعه دهیم. این توسعه نه صرفاً از طریق جنگ، بلکه از راه گفتمان‌سازی، رسانه، تربیت، دیپلماسی و اخلاق امکان‌پذیر است. این همان معنای واقعی مقاومت تمدنی است.

در بخش آغازین به مبانی فکری مقاومت پرداختیم. حال اگر در موضع قدرت باشیم، مقاومت چگونه تعریف می‌شود؟
در موضع قدرت، مقاومت دیگر صرفا دفاع نیست؛ بلکه به‌نوعی تهاجم فرهنگی، تمدنی و گفتمانی تبدیل می‌شود. یعنی گفتمان مقاومت باید گسترش یابد، نه فقط محافظت شود. ما در این حالت، مسئولیت داریم تا اسلام ناب را به جهانیان معرفی کنیم، مرزهای جغرافیایی و اعتقادی‌مان را حفظ کنیم و در نظم‌سازی عادلانه جهانی مشارکت کنیم.

یعنی مقاومت، تنها نگه‌داشتن موقعیت نیست؛ بلکه عبور از ضعف به قدرت است؟
دقیقا. هدف مقاومت نه صرفا بقا، بلکه عزت و قدرت است. ما از آموزه‌های قرآن الگوبرداری می‌کنیم. مثلا در سوره اخلاص آمده: «الله الصمد»؛ یعنی خداوند بی‌نیاز و استوار. این صمامت و بی‌نیازی، الگویی برای مقاومت است. مقاومت یعنی ایستادگی بی‌وابستگی، بدون تهی‌دستی و مقابل امواج استحاله‌ها.

در چنین شرایطی، چه حوزه‌هایی باید توسعه یابند؟
در موضع قدرت، مقاومت به توسعه همه‌جانبه نیاز دارد:
توسعه عقیدتی و ایمان‌سازی برای ملت‌ها؛
توسعه نظامی و امنیتی برای حراست از جغرافیای مقاومت؛
توسعه فرهنگی و هویتی برای صدور ارزش‌های اسلامی؛
و توسعه سیاست بین‌الملل برای نقش‌آفرینی در نظم‌سازی جهانی.

اگر در موضع ضعف باشیم، راهبرد مقاومت چگونه تغییر می‌کند؟
در موضع ضعف، مقاومت چهره‌ای دیگر به خود می‌گیرد. صبر فعال، مبارزه پنهان، ایجاد شبکه‌های بیداری و بازسازی درونی، مهم‌ترین اقدامات هستند. مقاومت در وضعیت ضعف، اتفاقا یکی از مظلوم‌ترین و قهرمانانه‌ترین اشکال مقاومت است. هرچند فقه ما کمتر به آن پرداخته، اما در تجربه تاریخی مسلمانان، بسیار دیده‌ایم.

در چنین موقعیتی، دشمن کیست و چگونه باید او را شناخت؟
دشمن فقط یک ارتش یا دولت نیست. ممکن است:
دشمن، یک قدرت بیرونی باشد که در قالب استعمار و استثمار عمل می‌کند؛
یا یک قدرت داخلی ظالم که بر مردم ستم می‌کند؛
یا یک شبکه رسانه‌ای و فرهنگی که هویت و باورها را هدف گرفته است؛
و حتی نظم سلطه جهانی که از مؤمنان، انسان‌های خنثی می‌سازد.
در تمام این موارد، الهیات مقاومت می‌گوید: باید ایستاد. باید نپذیرفت. باید «نه» گفت. مقاومت در چنین وضعیتی، ریشه در ایمان دارد، نه قدرت ظاهری.

هدف غایی این مقاومت چیست؟
هدف نهایی، دستیابی به جامعه‌ای الهی، مستقل و عدالت‌محور است که از دل آن، زمینه ظهور عدل جهانی فراهم می‌شود. مقاومت، پلی است میان انقلاب اسلامی و ظهور مهدوی. این یک حرکت الهی است، نه صرفا سیاسی. و راه آن، تنها از دل استقامت عبور می‌کند.

وقتی دشمن به‌صراحت اعلام می‌کند که قصد دارد مردم یک سرزمین را بیرون کند و خود را صاحب آنجا بداند، چه باید کرد؟ سازش؟ صلح؟ یا مقاومت؟
پاسخ کاملا روشن است: مقاومت. نه از سر احساسات، بلکه به‌عنوان تنها گزینه‌ شرافت‌مندانه و عاقلانه. اگر ایستادگی نکنیم، دو سرنوشت بیشتر در انتظارمان نیست: یا نابودی، یا ذوب‌شدن در نظام سلطه‌ دشمن. در هر دو صورت، هویت ملی و دینی‌مان از بین می‌رود.

برخی می‌گویند سازش ممکن است جان مردم را نجات دهد. منطق عقل و فطرت چه می‌گوید؟
عقل می‌گوید: اگر مقاومت نکنی، یا از بین می‌روی یا شبیه دشمن می‌شوی. این یک قاعده‌ی شناخته‌شده است. در منطق انسانی، وقتی بین عزت و بقاء تعارض پیش می‌آید، باید عزت را انتخاب کرد. همان‌طور که امام حسین(ع) فرمود: «مرگ با عزت، بهتر از زندگی با ذلت است.».

آیا سکوت و خویشتن‌داری در برابر دشمن، به معنای سازش است؟
نه لزوما. در شرایط خاص، سکوت می‌تواند یک تاکتیک موقت باشد. به شرطی که مقدمه‌ای برای بازسازی، کسب قدرت و آمادگی برای مرحله‌ بعدی مبارزه باشد. اما اگر این سکوت به رضایت یا سازش منجر شود، دیگر مقاومتی در کار نیست؛ آن وقت به‌معنای تسلیم است.

آیا تجربه‌های سیاسی این منطق را تأیید می‌کنند؟
کاملا. در روابط بین‌الملل، مظلوم‌نمایی اغلب دشمن را گستاخ‌تر می‌کند. گاهی وقتی کشوری مثل ایران مواضعی نرم‌تری اتخاذ کرده، طرف مقابل فشار بیشتری وارد کرده است. وقتی دشمن حد یقف ندارد، سازش بی‌معناست. باید در نقطه‌ای ایستاد.

در مواجهه با دشمنانی که به‌صراحت خواهان نابودی ما هستند، چرا مقاومت تنها راه است؟
چون اگر مقاومت نکنی، نه‌تنها خاکت را از دست می‌دهی، بلکه هویتت را هم گم می‌کنی. مقابله نکردن، یعنی از بین رفتن تدریجی در یک جنگ فرسایشی فرهنگی و روانی، و این چیزی است که دشمن دقیقا دنبال آن است.

تفاوت مقاومت اسلامی با مقاومت‌های دیگر در چیست؟
در برخی مکاتب مثل گاندی، مقاومت بی‌خشونت است؛ یعنی هدف، فرسودن اراده‌ دشمن است، بدون تقابل مستقیم. اما در مقاومت اسلامی، اصل بر این است که: اگر دشمن حمله کند، مقاومت نظامی و قاطع واجب است؛
اگر آمادگی نداریم، باید پنهان شویم، زمان بخریم، آماده شویم؛
و اگر قوی شدیم، وظیفه‌مان توسعه جبهه مقاومت و دفاع از مظلومان است.
آیا این منطق، فقط دینی است یا عقلانی هم هست؟
اتفاقا این منطق، از دل عقل، فطرت و حتی طبیعت بیرون می‌آید. در طبیعت هم:
موجود قوی حمله می‌کند؛
برابر دفاع می‌کند؛
و ضعیف، تاکتیکی فرار می‌کند یا مخفی می‌شود.
یعنی در همه حالت‌ها، تسلیم مطلق وجود ندارد. این قانون خلقت است؛ و عقل نیز دقیقا همین را تأیید می‌کند.

در گفتمان مقاومت، چه تفاوتی میان ایستادگی الهی و آشوب‌گری وجود دارد؟
تفاوت کاملا روشن است. مقاومت، دفاع مشروع از حقوق انسانی و دینی است. اما آشوب و اغتشاش، معمولا هدفی جز تخریب، ناامنی و اغراض سیاسی ندارد. امام خمینی(ره) مقاومت را بر پایه‌ اخلاق، عدالت، مردم‌باوری و عقلانیت تعریف کرد. بنابراین هر تحرکی که این اصول را نداشته باشد، هرچند پر سر و صدا باشد، نمی‌تواند در منظومه مقاومت قرار گیرد.

گفتمان امام راحل ره در مورد مقاومت چه ویژگی‌هایی دارد؟
امام ره از همان ابتدا با استبداد داخلی و سلطه‌ی خارجی مقابله کرد. نه با سلاح، که با آگاهی‌بخشی، با بیدارسازی فطرت مردم. شعار امام روشن بود:
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
او بر خلاف بسیاری از جنبش‌ها، بر پایه‌ عقل و فطرت ایستاد. به همین دلیل، مردم با ایمان از او پیروی کردند، نه با زور.

چرا انقلاب اسلامی باید حذف شود؟ دشمنان از چه چیز آن نگرانند؟
دشمن از منطق انقلاب نگران است، نه فقط از موشک‌ها یا توان نظامی‌اش. این انقلاب می‌گوید:
هیچ کشوری نباید وابسته باشد؛
ملت‌ها باید آزاد باشند؛
کرامت انسان‌ها، اصل است، نه قراردادها و دلارها؛
و ما می‌خواهیم نظم فاسد جهانی را با تمدنی عادلانه جایگزین کنیم.
همین منطق است که نظم سلطه جهانی را به چالش می‌کشد. برای همین است که مقاومت، نه فقط واجب شرعی، بلکه یک ضرورت تاریخی و عقلانی است.

منشأ اصلی انقلاب اسلامی ایران چه بود؟ آیا فقط یک تحول سیاسی بود یا بر پایه منطق مقاومت شکل گرفت؟
انقلاب اسلامی ایران، محصول منطقی بود که اجازه نمی‌داد سلطه‌پذیری پذیرفته شود. این انقلاب، نه تجاوز کرد، نه ترور کرد، نه جنگ راه انداخت؛ تنها شعار داد شعارهایی چون «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» که دقیقا از دل فطرت ملت‌ها برخاسته بود.
اما همین شعارها، بزرگ‌ترین تهدید برای نظم جهانی سلطه‌محور شد. چرا؟ چون این منطق، نظم استعمارگر را به چالش می‌کشید و می‌گفت: ملت‌ها باید خودشان باشند، نه گاو شیرده دیگران.

چرا انقلاب اسلامی برای قدرت‌های سلطه‌گر، تحمل‌ناپذیر بود؟
چون این انقلاب گفت:
ما وابسته نیستیم؛
کرامت، خط قرمز ماست؛
و عزت ملی، با هیچ معامله‌ای قابل واگذاری نیست.
این شعارها اگر گسترش یابد، جایی برای استعمار نمی‌ماند. انقلاب اسلامی با اتکا به ایمان مردم و عقلانیت الهی، پیروز شد؛ نه با خشونت، بلکه با منطق.

منتقدان می‌گویند مقاومت پرهزینه است؛ آیا واقعا چنین است؟
اتفاقا برعکس؛ هزینه‌ سازش بسیار بیشتر است. اگر به وضعیت کشورهای سازشکار نگاه کنیم، می‌بینیم نه‌تنها آزادی‌شان را باخته‌اند، بلکه حتی جرات فریاد زدن علیه ظلم را هم از دست داده‌اند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، جبهه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی را به‌وجود آورده که از قلب فلسطین تا یمن و لبنان امتداد یافته است.

نمونه‌ای از اثر عملی مقاومت در منطقه وجود دارد؟
بله، لبنان مثال بسیار روشنی است. پیش از شکل‌گیری مقاومت اسلامی، رژیم صهیونیستی با خیال راحت پیشروی می‌کرد. اما با آغاز مقاومت، نه‌تنها متوقف شد، بلکه گام‌به‌گام عقب‌نشینی کرد. مقاومت در لبنان از ایمان، مردم‌باوری و فشار زاده شد و با توکل بر خدا، معادلات منطقه را تغییر داد.

چه عاملی مقاومت اسلامی را از دیگر مکاتب مقاومت متمایز می‌کند؟
در گذشته، برخی جریان‌ها مانند مارکسیسم یا ناسیونالیسم، شعار مقاومت می‌دادند. اما شکست خوردند. چرا؟ چون از مردم جدا بودند. اما مقاومت اسلامی، مردم‌محور، معنویت‌محور، و متکی به الهیات انبیاء است. این مقاومتی است که نه‌تنها ایستادگی می‌کند، بلکه اسیر می‌گیرد و با اسرا با اخلاق و کرامت رفتار می‌کند. این، همان منطق انقلاب اسلامی است.

آیا صدای مقاومت تنها در خاورمیانه شنیده می‌شود؟
خیر. امروز شعار «مرگ بر اسرائیل» را در قلب واشنگتن، لندن، پاریس، توکیو و سیدنی می‌شنویم. این نشان می‌دهد که مقاومت، گفتمانی جهانی شده است. گفتمانی عقلانی، ایمانی، انسانی و ضد‌سلطه.

ماهیت مقاومت امروز چیست؟ آیا هنوز ایدئولوژیک یا چریکی است؟
امروز مقاومت، دیگر مارکسیستی یا چریکی نیست؛ بلکه مردم‌پایه، دین‌محور و عقلانی است. منطقه ما شعار استقلال می‌دهد، نه توسعه‌طلبی. ما نمی‌خواهیم دیگران را استعمار کنیم؛ می‌خواهیم سرزمین خودمان را حفظ کنیم و عزت خود را. این مقاومت، بر پایه‌ منطق، در خاک خود ایستاده است، نه در سرزمین اشغالی و نه با شعارهای جعلی.

چرا امروز برخی از کشورها در برابر مقاومت اسلامی، جبهه‌گیری می‌کنند؟
چون این مقاومت، منافع استعمار را به خطر انداخته. آنها دیگر نمی‌توانند به‌راحتی منابع ملت‌ها را غارت کنند یا هویت آنها را تضعیف نمایند. جمهوری اسلامی نه‌تنها در مرزهای خود ایستاده، بلکه الگوی مقاومت را جهانی کرده است.

الهیات مقاومت چه ریشه‌هایی در سنت دینی و قرآنی دارد؟
در قرآن، موسی(ع) در برابر فرعون ایستاد؛ امام حسین(ع) در برابر یزید مقاومت کرد. در دوره‌ ائمه(ع)، با ابزارهایی چون تقیه، نفوذ و شبکه‌سازی، مقاومت ادامه یافت. این الگوها نشان می‌دهند که در هر عصر، متناسب با شرایط، مقاومت راهی برای حفظ کرامت و بقای ملت‌ها بوده است.
از قرن چهارم هجری، حکومت‌هایی با رویکرد مقاومت در دل جوامع اسلامی شکل گرفتند: از آل‌بویه تا آل‌زیاد. و امروز، گفتمان مقاومت در عصر مدرن، ادامه‌ همان مسیر تاریخی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰