حالا دیگر همه آنهایی که سینمای ایران را دچار چنین افتراقی میخواهند باید خوشحال باشند چرا که این تفرقه و چنددستگی به اوج و قله خود که همانا «شرطی شدن تماشاگران» سینما (در چگونگی استقبال از فیلمهای اجتماعی) بهوقوع پیوسته و تثبیت شده است.
طرح و تبلیغ گسترده پیرامون توقیف فیلم و سپس نمایش در جشنواره درحالی صورت گرفت که هیچ مقام و مسئولی پیرامون واقعیت توقیف آن شفافسازی نکرد؛ یعنی پس از نمایش فیلم در فجر و شایعه سانسور و توقف آن که روزبهروز بیشتر قوت میگرفت جو تعلیق مشکوکی را تشکیل میداد چنانکه بعد نمایش آن جو استادیومی در حمایت یکدست از فیلم اتفاق افتاد بنابراین هیچ مقام مسئول دولتی نیامد توضیح قانعکنندهای بدهد که «خانمها و آقایان فیلم «پیر پسر» نه تنها توقیف نیست بلکه حتی زودتر از خیلی فیلمهای در صف اکران با بیشترین سالن وارد چرخه نمایش خواهد شد و...». چنین بهنظر میرسید که دولتیها و جریان مدافع فیلمهای اجتماعی (در تقابل با کمدیها) بهدنبال ابزار «هندل» این نوع مضامین ملتهب در سینما و کمکردن روی شبهکمدیسازان بودند، پس چه فرصتی از این بهتر که با فیلمی مستعد وارد میدان شوند.
در واقع پروپاگاندای پیش از نمایش فیلم و صحبتهای سرپایی و دورهمی در فضای جشنواره کار خودش را کرد تا جایی که پس از نمایش با غش و ضعفهای کمسابقهای برای فیلم روبهرو شدیم. اما به همین سیاق قابل پیشبینی بود که در زمان اکران عمومی با نقدهای جدی و پیگیری از سوی منتقدان استخوان خردکرده و صاحب خرد و دانش و تجربه روبهرو شویم تا با بررسی جنبههای ساختاری و فرمیک اثر و نیز مضمون غیرمتعارف و تابوشکنانه، جایگاه ارزشی و تاریخی و حدود ماندگاری آن را تعریف و تبیین کنند اما با پیدا شدن سروکله مخالفان «تندقلم» و «سرخ زبان» از جناحین و نیز ورود سیاستمداران منفعل سالهای پیش از این، کشمکشهای پیرامون فیلم دامن زده شد، لذا نشد آن چیزی که در حوزه نقد میباید میشد و بهعبارتی فیلم را از روی میز نقد پایین کشیده شد و جایش را (غالبا) با آنتنپرکنهای پندگو و نصیحتپرداز و شبهمنتقدان و... . و با تشرهای مبتنی بر توقیف و حذف و سانسور مجددا پر کردند تا دوباره توجه تماشاگران شرطی شده سینمای اجتماعی را به سوی فیلم جلب کنند.
(یکجور دوپینگ مجدد). باز هم منطق حکم میکرد که ارشاد به ماجرا ورود کند و رسما در زمینه طی مسیر قانونی فیلم اطلاعرسانی انجام دهد و حتی توضیح دهد که پای مجوزش ایستاده است، بنابراین توقیفی در کار نیست و اکران فیلم ادامه خواهد یافت. دولت یا نباید به این دوقطبی ورود میکرد (شاهد بیانیه شدیداللحن صنوف هم بودیم) یا اینکه در راستای کاهش التهابها موضعگیری میکرد، در حالیکه دیدیم سخنگوی محترم در کنار صفآراییهای شکل گرفته، به حمایت از درونمایه فیلم پرداخت تا مثلا خود را قطب دموکرات این بلای زمینی در سینما قلمداد کند وگرنه دلیلی نداشت که قبل از هر شفافسازی لازم، سخنگو بفرمایند: «... روایتی جسورانه از زخمی که اگر نبینیمش درمان نمیشود...» وای به دولتی که بخواهد زخمها را از طریق ابزار سرگرمیساز جامعه ببیند و گرنه مردم که برای دیدن زخم به سینما نمیروند (این موضوع البته گسترده و فرصت مستقلی را میطلبد) در واقع قرار گرفتن دولت در قطببندی شکل گرفته، میخ محکمی بر تثبیت شرطی شدن تماشاگران سینما بود.
خلاصه اینکه اگر قبلا امیدی بود تا استقبال تماشاگران از فیلمهای اجتماعی به روالی عادی بازگردد و به سبک زیست فرهنگی خانوادهها تبدیل شود، حالا دیگر بعید است فیلمی بدون پشتوانه تبلیغاتی «سانسور و توقیف» و التهاباتی از این دست مورد توجه قرار گیرد مگر اینکه اهلش تمهیدات ناصواب دیگری را به کار بگیرد، روندی که برای تغییر و بهبودش، تلاش بیوقفه دغدغهمندان سینما و منتقدان دلسوز را تواما میطلبد.
بعد التحریر: بر برنامههایی خصوصا مانند «هفت» فرض است که به جای میزهای تکرارمکررات بقیه، در قالبی ویژه به مناسبات پشت صحنه نمایش پیرپسر میپرداخت و با بررسی اینکه اساسا آیا توقیفی در کار بوده یا نه و اگر بوده، چرا و اگر نبوده چه دستهایی در کار است که بدون سند و مدرک لازم چنین هزینهتراشیهایی صورت میگیرد. متاسفانه پیش از این هم فیلمی که اساسا توقیف نبود را «هفت» بهجای رفع ابهام، در قالب اثر توقیفی مورد توجه و نقد قرار داده بود.