برای وطن 

کد خبر: ۱۵۱۱۸۸۹
نویسنده احمد میراحسان | نویسنده و پژوهشگر
 
«چه‌کارها که برای این وطن نکردیم 
یکی‌مان مردیم 
یکی‌مان نطق کردیم» 
آه اورهان ولی 
چه خوشبخت بودید 
یکی‌تان مردید ‌
و یکی‌تان نطق کردید 
فقط همین؟!
اما ما یکی‌مان بیانیه اساتید صادر کردیم 
یکی‌مان تقاضای مجلس موسسان کردیم
وسط معرکه
یکی‌مان هم‌ جاسوس جزیره فحشا 
از آب در آمدیم 
یکی‌مان آرزو کردیم.
کاش شیطان رهبر ما می‌شد 
کاش آن راسپوتین روحانی 
شاه ما می‌شد 
و بدتر از رضا‌شاهک دوم
دلقک، ژنده، 
مزدبگیر صهیونیست‌های درنده
که شیرین می‌زند عقلش 

اینجا 
این‌روزها ما خیلی‌هامان
از شرم در آینه نگاه نمی‌کنیم 
همیشه آنجا 
یکی‌ست که به‌صدای بلند
فریاد می‌زند 
احمق!
و دوباره بلند‌تر‌:
احمق! احمق!
احمق برای آن‌که وقتی یکی‌مان
کشتار می‌شویم
در روز روشن 
او مدام آه می‌کشد و می‌گوید 
وای من خیلی حالم بد است 
من جنگ را قبول ندارم 
اگر کاری به کار اسرائیل نمی‌داشتیم 
کاری به کار ما نداشت 
و فیله گوساله را طعم‌دار می‌کند
 برای مهمانی شام
 و کبک را  می‌گذارد در یخچال 
کمی استراحت کند، 
و در همان حال 
نگاهی به مدل ابروهایش و پیراهن دیورش
 می‌اندازد در آینه 
و آینه فریاد می‌زند 
احمق!
احمق!
کشته‌هامان 
یا دانشمند هسته‌ای بودند
یا فرمانده‌ای که در خانه اجاره‌ای 
زندگی می‌کرد 
یا رهگذری که بعد از شهادتش هم گواه است 
و طنین صدایش در ما همچنان می‌پیچد
بیایید ما را بکشید 
دنیا بیدارتر می‌شود.

اما مدرن‌های غرب‌پرست ما
مدام‌ آه می‌کشند و‌
روی اعصاب می روند
یا قهرمان بالزاک‌اند یا چخوف 
یا از نمایشنامه‌ بِکِت بیرون جسته‌اند 
یا از مسخ کافکا 
و بهانه‌های عجیب 
در آستین دارند 
یکی‌ش پسری دارد 
که برای اسرائیل اینتر‌نشنال می‌نویسد 
و مادرش می‌گوید
به‌خاطر آن که کار نداشت، حیوونکی...
و نمی‌گوید این دروغ مضحک 
بادمجان را هم به خنده وا‌می‌دارد
هر‌چند خیانت برای فراهم‌کردن کار 
هم 
نامش بی‌شرفی‌ست.
و اینان همه باهم 
در برابر لحظه‌ای از تابش تو 
تبخیر می‌شوند 
ایران من 
از تو خدا 
فرشتگان
انبیاء
و مردم 
مردم
مردم‌
همین انبوه گرسنگان 
کارگران کارخانه‌ها‌
کشتکاران شکیبا‌
کارمندهایی که با پراید سر کار می روند یا با اتوبوس، مترو، دوچرخه
دانشجویانی که شلوارهای مندرس به‌تن دارند 
دانشمندانی که پیشنهادهای اغواگر ابلیس را
رها کرده‌اند تا ناگهان ترور شوند 
دخترانی که مغزشان را با غبار و مه و بیهودگی، 
با شهوات و خودخواهی و بی‌رحمی 
با بی‌وطنی و تاریکی و دروغ‌ها سحر نکرده‌اند
طوطی گول و عروسکان سرمایه جهانی نشده‌اند.

و ما یکی‌مان کشته می‌شود 
یکی‌مان نطق می‌کند 
مذاکره می‌کند 
عشق می‌کند گول بخورد هزار بار 
ولی آن‌یکی 
آن‌یکی 
آن‌یکی ....

و تو!
ایران!
خواهی ماند 
وطن چشم‌به‌راه 
سرزمین این مردم شگفت‌انگیز 
که دادگری جهانی 
رویای‌شان است 
و خوک را نجس می‌دانند 
و هرگز خونریز و سگ هار نمی‌شوند 
و شیطان و آمریکا  و نتانیاهو را 
زنده نخواهند گذاشت
به نوزادان مرده از گرسنگی قسم! 
newsQrCode
برچسب ها: بیانیه اساتید وطن
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰